Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
excess stock
موجودی مازاد
surplus stock
موجودی مازاد
Search result with all words
deficit
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficits
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
Other Matches
perpetual inventory
فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
stockades
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
earmarked stock
موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stockade
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stock evaluation
بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
stock
موجودی موجودی کالا
stocked
موجودی موجودی کالا
spoiling
مازاد
residual
مازاد
salvaged
مازاد
surplus
مازاد
surcharge water
اب مازاد
salvages
مازاد
surpluses
مازاد
spoils
مازاد
rejcet
مازاد
salvage
مازاد
salvaging
مازاد
spoil
مازاد
excesses
مازاد
spoiled
مازاد
excess
مازاد
social surplus
مازاد اجتماعی
farm surplus
مازاد کشاورزی
surplus gas
گاز مازاد
surplus production
مازاد تولید
excesses
اضافه مازاد
excess
اضافه مازاد
export surplus
مازاد صادرات
surplus water
ابهای مازاد
system overhead
مازاد سیستم
sellers surplus
مازاد فروشنده
budget surplus
مازاد بودجه
basic surplus
مازاد اساسی
economic surplus
مازاد اقتصادی
overproduction
تولید مازاد
spoin bank
انبار مازاد
excess demand
درخواست مازاد
excess reserves
اندوختههای مازاد
superimposed
مازاد بر احتیاج
remainder
مابقی مازاد
residual matrix
ماتریس مازاد
spares
اقلام مازاد
redundant
مازاد بر احتیاج
residue of the state
مازاد ترکه
residual variance
پراکنش مازاد
excess capacity theory
نظریه مازاد فرفیت
excess listing
لیست اقلام مازاد
surplus
اقلام اضافی و مازاد
surpluses
اقلام اضافی و مازاد
surplus energy theory
نظریه انرژی مازاد
back titration
تیتر کردن مازاد
trade balance surplus
مازاد تراز تجاری
tail drain
نهرچه ابهای مازاد
producer surplus
مازاد تولید کننده
import surcharge
حقوق واردات مازاد
periodic stock check
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
surplus
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
excess demand
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
excess demand inflation
تورم ناشی از مازاد تقاضا
property disposition
از بین بردن اقلام مازاد
excess listing
لیست وسایل انفرادی مازاد
surpluses
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
vent for surplus theory of trade
نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
the system of
رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
spoin bank
محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
stock
موجودی
assets
موجودی
holding
موجودی
minimum stock level
موجودی
balance in hand
موجودی
storing
موجودی
supplies
موجودی
store
موجودی
stocked
موجودی
repertoire
موجودی
stock accounting
حسابداری موجودی
financial assets
موجودی مالی
stock audit
حسابرسی موجودی
quick assets
موجودی نقدشو
stock adjustment
تطبیق موجودی
stock adjustment
تعدیل موجودی
exhaust bin level
اتمام موجودی
danger warning level
حداقل موجودی
stock account
حساب موجودی
inventory management
مدیریت موجودی
idle stock
موجودی بی مصرف
inventory discrepancy
اختلاف موجودی
inventory control
کنترل موجودی
safety stock
موجودی تضمینی
instruction repertoire
موجودی دستورالعمل
reserve stock
موجودی ذخیره
out of stock;ex stock
از موجودی یاذخیره
exhaust bin level
فاقد موجودی
cycle stock
موجودی فعال
stock check
کنترل موجودی
supplied
موجودی لزوم
stock
به موجودی افزودن
surplus stock
موجودی اضافی
stock
موجودی ذخیره
stock
موجودی انبار
stocked
به موجودی افزودن
stocked
موجودی ذخیره
stocked
موجودی انبار
inventories
موجودی کالا
inventory
موجودی کالا
valuation of stock
ارزیابی موجودی
warehouse stock
موجودی انبار
supplied
موجودی جایگیرموقتی
supply
موجودی لزوم
supply
موجودی جایگیرموقتی
supplying
موجودی لزوم
supplying
موجودی جایگیرموقتی
inventory
لیست موجودی
inventory
فهرست موجودی
active stock
موجودی فعال
buffer stock
موجودی احتیاطی
buffer stock
موجودی ذخیره
capital stock
موجودی سرمایه
complete inventory
موجودی کامل
stock record
سابقه موجودی
consumable stock
موجودی مصرفی
stock taking
رسیدگی به موجودی
funded
موجودی دارائی
continuous inventory
موجودی مستمر
fund
موجودی دارائی
fund
موجودی سرمایه
funded
موجودی سرمایه
stock control
کنترل موجودی
stock valuation
ارزیابی موجودی
business inventories
موجودی تجاری
raw stock
موجودی مواد خام
raw material stock
موجودی مواد اولیه
stock handling cost
هزینه جابجایی موجودی
stock in trade
موجودی کالای مغازه
safety stock
موجودی ذخیره انبار
to lay in a stock
موجودی تهیه کردن
stock control
کنترل موجودی انبار
stock talking
سیاهه برداری از موجودی
stockage
وسایل موجودی در انبار
spares stock
موجودی لوازم یدکی
liability
تعهد موجودی بانکی
portfolio
موجودی اوراق بهادار
continuous stock control
کنترل مستمر موجودی
portfolios
موجودی اوراق بهادار
inventory
صورت دارایی موجودی
continuous stock taking
رسیدگی مستمر موجودی
liabilities
تعهد موجودی بانکی
cyclical stock check
کنترل موجودی دورهای
stock
موجودی کالا ذخیره
assets
موجودی شخص ورشکسته
maximum stock
حداکثر موجودی انبار
wardrobe
اشکاف موجودی لباس
inventory reconciliation
تطبیق اسناد موجودی
base stock control
کنترل موجودی مبنا
stocked
موجودی کالا ذخیره
wardrobes
اشکاف موجودی لباس
inventory
ذخیره موجودی اماد
intermediate stock
موجودی کالاهای درحال ساخت
supplied
تکمیل کردن موجودی ذخیره
stockholders
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
supply
تامین موجودی عرضه نمودن
supply
تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplying
تامین موجودی عرضه نمودن
supplying
تکمیل کردن موجودی ذخیره
out of stock
<adj.>
غیر موجودی کالا
[در انبار]
supplied
تامین موجودی عرضه نمودن
transfer of portfolio
انتقال موجودی اوراق بهادار
stockholder
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
appreciation
افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciations
افزایش ارزش دارایی و موجودی
perpetual stock record
سابقه دائمی موجودی انبار
inventory reconciliation
تطابق موجودی با دارایی یکان
finished goods stock
موجودی کالاهای تمام شده
finish stock
موجودی کالای ساخته شده
fast moving stock
موجودی که به سرعت کاهش می یابد
dead stock
موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
stock control
کنترل وسفارش موجودی انبار
yields
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
portfolio entry
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
yield
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yielded
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
To take an invevtory.
صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
active stock
موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
warehouse refusal
اعلام عدم موجودی کالا درانبار
demand accommodation
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
amphibious vehicle availability table
جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
to take inventory
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
storewide
شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
cycle stock
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
dead stock
موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
overstock
زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
danger warning level
مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
eurytherm
موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
mercantilists
مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
turnover
تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
we underwrite the company
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
abc analysis
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
backlog
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlogs
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com