Dictiornary-Farsi | موزون شبیه سمفونی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
symphonic	موزون شبیه سمفونی


Other Matches

symphony	سمفونی
symphonies	سمفونی
symphony orchestras	ارکستر سمفونی
tone poem	شعر سمفونی
symphony orchestra	ارکستر سمفونی
gooseneck	هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
lilting	موزون
rhythmical	موزون
swinging	موزون
concerted	موزون
symphonious	موزون
concordant	موزون
metrical	موزون
immusical	نا موزون
shapeable	موزون
harmonic	هم اهنگ موزون
tunable	کوک موزون
rhythm	اهنگ موزون
shapable	مناسب موزون
tunably	کوک موزون
weighted average	میانگین موزون
metrically	بطور موزون
rhythms	اهنگ موزون
tuneable	کوک موزون
rhytmic movement	حرکت موزون
lilt	اهنگ موزون
lilts	اهنگ موزون
weight index	شاخص موزون
fabliau	افسانه موزون
weighted indexes	شاخصهای موزون
well proportioned	با تناسب متناسب موزون
harmonious	موزون سازگار موافق
recite	با صدایی موزون خواندن
eurythmics	حرکات بدنی موزون
recited	با صدایی موزون خواندن
leveled	موزون هدف گیری
recites	با صدایی موزون خواندن
level	موزون هدف گیری
rhythmize	باهنگ موزون دراوردن
levels	موزون هدف گیری
eurhythmics	حرکات بدنی موزون
levelled	موزون هدف گیری
reciting	با صدایی موزون خواندن
polyphony	چندنثر موزون ومقفی
pinnulated	شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulate	شبیه برگچه شبیه بالچه
well-balanced	سالم سلیم موزون باقرینه
harmoniously	بطور موزون یا خوش اهنگ
in peal	دارای صداهای موزون یامنظم
well balanced	سالم سلیم موزون باقرینه
polonaise	نوعی رقص موزون لهستانی پولونز رقصیدن
tolling	طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
toll	طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
tolls	طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
pace	باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
paced	باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
paces	باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
to keep time	موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
harmonics	مبحث مطالعه خواص ومختصات اصوات موسیقی مبحث الحان موزون همسازها
orchestrated	هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates	هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrating	هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrate	هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
luteous	شبیه گل
wifelike	شبیه زن
simulant	شبیه
personator	شبیه
make	شبیه
makes	شبیه
womanlike	شبیه زن
similar	شبیه
feathery	شبیه به پر
simile	شبیه
similes	شبیه
analogous	شبیه
medals	شبیه
papilionaceous	شبیه
more like;most like	شبیه تر
similiar	شبیه
quasi	شبیه
nears	شبیه
nearing	شبیه
nearest	شبیه
nearer	شبیه
neared	شبیه
near-	شبیه
near	شبیه
anthoid	شبیه به گل
pygidial	شبیه دم
similar <adj.>	شبیه
alike <adj.>	شبیه
imitations	شبیه
imitation	شبیه
similar to that	شبیه به ان
like <adj.>	شبیه
related <adj.>	شبیه
medal	شبیه
akin <adj.>	شبیه
equalling	همرتبه شبیه
ghostliness	شبیه به روح
ovine	شبیه گوسفند
butyraceous	شبیه کره
rivaled	نظیر شبیه
rivaling	نظیر شبیه
rivalled	نظیر شبیه
carinal	شبیه زورق
rival	نظیر شبیه
rivalling	نظیر شبیه
rivals	نظیر شبیه
stomatic	شبیه دهان
computer simulation	شبیه سازی
trichoid	شبیه موی
citied	شبیه شهر
styloid	شبیه نیزه
stubbly	شبیه کاهبن
chylaceous	شبیه کیلوس
likening	شبیه شدن
goosey	شبیه غاز
goosy	شبیه غاز
likened	شبیه شدن
likened	شبیه کردن
liken	شبیه شدن
liken	شبیه کردن
haemoid	شبیه خون
henny	شبیه بمرغ
splenoid	شبیه به طحال
trapezium	شبیه ذوذنقه
likening	شبیه کردن
likens	شبیه کردن
likens	شبیه شدن
grapy	شبیه انگور
haematoid	شبیه بخون
tonsillar	شبیه لوزتین
cervine	شبیه گوزن
chochleate	شبیه صدف
chartaceous	شبیه کاغذ
sulfurous	شبیه گوگرد
equals	همرتبه شبیه
spheroid	شبیه کره
vapory	شبیه بخار
vee	شبیه حرف v
more like;most like	شبیه ترین
popish	شبیه کاتولیک
farfetched	شبیه بعید
sylphlike	شبیه جن هوایی
fiddleback	شبیه ویولون
fiddleback	شبیه کمانچه
susurrus	شبیه نجوا
dermoidal	شبیه پوست
dermoid	شبیه پوست
stellar	شبیه ستاره
the d.	فن شبیه سازی
vaulty	شبیه طاق
epithelioid	شبیه بشرهای
epithelial	شبیه بشرهای
encephaloid	شبیه مغز
eugenoid	شبیه اوگانا
taffia	مشروبی شبیه رم
ungual	سم دار شبیه سم
uncial	شبیه یک دوازدهم
tafia	مشروبی شبیه رم
take after	شبیه بودن
ursine	شبیه خرس
simulated	شبیه ساخته
likes	شبیه همچون
liked	شبیه همچون
like	شبیه همچون
alkaloid	شبیه قلیا
bovine	شبیه گاو
susurrous	شبیه نجوا
for all the world like	کاملا` شبیه
argillaceous	شبیه خاک رس
crystalloid	شبیه بلور
the profession	اهل شبیه
assonant	شبیه در صدا
b	هرشکلی شبیه به B
berrylike	شبیه توت
sulphurous	شبیه گوگرد
aliform	شبیه بال
adrenergic	شبیه ادرنالین
airily	شبیه هوا
alike	شبیه یکسان
claustral	شبیه حجره
vermiform	شبیه کرم
vestibular	شبیه رخت کن
vestibular	شبیه اتاقک
the drama	فن شبیه سازی
virgulate	شبیه میله
astral	شبیه ستاره
nebulous	شبیه سحاب
typal	شبیه نمونه
trochal	شبیه چرخ
bent	علف شبیه نی
steamier	شبیه بخار
shrubby	شبیه بوته
simulators	شبیه ساز
simulant of	مانند شبیه
phylloid	شبیه برگ
piscine	شبیه ماهی
pisiform	شبیه نخود