Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
earmarked stock
موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
Other Matches
perpetual inventory
فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
stockade
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockades
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stock evaluation
بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
stock
موجودی موجودی کالا
stocked
موجودی موجودی کالا
periodic stock check
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
holding
موجودی
stocked
موجودی
storing
موجودی
repertoire
موجودی
assets
موجودی
balance in hand
موجودی
store
موجودی
minimum stock level
موجودی
supplies
موجودی
stock
موجودی
inventory
موجودی کالا
financial assets
موجودی مالی
business inventories
موجودی تجاری
inventory
فهرست موجودی
inventory
لیست موجودی
idle stock
موجودی بی مصرف
instruction repertoire
موجودی دستورالعمل
inventory control
کنترل موجودی
out of stock;ex stock
از موجودی یاذخیره
stock
به موجودی افزودن
surplus stock
موجودی مازاد
stock
موجودی ذخیره
stock
موجودی انبار
stocked
به موجودی افزودن
valuation of stock
ارزیابی موجودی
stocked
موجودی ذخیره
warehouse stock
موجودی انبار
inventory management
مدیریت موجودی
inventory discrepancy
اختلاف موجودی
surplus stock
موجودی اضافی
stocked
موجودی انبار
inventories
موجودی کالا
quick assets
موجودی نقدشو
buffer stock
موجودی احتیاطی
stock control
کنترل موجودی
cycle stock
موجودی فعال
stock check
کنترل موجودی
stock audit
حسابرسی موجودی
stock adjustment
تطبیق موجودی
danger warning level
حداقل موجودی
stock adjustment
تعدیل موجودی
stock accounting
حسابداری موجودی
fund
موجودی دارائی
fund
موجودی سرمایه
continuous inventory
موجودی مستمر
buffer stock
موجودی ذخیره
capital stock
موجودی سرمایه
funded
موجودی سرمایه
funded
موجودی دارائی
active stock
موجودی فعال
complete inventory
موجودی کامل
consumable stock
موجودی مصرفی
supplied
موجودی جایگیرموقتی
supply
موجودی لزوم
exhaust bin level
اتمام موجودی
exhaust bin level
فاقد موجودی
excess stock
موجودی مازاد
reserve stock
موجودی ذخیره
stock valuation
ارزیابی موجودی
safety stock
موجودی تضمینی
stock taking
رسیدگی به موجودی
stock record
سابقه موجودی
supplying
موجودی لزوم
supplying
موجودی جایگیرموقتی
supply
موجودی جایگیرموقتی
stock account
حساب موجودی
supplied
موجودی لزوم
stock handling cost
هزینه جابجایی موجودی
raw material stock
موجودی مواد اولیه
stock in trade
موجودی کالای مغازه
stock control
کنترل موجودی انبار
stockage
وسایل موجودی در انبار
liabilities
تعهد موجودی بانکی
stock talking
سیاهه برداری از موجودی
inventory
ذخیره موجودی اماد
stock
موجودی کالا ذخیره
inventory
صورت دارایی موجودی
liability
تعهد موجودی بانکی
spares stock
موجودی لوازم یدکی
raw stock
موجودی مواد خام
stocked
موجودی کالا ذخیره
portfolio
موجودی اوراق بهادار
safety stock
موجودی ذخیره انبار
portfolios
موجودی اوراق بهادار
assets
موجودی شخص ورشکسته
continuous stock taking
رسیدگی مستمر موجودی
continuous stock control
کنترل مستمر موجودی
to lay in a stock
موجودی تهیه کردن
cyclical stock check
کنترل موجودی دورهای
inventory reconciliation
تطبیق اسناد موجودی
base stock control
کنترل موجودی مبنا
maximum stock
حداکثر موجودی انبار
wardrobe
اشکاف موجودی لباس
wardrobes
اشکاف موجودی لباس
supplying
تکمیل کردن موجودی ذخیره
fast moving stock
موجودی که به سرعت کاهش می یابد
finish stock
موجودی کالای ساخته شده
finished goods stock
موجودی کالاهای تمام شده
appreciation
افزایش ارزش دارایی و موجودی
supplying
تامین موجودی عرضه نمودن
supply
تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplied
تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply
تامین موجودی عرضه نمودن
supplied
تامین موجودی عرضه نمودن
stock control
کنترل وسفارش موجودی انبار
dead stock
موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
perpetual stock record
سابقه دائمی موجودی انبار
appreciations
افزایش ارزش دارایی و موجودی
stockholder
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
out of stock
<adj.>
غیر موجودی کالا
[در انبار]
stockholders
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
intermediate stock
موجودی کالاهای درحال ساخت
transfer of portfolio
انتقال موجودی اوراق بهادار
inventory reconciliation
تطابق موجودی با دارایی یکان
amphibious vehicle availability table
جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
portfolio entry
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
to take inventory
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
yields
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yielded
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
To take an invevtory.
صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
active stock
موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
demand accommodation
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
yield
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
warehouse refusal
اعلام عدم موجودی کالا درانبار
deficit
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
cycle stock
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
dead stock
موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
storewide
شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
deficits
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
eurytherm
موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
danger warning level
مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
overstock
زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
turnover
تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
we underwrite the company
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
abc analysis
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
backlogs
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlog
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
hippocamp
[تندیس موجودی که نصف بدنش اسب و نصف دیگرش ماهی است.]
stock certificate
گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
continuous stock taking
موجودی گیری مستمر انبارگردانی مستمر
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
available cash
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
several fishery
محل صید اختصاصی ماهی صیدگاه اختصاصی
max min system
سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
dynamic storage allocation
تخصیص انباره پویا تخصیص حافظه پویا
specified command
فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
technical
اختصاصی
appropriative
اختصاصی
individual
اختصاصی
individuals
اختصاصی
allocation
اختصاصی
allocations
اختصاصی
occupation crossing
پل اختصاصی
dedicated
اختصاصی
proprietary
اختصاصی
structured programming
برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
aedes
زیارتگاه اختصاصی
lacunar amnesia
یادزدودگی اختصاصی
native language
زبان اختصاصی
local theory
نظریه اختصاصی
traits
نشان اختصاصی
native compiler
کامپایلر اختصاصی
separates
علیحده اختصاصی
specialty
رشته اختصاصی
appropriated surplus
ذخیره اختصاصی
a dedicated line
یک خط
[سیم]
اختصاصی
patent medicines
داروی اختصاصی
patent medicine
داروی اختصاصی
characters
صفت اختصاصی
specialities
رشته اختصاصی
landmark
نشان اختصاصی
character
صفت اختصاصی
speciality
رشته اختصاصی
driveways
راه اختصاصی
trait
نشان اختصاصی
dedicated system
سیستم اختصاصی
dedicated lines
خطوط اختصاصی
localized amnesia
یادزدودگی اختصاصی
specialises
اختصاصی کردن
specializes
اختصاصی کردن
landmarks
نشان اختصاصی
allotments
منابع اختصاصی
special ability
توانایی اختصاصی
special tribunal
دادگاه اختصاصی
specific variance
پراکنش اختصاصی
specificity
اختصاصی بودن
specified command
نیروی اختصاصی
separate
علیحده اختصاصی
separated
علیحده اختصاصی
private
اختصاصی خصوصی
privates
اختصاصی خصوصی
allotment
منابع اختصاصی
parts peculiar
قطعات اختصاصی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com