English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 43 (3 milliseconds)
English Persian
organisers موسس
organizer موسس
organizers موسس
promoter موسس
promoters موسس
founder موسس
foundered موسس
foundering موسس
founders موسس
father موسس
fathered موسس
fathering موسس
fathers موسس
originator موسس
originators موسس
establisher موسس
instaurator موسس
institutor موسس
founding father موسس
founding fathers موسس
Other Matches
foundered موسس شرکت
generators دینام موسس
strips موسس خانواده
builder موسس سازنده
provine موسس ورقه
author نویسنده موسس
generator دینام موسس
foundering موسس شرکت
founder موسس شرکت
founders موسس شرکت
builders موسس سازنده
entrepreneur موسس شرکت
entrepreneurs موسس شرکت
foundered برپا کننده موسس
foundering برپا کننده موسس
founders برپا کننده موسس
founder برپا کننده موسس
grounder موسس ضربتی که کسی یا چیزی رابزمین می اندازد
bakuninism اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
Tahmasb شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
trusts تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trust تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com