Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
slave ant	مورچه کارگر
Other Matches
gandey dancer	کارگر فصلی کارگر سیار
ants	: مورچه
emmet	مورچه
pismire	مورچه
Formica	مورچه
myrmecophagous	مورچه خوار
formic acid	حامض مورچه
formic acid	جوهر مورچه
ant eater	مورچه خوار
pangolin	مورچه خوارفلس دار
pharaoh ant	مورچه قرمز کوچک
ant	مورچه [حشره شناسی]
formyl	اصل جوهر مورچه
black ant	مورچه سیاه [حشره شناسی]
anteaters	اردوارک پرندهء مورچه خوار
anteater	اردوارک پرندهء مورچه خوار
The kids stamped on the ants .	بچه ها مورچه را با لگه له می کردند
ant hills	تپهی کوچک دور سوراخ مورچه
panda	مورچه خوار فلس دار هیمالیا
giant pandas	مورچه خوار فلس دار هیمالیا
giant panda	مورچه خوار فلس دار هیمالیا
ant hill	تپهی کوچک دور سوراخ مورچه
pandas	مورچه خوار فلس دار هیمالیا
formicarm	لانه مورچه لانه مور
formicary	لانه مورچه لانه مور
labors	کارگر
labourers	کارگر
labored	کارگر
labour	کارگر
employe	کارگر
cooly	کارگر
joss	سر کارگر
laborer	کارگر
master workman	سر کارگر
telling	کارگر
employee	کارگر
craftsman assistant	کارگر
operative	کارگر
worker	کارگر
active	کارگر
workwoman	زن کارگر
effective	کارگر
workpeople	کارگر
shopman	کارگر
workingman	کارگر
workwoman	کارگر زن
operatives	کارگر
laborers	کارگر
labourer	کارگر
workmen	کارگر
workman	کارگر
workfolks	جماعت کارگر
working man	کارگر افزارمند
skilled worker	کارگر ماهر
hodcarrier	کارگر ناوه کش
skilled labour	کارگر ماهر
shovelman	کارگر بیل زن
proletariat	طبقه کارگر
furnace man	کارگر کوره
journey man	کارگر مزدور
exploitation of labor	استثمار کارگر
farmhand	کارگر مزرعه
unskilled worker	کارگر ساده
unskilled labor	کارگر غیرماهر
unskilled worker	کارگر غیرمتخصص
work force	تعداد کارگر
workfolk	جماعت کارگر
mealmen	کارگر اسیاب
road maker	کارگر راه
munitioneer	کارگر زرادخانه
reacher	کارگر نخ تاب
workpeople	طبقه کارگر
outworker	کارگر ازاد
stable-boy	کارگر اصطبل
farm hands	کارگر مزرعه
piler	کارگر شمعکوب
farm hand	کارگر مزرعه
dairymaids	کارگر لبنیاتی
dairymaid	کارگر لبنیاتی
stable-boys	کارگر اصطبل
steelworker	کارگر پولادسازی
shoveler	کارگر بیل زن
shovelbill	کارگر بیل زن
labor	کارگر عمله
labor	حزب کارگر
labor party	حزب کارگر
coalminer	کارگر معدن
workingman	ازطبقه کارگر
seasonal worker	کارگر فصلی
laboring class	طبقه کارگر
charge hand	کارگر معمولی
steelworkers	کارگر پولادسازی
lay off	تعلیق کارگر
craftsman	کارگر ماهر
daysman	کارگر روزمزد
labored	کارگر عمله
labored	حزب کارگر
labors	کارگر عمله
labors	حزب کارگر
labour	کارگر عمله
labour	حزب کارگر
journeyman	کارگر مزدور
journeyman	کارگر ماهر
journeyman	کارگر متخصص
journeymen	کارگر مزدور
journeymen	کارگر متخصص
proletariat	کارگر ورنجبر
leaven	عامل کارگر
leavening	عامل کارگر
journeymen	کارگر ماهر
migrant worker	کارگر مهاجر
working	کارگر طرزکار
workings	کارگر طرزکار
docker	کارگر بارانداز
docker	کارگر لنگرگاه
dockers	کارگر بارانداز
dockers	کارگر لنگرگاه
craftsmen	کارگر ماهر
Labour Party	حزب کارگر
labourparty	حزب کارگر
May Day	روز کارگر
working class	طبقه کارگر
working classes	طبقه کارگر
leavens	عامل کارگر
day laborer	روز کارگر
navvy	کارگر ساده
refiner	کارگر پالایشگاه
day labourer	کارگر روزمزد
refiners	کارگر پالایشگاه
accommodator	کارگر کمکی
brain worker	کارگر مغزی
casual labour	کارگر اتفاقی
common labour	کارگر عمومی
labour day	روز کارگر
date labourer	کارگر روزمزد
swotting	کارگر زحمتکش
swotted	کارگر زحمتکش
swots	کارگر زحمتکش
swot	کارگر زحمتکش
longshoremen	کارگر اسکله
longshoreman	کارگر اسکله
navvies	کارگر ساده
unskilled worker	کارگر غیر ماهر
unskilled worker	کارگر غیر متخصص
workmanly	شایسته کارگر خوب
wright	کارگر سازنده نجار
working paper	ورقهء استخدام کارگر
work people	کارگران طبقه کارگر
cordwainer	کارگر چرم ساز
day laborer	کارگر روز مزد
deckhand	کارگر عرشه کشتی
exploitation of labor	بهره کشی کارگر
building craftsman	کارگر ماهر ساختمانی
gandey dancer	کارگر راه اهن
grisette	دختر کارگر فرانسوی
he is short of hands	کارگر کافی ندارد
horizontal labor mobility	تحرک افقی کارگر
inflow of labor	جریان ورود کارگر
journey man	شاگرد یا کارگر روزمزد
brain worker	کارگر ذهنی روشنفکر
time out	ساعت غیبت کارگر
navvy	کارگر کارهای خاکی
industrial relations	روابط کارگر وکارفرما
effectively	بطور موثر یا کارگر
workmanlike	شایسته کارگر خوب
stevedore	کارگر بار انداز
stevedores	کارگر بار انداز
blackleg	کارگر اعتصاب شکن
blacklegs	کارگر اعتصاب شکن
proletarian	عضو طبقه کارگر
proletarian	کارگر وابسته بکارگر
navvies	کارگر غیر ماهر
navvies	کارگر کارهای خاکی
navvy	کارگر غیر ماهر
laundryman	کارگر لباسشوی مرد
luggie	کارگر سنگ شکن
man hour	یک ساعت کار یک کارگر
potman	کارگر اسفالت ساز
submariner	کارگر زیر دریایی
quarryman	کارگر معدن سنگ
pkeman	کارگر کلنگ دار
pitman	کارگر درون معدن
semi skilled worker	کارگر نیمه ماهر
quarrier	کارگر معدن سنگ
quarryman	کارگر کان سنگ
outworker	کارگر خارج ازخانه
penetratingly	بطور نافذ کارگر
railroader	کارگر راه اهن
underutilization of labor	کم بهره گیری از کارگر
dishwashers	کارگر طرفشو ماشین طرفشویی
agricultural labor productivity	بهره دهی کارگر کشاورزی
roustabout	کارگر اسکله یا بندر گاه
barker	کارگر یا ماشینی که پوست میکند
quarryman	کارگر معدن معدنچی سنگ کن
profit-sharing	سهیم کردن کارگر در سودکارخانه
to sweat workers	کارسخت ومزدکم دادن به کارگر
The working (middle,upper)class.	طبقه کارگر (متوسط بالا )
profit sharing	سهیم کردن کارگر در سودکارخانه
dishwasher	کارگر طرفشو ماشین طرفشویی
working class	مربوط به طبقه کارگر و زحمتکش

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com