Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
social service
موسسه تعاون اجتماعی
Other Matches
social welfare
موسسه رفاه اجتماعی
social audit
ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
cost center
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
institutionalising
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
coaction
تعاون
mutual assistance
تعاون
cooperation
تعاون
aid fund
صندوق تعاون
cooperate
تعاون کردن
to act jointly
تعاون کردن
to work together
تعاون کردن
social welfare
تعاون عمومی وحمایت از بینوایان
institute
موسسه
establishments
موسسه
stablishment
موسسه
enterprise
موسسه
establishment
موسسه
enterprises
موسسه
institution
موسسه
instituting
موسسه
institutes
موسسه
instituted
موسسه
corporations
موسسه
corporation
موسسه
inst
موسسه
Two is company , three is none .
<proverb>
دو نفر تعاون ,سه نفر تفرقه .
installation
موسسه نظامی
pawnshop
موسسه رهنی
business
موسسه بازرگانی
businesses
موسسه بازرگانی
foundation
موسسه خیریه
finance house
موسسه مالی
closed shops
موسسه کارشناسی
closed shop
موسسه کارشناسی
entity
موسسه مستقل
entities
موسسه مستقل
installations
موسسه نظامی
bindery
موسسه صحافی
charitable institution
موسسه خیریه
civilian enterprise
موسسه غیرنظامی
correctional institution
موسسه تادیبی
credit institution
موسسه اعتباری
discount house
موسسه تنزیل
economic unit
موسسه دولتی و ...
charity
موسسه خیریه
charities
موسسه خیریه
foundress
موسسه بانیه
enterprise
موسسه اقتصادی
translation agency
موسسه ترجمه
installation property
مایملک موسسه
enterprises
موسسه اقتصادی
carrier
موسسه حمل و نقل
firmer
کارخانه موسسه بازرگانی
charles babbage institute
موسسه چارلز بابیج
firms
کارخانه موسسه بازرگانی
firmest
کارخانه موسسه بازرگانی
carriers
موسسه حمل و نقل
financial intermediary
موسسه مالی واسطه
firm
کارخانه موسسه بازرگانی
institute of materials management
موسسه مدیریت مواد
institute of purchasing and supply
موسسه خرید و عرضه
sovkhoz
موسسه کشاورزی وروستایی
jobholder
عضو ثابت موسسه
establishments
موسسه دسته کارکنان
consolidation
ادغام دو یا چند موسسه
enterprise
موسسه یا بنگاه اقتصادی
establishment
موسسه دسته کارکنان
joint enterprise
موسسه اقتصادی مشترک
wiring
موسسه سیم سازی
nonprofit firm
موسسه غیر انتفاعی
enterprises
موسسه یا بنگاه اقتصادی
consolidation
ادغام دو یاچند موسسه
shipping agent
موسسه حمل کالا
american national standards institute
موسسه ملی استانداردهای امریکا
firmer
واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
private enterprise
اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
international organisation for standard
موسسه بین المللی استاندارد
actual carrier
موسسه حمل و نقل واقعی
clearinghouse
موسسه تهاتری لندن انبار
principal
رئیس موسسه اثاثه ارثی
firm
واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
contracting carrier
موسسه حمل و نقل موردقرارداد
firms
واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
common carrier
موسسه حمل و نقل عمومی
firmest
واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
principals
رئیس موسسه اثاثه ارثی
outsiders
موسسه حمل و نقل که عضوکنفرانس نیست
business combination
ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
interoffice
مکاتبه و مراسله بین ادارات یک موسسه
outsider
موسسه حمل و نقل که عضوکنفرانس نیست
corporations
شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
corporation
شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
icot
موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
haute couturer
موسسه طراحی لباس ومد بانوان
institute for
professionals ofcomputer certification موسسه تایید متخصص
entrepreneur
مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneurs
مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
discount house
موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
net net worth
ارزش کل داراییهای یک موسسه منهای قروض و تعهداتش
confirming house
موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
admin
تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
house organ
مجله یا نشریهای که بین کارمندان یک موسسه پخش شود
colony
موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم
[مانند زندان]
ieee
Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
combination
توافق بین دو یا چند موسسه به منظور دست یافتن به بهره بیشتر
iee /s 00
مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
Republicans
اجتماعی
processionary
اجتماعی
Republican
اجتماعی
social
اجتماعی
public
اجتماعی
the herd instinct
حس اجتماعی
socio economic
اجتماعی
socio political
اجتماعی
ecclesiastic
اجتماعی
societal
اجتماعی
ecclesiastics
اجتماعی
communal
اجتماعی
communally
اجتماعی
anti social
ضد اجتماعی
anti-social
ضد اجتماعی
social lag
پس افتادگی اجتماعی
social learning
یادگیری اجتماعی
social maladjustment
ناسازگاری اجتماعی
social self-concept
خودپنداری اجتماعی
social norm
هنجار اجتماعی
social mobility
تحرک اجتماعی
social milieu
محیط اجتماعی
social medicine
پزشکی اجتماعی
social maturity
بلوغ اجتماعی
social intelligence
هوش اجتماعی
social integration
یکپارچگی اجتماعی
social exchange
تبادل اجتماعی
social evolution
تکامل اجتماعی
social elimination
طرد اجتماعی
social effects
سودهای اجتماعی
social drive
سائق اجتماعی
social distance
فاصله اجتماعی
social disparity
نابرابری اجتماعی
social disintegration
فروپاشی اجتماعی
social development
توسعه اجتماعی
social cost
هزینه اجتماعی
social control
کنترل اجتماعی
social facilitation
تسهیل اجتماعی
social fission
شکافت اجتماعی
social good
کالاهای اجتماعی
social insurance
بیمه اجتماعی
social institution
نهاد اجتماعی
social instinct
غریزه اجتماعی
social inhibition
بازداری اجتماعی
social influence
نفوذ اجتماعی
social immobility
بی تحرکی اجتماعی
social hygiene
بهداشت اجتماعی
social health
بهداشت اجتماعی
social habit
عادت اجتماعی
social therapy
درمان اجتماعی
social situation
موقعیت اجتماعی
socializer
اجتماعی کننده
social service
خدمات اجتماعی
social self
خود اجتماعی
social selection
انتخاب اجتماعی
social role
نقش اجتماعی
sociocultural
اجتماعی- فرهنگی
socioeconomic
اجتماعی واقتصادی
social relations
روابط اجتماعی
socioeconomic
اجتماعی- اقتصادی
sociogenesis
پدیدایی اجتماعی
social status
موقعیت اجتماعی
social transmission
انتقال اجتماعی
social type
سنخ اجتماعی
social theory
نظریه اجتماعی
social system
نظام اجتماعی
social surplus
مازاد اجتماعی
social strcture
ساخت اجتماعی
social wealth
ثروت اجتماعی
social welfare
رفاه اجتماعی
socialization
اجتماعی کردن
socialization
اجتماعی شدن
social reinforcement
تقویت اجتماعی
social psychology
روانشناسی اجتماعی
social outlays
مخارج اجتماعی
social worker
مددکار اجتماعی
social worker
کارگزار اجتماعی
social workers
مددکار اجتماعی
social workers
کارگزار اجتماعی
social organization
سازمان اجتماعی
social life
زندگی اجتماعی
social status
پایگاه اجتماعی
social need
نیاز اجتماعی
social motive
انگیزه اجتماعی
social scientist
کارشناسعلوم اجتماعی
social peace
ارامش اجتماعی
social perception
ادراک اجتماعی
social psychiatry
روانپزشکی اجتماعی
social programs
برنامههای اجتماعی
sociopolitical
اجتماعی وسیاسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com