Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
sub judice
مورد مطالعه دادگاه
Other Matches
karyosystematice
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
ideologist
ایده ئولوگ کسی که در مورد افکار وعقاید مطالعه میکند
structuralism
بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
tenderest
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendering
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tender
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
feasability study
مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
judge advocate
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
discharges
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
continuance
تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
prize courts
دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
parquet
محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
purging a contempt of court
جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
manadamus
حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
remanet
احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
writs
دستور دادگاه حکم دادگاه
summary court
دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
writ
دستور دادگاه حکم دادگاه
arrests
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
clean
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
studying
مطالعه
offhandedly
بی مطالعه
extemporarily
بی مطالعه
study
مطالعه
studies
مطالعه
perusal
مطالعه
extemporal
بی مطالعه
etude
مطالعه
reading
مطالعه
readings
مطالعه
off hand
بی مطالعه
offhanded
بی مطالعه
studied
از روی مطالعه
impromptu
بی مطالعه تصنیف
surveys
مطالعه مجمل
portable standard
چراغ مطالعه
praxeology
مطالعه رفتارانسان
system study
مطالعه سیستم
study habits
عادتهای مطالعه
unstudied
مطالعه نشده
studios
اطاق مطالعه
studio
اطاق مطالعه
check
مطالعه کردن
surveyed
مطالعه مجمل
lucubration
مطالعه سخت
dissect
[analyse]
مطالعه کردن
explore
مطالعه کردن
evaluate
مطالعه کردن
bolt
[examine]
مطالعه کردن
determine
مطالعه کردن
enquire into
مطالعه کردن
examine
مطالعه کردن
inspect
مطالعه کردن
investigate
مطالعه کردن
motion study
مطالعه ی حرکت
look into
مطالعه کردن
scrutinize
مطالعه کردن
survey
مطالعه کردن
at sight
بی مطالعه قبلی
assay
مطالعه کردن
analyze
[American]
مطالعه کردن
analyse
[British]
مطالعه کردن
study
مطالعه کردن
survey
مطالعه مجمل
feasibility study
مطالعه امکانپذیری
feasibility study
مطالعه امکان سنجی
teppetology
مطالعه ریشه ای فرش
metallography
مطالعه الیاژهای فلزی
ethnography
مطالعه علمی نژادها
well read
اهل مطالعه و تحقیق
subjected
مبحث موضوع مطالعه
thought out
سنجیده مطالعه شده
geologic survey
مطالعه زمین شناسی
teleology
مطالعه حکمت غایی
criminology
مطالعه علمی جرم
thought-out
سنجیده مطالعه شده
to study out
با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
myrmecologyt
مطالعه علمی مورچگان
well-read
اهل مطالعه و تحقیق
to pore
[over; on]
به مطالعه دقیق پرداختن
analyzing
جزئیات را مطالعه کردن
analyzes
جزئیات را مطالعه کردن
analyzed
جزئیات را مطالعه کردن
analysing
جزئیات را مطالعه کردن
analyses
جزئیات را مطالعه کردن
analysed
جزئیات را مطالعه کردن
analyse
جزئیات را مطالعه کردن
psychognosy
مطالعه عمیق روانی
psychognosis
مطالعه عمیق روانی
subject
مبحث موضوع مطالعه
subjecting
مبحث موضوع مطالعه
subjects
مبحث موضوع مطالعه
self study
مطالعه پیش خود
demography
مطالعه مهاجرت جمعیت
cella
[اتاق مطالعه ی راهبها]
ethnology
علم مطالعه نژادها و اقوام
gastroenterology
مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
income and expenditure approach
مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
integrate circuit technology
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
adjustable lamp
چراغ مطالعه قابل تنظیم
reconsiders
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsider
مجددا درامری مطالعه کردن
sight-reading
بدون مطالعه قبلی خواندن
studies
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
sight-reads
بدون مطالعه قبلی خواندن
reconsidering
مجددا درامری مطالعه کردن
geophysical survey
مطالعه خواص فیزیکی زمین
reconsidered
مجددا درامری مطالعه کردن
study
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
sight-read
بدون مطالعه قبلی خواندن
studying
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
sinology
مطالعه ادبیات ورسوم چین
extemporised
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporises
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporize
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
optics
علم مطالعه در خواص نور
extemporized
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizes
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
to make a study of something
چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
extemporizing
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
faunist
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
geopolitics
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
toponymy
مطالعه وجه تسمیه شهرهاونقاط
flexible arm lamp
چراغ مطالعه قابل انعطاف
methods of economic study
روشهای مطالعه علم اقتصاد
sight read
بدون مطالعه قبلی خواندن
extemporising
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
capability study
مطالعه امکان انجام کار
articulated machine lamp
چراغ مطالعه با گردن تاشو
humanist
مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
angiology
مطالعه عروق خونی و لنفی
consumer research
مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
rheological
<adj.>
علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
symbology
مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
protohistory
مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
to poreone's eyes out
چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
theogony
مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
geologize
مطالعه علم زمین شناسی کردن
semitics
مطالعه زبان وادبیات وتاریخ سامی
skimmer
الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
endocrinology
علم شناسایی و مطالعه غددمترشحه داخلی
commodity approach
بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
Ekistics
[دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
dysgenics
مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
booklore
علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
bookworms
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
crystallography
کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
bookworm
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
helminthology
مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
She laid the book aside .
کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
group dynamics
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
speleology
مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
glottochronology
مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
theogonic
وابسته به مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
area of operational interest
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
bioastronautics
مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
Ergonomics
[مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
mock up
مدلی باندازه طبعی وکامل برای مطالعه وازمایش
pragmatics
مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
gestalt psychology
مطالعه قوه ادراک و رفتار از نقطه نظرواکنش شخصی در برابرامورکلی
morphophonemics
مبحث مطالعه صور مختلف یاتصاریف مختلفه یک لغت یاریشه
epizootology
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology
علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
impromptu
کاری که بی مطالعه و بمقتضای وقت انجام دهند بالبداهه حرف زدن
epizootiology
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
casework
مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
input output analysis
تحلیل داده ها ستاده ها مطالعه تجربی روابط متقابل بخشهای مختلف اقتصاد
dendrochronology
دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
After dinner he likes to retire to his study.
پس از شام او
[مرد]
دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
historcicism
فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
courthouse
دادگاه
court division
دادگاه
courthouses
دادگاه
courtroom
دادگاه
tribunals
دادگاه
tribunal
دادگاه
forum
دادگاه
court of justice
دادگاه
judgement seat
دادگاه
judgement hall
دادگاه
forums
دادگاه
courts
دادگاه
court of law
دادگاه
courtrooms
دادگاه
court
دادگاه
geopolitic
علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
cybernetics
مطالعه ومقایسه بین دستگاه عصبی خودکارکه مرکب ازمغز واعصاب میباشدبادستگاه الکتریکی ومکانیکی فرمانشناسی
prsbytery
دادگاه شرعی
court of appeal
دادگاه استان
courts of appeal
دادگاه پژوهش
courts of appeal
دادگاه استیناف
court of appeal
دادگاه استیناف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com