Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
The prehistoric creatures .
موجودات ماقبل تاریخ
Other Matches
prehistory
ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
postdates
تاریخ ماقبل
prehistory
ماقبل تاریخ
postdate
تاریخ ماقبل
postdated
تاریخ ماقبل
postdating
تاریخ ماقبل
azoic
دوران ماقبل تاریخ
prehistoric times
ازمنه ماقبل تاریخ
A prehistoric fossil.
یک سنگواره (فسیل ) ماقبل تاریخ
protohistory
تاریخ ماقبل تاریخ
mammoth
فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
mammoths
فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
broch
[ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
cist
[قبر ماقبل تاریخ مانند جعبه که اغلب همراه با سنگ نشانه بود.]
prehistorical
پیش تاریخی وابسته به قبل از تاریخ ماقبل تاریخی
karyosystematice
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
backdating
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdated
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdate
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdates
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
antedate
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedates
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
martyrology
تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
antedated cheque
چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
dates
تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
hagiology
تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
date
تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
beings
موجودات
past
پیش ماقبل
predecessor
ماقبل سلف
predecessors
ماقبل سلف
prehistoric
ماقبل تاریخی
precedents
ماقبل مقدم
penult
ماقبل اخر
the last .but one
ماقبل اخر
ogygian
ماقبل تاریخی
precedent
ماقبل مقدم
living organisms
موجودات زنده
aerobic organisms
موجودات هوازی
symbiotic
موجودات همزی
ontology
علم موجودات
postdates
بتاریخ ماقبل نوشتن
internal rhyme
قافیه ماقبل اخر
precapitalism
ماقبل سرمایه داری
postdated
بتاریخ ماقبل نوشتن
postdate
بتاریخ ماقبل نوشتن
antepenul
پیش از ماقبل اخر
antepenultimate
پیش از ماقبل اخر
postdating
بتاریخ ماقبل نوشتن
pneumatology
مبحث موجودات روحانی
benthos
موجودات دریایی ابزی
life
موجودات حبس ابد
lives
موجودات حبس ابد
eozoic
مربوط به دوره ماقبل کامبرین
prevocalic
ماقبل حرف صدا دار
protolithic
وابسته بدوران ماقبل عصرسنگ
input reactor
سلف ورودی پیچک ماقبل
karyotype
مجموعه خصوصیات کروموزمی موجودات
organology
مبحث ساختمان موجودات الی
allometry
اندازه گیری رشد موجودات
biogenic
محصول فعالیت موجودات زنده
protohistory
مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
deme
دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
cultivar
موجودات ذره بینی خاکهای زراعتی
biogenetic
مربوط بمنشاء پیدایش موجودات زنده
cromlech
ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
autecology
مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
biosynthesis
تهیه مواد شیمیایی بوسیله موجودات زنده
spermatium
نطفه یایاخته نر غیر متحرک موجودات پست
pharmacodynamics
مبحث اثر دارو بر ساختمان موجودات زنده
anthropopathism
اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
plankter
موجودات ریز و شناور ازادبر سطح دریا
biologism
اشتغال بمطالعه حیات وتجزیه وتحلیل موجودات زنده
biosystematic
مربوط به رده بندی موجودات از روی ساختمان یاختههای انان
limnology
بخشی از زیست شناسی که درباره موجودات اب شیرین بحث میکند
oecology
علم عادات طرز زندگی موجودات الی و نسبت انهابامحیط
live box
جعبه یا قلمی که در اب اویزان میکنند تا موجودات ابزی را زنده نگاهدارند
ecology
علم عادت وطرز زندگی موجودات ونسبت انها با محیط
biocenology
رشتهای از زیست شناسی که از اجتماعی موجودات و تاثیرانها بریکدیگر بحث میکند
anthropocentric
معتقد باینکه انسان اشرف مخلوقات و مرکز ثقل موجودات است
genetics
واختلاف موجودات و مکانیسم انان در اثر توارث بحث میکند نسل شناسی
antibiotics
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotic
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
bionomics
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
ontogeny
رشد شناسی تاریخچه رشد و رویش موجودات
zero supperssion
موقوف کردن صفرها جایگزینی صفرهای ماقبل یک عدد با جای خالی به طوریکه صفرها در موقعیت چاپ عددفاهر نشوند
penultimate
یکی به اخر مانده ماقبل اخر
controlled environment
محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
dateless
بی تاریخ
eras
تاریخ
with effect from
از تاریخ ...
coetaneous
هم تاریخ
date
تاریخ
appointments
تاریخ ها
era
تاریخ
history
تاریخ
dates
[appointments]
تاریخ ها
histories
تاریخ
coeval
هم تاریخ
dates
تاریخ
appointed days
تاریخ ها
appointed day
تاریخ
undated
بی تاریخ
as from
از تاریخ ,
as of
از تاریخ
appointment
تاریخ
no date
بی تاریخ
date
[appointment]
تاریخ
expiration date
تاریخ انقضا
stale cheque
چک تاریخ گذشته
natural historian
تاریخ نویس
delivery date
تاریخ تحویل
effective date
تاریخ اجرا
date of birth
تاریخ تولد
economic history
تاریخ اقتصادی
due date
تاریخ سررسید
expiry date
تاریخ انقضاء
modern history
تاریخ معاصر
value date
تاریخ ارزش
in chronological order
به ترتیب تاریخ
intellectual history
تاریخ اندیشه ها
historicity
تاریخ گرایی
julain date
تاریخ ژولین
chronological
به ترتیب تاریخ
Ancient history
تاریخ باستان
the date was not specified
تاریخ ان معلوم
literary history
تاریخ ادبیات
date
نخل تاریخ
maintenance history
تاریخ تعمیرات
maturity date
تاریخ سررسید
termination date
تاریخ پایان
dates
نخل تاریخ
historian
تاریخ گزار
epochs
مبدا تاریخ
natural history
تاریخ طبیعی
shelf life
تاریخ مصرف
acceptance date
تاریخ قبولی
dated
تاریخ دار
historian
تاریخ نویس
backdating date
پیش تاریخ
basic date
تاریخ ترفیع
prehistory
پیش تاریخ
historians
تاریخ نویس
historians
تاریخ گزار
out of date
از تاریخ گذشته
due date
تاریخ تادیه
completion date
تاریخ تکمیل
date of maturity
تاریخ سررسید
datable
تاریخ گذاردنی
epoch
مبدا تاریخ
dateable
تاریخ گذاردنی
system date
تاریخ سیستم
date in issuing
تاریخ صدور
date of issuance
تاریخ صدور
date of acquisition
تاریخ خریداری
date of maturity
تاریخ انقضاء
current date
تاریخ جاری
creation date
تاریخ ایجاد
creation date
تاریخ افرینش
chronogram
ماده تاریخ
dateline
تاریخ گذاری
closing date
تاریخ انقضاء
date of shipment
تاریخ حمل
landmarks
نقطه تحول تاریخ
What is todays date ?
تاریخ امروز چیست ؟
Death keeps no calendar.
<proverb>
مرگ تاریخ ندارد.
Antiquity
جهان باستانی
[تاریخ]
up to now
تا کنون تا این تاریخ
the Classical World
[the Ancient World]
جهان باستانی
[تاریخ]
value date
تاریخ اجرا والور
the christian era
مبدا تاریخ میلادی
to go down in history
در تاریخ ثبت شدن
Date and place of departure.
تاریخ ؟ محل حرکت
An Out line of European history .
کلیات تاریخ اروپ؟
early German history
تاریخ ابتدایی آلمان
letter of even date
نامه همین تاریخ
hagiologist
نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
cryptodate
کلید تاریخ رمز
historically
بشکل تاریخ دراوردن
historian
تاریخ دان مورخ
historical determinism
اعتقاد به جبر تاریخ
completion date
تاریخ انجام کار
historians
تاریخ دان مورخ
from the date on wards
از این تاریخ به بعد
era
اغاز تاریخ عصر
expiry date of the credit
تاریخ انقضای اعتبار
eras
اغاز تاریخ عصر
effective date
تاریخ شروداجرای دستورالعمل
landmark
نقطه تحول تاریخ
date time group
گروه تاریخ و زمان
back dated
پیش تاریخ شده
economic interpretation of history
تفسیر اقتصادی تاریخ
even
دارای همان تاریخ
medizeval history
تاریخ قرون وسطی
chronologically
به ترتیب زمان یا تاریخ
post date
پیش تاریخ کردن
post date
تاریخ اینده گذاشتن
chronological
دارای تسلسل تاریخ
historic
معروف مبنی بر تاریخ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com