English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
harmonious موزون سازگار موافق
Other Matches
well assorted جور دارای کالا یا اجناس جور موافق سازگار
swinging موزون
concerted موزون
concordant موزون
symphonious موزون
lilting موزون
immusical نا موزون
rhythmical موزون
metrical موزون
shapeable موزون
rhytmic movement حرکت موزون
tunable کوک موزون
tunably کوک موزون
tuneable کوک موزون
weight index شاخص موزون
weighted indexes شاخصهای موزون
lilts اهنگ موزون
metrically بطور موزون
harmonic هم اهنگ موزون
rhythm اهنگ موزون
rhythms اهنگ موزون
lilt اهنگ موزون
fabliau افسانه موزون
shapable مناسب موزون
weighted average میانگین موزون
rhythmize باهنگ موزون دراوردن
polyphony چندنثر موزون ومقفی
well proportioned با تناسب متناسب موزون
level موزون هدف گیری
recite با صدایی موزون خواندن
recited با صدایی موزون خواندن
recites با صدایی موزون خواندن
reciting با صدایی موزون خواندن
eurhythmics حرکات بدنی موزون
levels موزون هدف گیری
eurythmics حرکات بدنی موزون
symphonic موزون شبیه سمفونی
levelled موزون هدف گیری
leveled موزون هدف گیری
well-balanced سالم سلیم موزون باقرینه
well balanced سالم سلیم موزون باقرینه
in peal دارای صداهای موزون یامنظم
harmoniously بطور موزون یا خوش اهنگ
towardly سازگار
congruous سازگار
well adjusted سازگار
consistent سازگار
in tune سازگار
compossible <adj.> سازگار
malleable سازگار
agreeable سازگار
compatible <adj.> سازگار
maladjusted کژ سازگار
salubrious سازگار
matchable سازگار
harmonic سازگار
incompatible نا سازگار
favourable سازگار
simpatico <adj.> سازگار
polonaise نوعی رقص موزون لهستانی پولونز رقصیدن
self consistent خود سازگار
adaptive radiation پرتوش سازگار
downward compatible سازگار رو به پایین
syntonic سازگار بامحیط
adjust سازگار کردن
adaptive system سیستم سازگار
paces باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
pace باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
paced باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
tolling طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
toll طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
tolls طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
salubriously بطور سازگار یا گوارا
compatible software نرم افزار سازگار
software compatible نرم افزار سازگار
self consistent field میدان خود سازگار
self consistent field methode روش میدان خود سازگار
tandy model 000hl IBکامپیوتر شخصی سازگار باریزکامپیوتر XT
pc 00 IBریزکامپیوتر سازگار باکامپیوتر شخصی XT
hartree methode روش میدان خود سازگار
adjusting وفق دادن سازگار کردن
vectra pc tm IBریزکامپیوتر سازگار باکامپیوتر شخصی AT
adjusts وفق دادن سازگار کردن
ibm pc compatible computer کامپیوتر شخصی سازگار باای بی ام
add up <idiom> سازگار و قابل قبول به نظر رسیدن
to be congenial to somebody [things] برای کسی سازگار بودن [اشیا]
Industry Standard Architecture استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
hayes compatible modem تلفیق و تفکیک کننده سازگار باهیز
ISA - بیتی در IBM PC یا سازگار با آن به کار رود
leading edge model IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
downward compatible کامپیوتر سازگار با کامپیوترنسل قبل همساز رو به پایین
Hayes Corporation مودمی که سازگار با مجموعه دستورات Hayes At است
to keep time موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
Atari ST و از پردازنده هایی استفاده می کنند که سازگار با IBM PC نیستند
pc write IB و کامپیوتر سازگار با ان برنامه مشهور پردازش کلمه برای PC
textually موافق نص
non concurrent نا موافق
prosodial موافق
attune موافق
concordant موافق
in keeping موافق
prosodiacal موافق
consentaneous موافق
consentient موافق
in suit with موافق با
in suit with موافق
congruous موافق
sympathizers موافق
compatible <adj.> موافق
amicable موافق
agreed موافق
sympathisers موافق
sympathizer موافق
sympathetic موافق
according موافق
agreeably to موافق
respondents موافق
incompatible نا موافق
respondent موافق
compossible <adj.> موافق
congruent موافق
consilient موافق
accordant موافق
attuned موافق
compliant موافق
pro- له موافق
pro له موافق
disagreeing موافق نبودن
disagrees موافق نبودن
adapt موافق بودن
see eye to eye <idiom> موافق بودن
in accordance with مطابق موافق
disagreed موافق نبودن
prorenata نسبت موافق
prorenata شخص موافق
quarter wind باد موافق
placet رای موافق
favourable موافق مطلوب
palatably موافق ذائقه
non placer موافق نیستم
consistently بطور موافق
fair tide جریان اب موافق
disagree موافق نبودن
friendlies مهربان موافق
go along موافق بودن
string along موافق بودن
to go along موافق بودن
accomodating راحت موافق
friendliest مهربان موافق
friendly مهربان موافق
rationally موافق عقل
truly موافق باحقایق
harmoniously بطور موافق
to my satisfaction موافق دلخواه من
yea رای موافق
compatibly بطور موافق
fair wind باد موافق
satisfactorily موافق دلخواه
after one's will موافق میل
at will موافق میل
after ones own heart موافق دلخواه
shaken موافق شیوه
fellow countryman موافق شدن
fellow countryman موافق کردن
friendlier مهربان موافق
agonist muscle عضله موافق
accommodatingly بطور موافق راحت
quite the thing موافق سبک روز
genetically موافق علم پیدایش
to a toa praposal باپیشنهادی موافق بودن
comkpliant موافق اجابت کننده
scientifically موافق اصول علمی
to bring in to line وفق دادن موافق
genealogically موافق شجره نامه
crony رفیق موافق هم اطاق
cronies رفیق موافق هم اطاق
in tune <idiom> با یکدیگر موافق بودن
no cigar <idiom> موافق نبودن ،رد کردن
no deal <idiom> موافق نبودن ،رد کردن
to agree on something موافق بودن با چیزی
naturalistic موافق با اصول طبیعی
geometrically موافق علم هندسه
concurring opinion رای موافق مشروط
physically موافق علم فیزیک
geodetically موافق قاعده پیمایش
pcm شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
blue chip personal computer IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
overscan از دست دادن متن در پایان خط وقتی که کامپیوتر ومانیتور بدرستی با هم سازگار نیستند
pros and cons موافق و مخالف طرفداران و منتقدان
fall in مطابقت کردن موافق شدن
harmonize موافق کردن هم اهنگ شدن
harmonized موافق کردن هم اهنگ شدن
bandae jireugi ضربه دست موافق ایستادن
harmonizes موافق کردن هم اهنگ شدن
harmonizing موافق کردن هم اهنگ شدن
agree موافقت کردن موافق بودن
agreeing موافقت کردن موافق بودن
to put over a play موافق بدادن نمایشی شدن
agrees موافقت کردن موافق بودن
adapting وفق دادن موافق بودن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com