English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
English Persian
foundation موسسه خیریه
charities موسسه خیریه
charity موسسه خیریه
charitable institution موسسه خیریه
Other Matches
cost center قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
institutionalises در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
charitable خیریه
benefits society انجمن خیریه
alms house مسافرخانه خیریه
welfare سعادت خیریه
charity organization سازمان خیریه
foundation سازمان خیریه
pious foundations بنگاههای خیریه
institutionalism سیاست خیریه واخلاقی
exhibition game بازی نمایشی به نفع خیریه
sisterhood انجمن خیریه مذهبی نسوان
sorority انجمنهای خیریه یا کلوب نسوان
colleger دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
rummage sale حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
corody لباس وغذا وغیره که موسسات خیریه به محتاجان میدهند
institutionalism سیاست ترویج امور خیریه واصلاح بزهکاران از طرق اخلاقی و تادیبی
flag day هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
corporations موسسه
institutes موسسه
instituted موسسه
stablishment موسسه
inst موسسه
instituting موسسه
institute موسسه
corporation موسسه
institution موسسه
enterprise موسسه
establishments موسسه
enterprises موسسه
establishment موسسه
foundress موسسه بانیه
finance house موسسه مالی
entities موسسه مستقل
economic unit موسسه دولتی و ...
discount house موسسه تنزیل
credit institution موسسه اعتباری
entity موسسه مستقل
correctional institution موسسه تادیبی
installation property مایملک موسسه
pawnshop موسسه رهنی
translation agency موسسه ترجمه
installations موسسه نظامی
bindery موسسه صحافی
civilian enterprise موسسه غیرنظامی
enterprise موسسه اقتصادی
installation موسسه نظامی
businesses موسسه بازرگانی
business موسسه بازرگانی
closed shop موسسه کارشناسی
closed shops موسسه کارشناسی
enterprises موسسه اقتصادی
institute of purchasing and supply موسسه خرید و عرضه
sovkhoz موسسه کشاورزی وروستایی
firm کارخانه موسسه بازرگانی
institute of materials management موسسه مدیریت مواد
firms کارخانه موسسه بازرگانی
firmer کارخانه موسسه بازرگانی
social welfare موسسه رفاه اجتماعی
jobholder عضو ثابت موسسه
joint enterprise موسسه اقتصادی مشترک
social service موسسه تعاون اجتماعی
nonprofit firm موسسه غیر انتفاعی
shipping agent موسسه حمل کالا
firmest کارخانه موسسه بازرگانی
establishments موسسه دسته کارکنان
charles babbage institute موسسه چارلز بابیج
establishment موسسه دسته کارکنان
wiring موسسه سیم سازی
carrier موسسه حمل و نقل
carriers موسسه حمل و نقل
consolidation ادغام دو یا چند موسسه
enterprises موسسه یا بنگاه اقتصادی
consolidation ادغام دو یاچند موسسه
enterprise موسسه یا بنگاه اقتصادی
financial intermediary موسسه مالی واسطه
social audit ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
firmer واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
principal رئیس موسسه اثاثه ارثی
principals رئیس موسسه اثاثه ارثی
american national standards institute موسسه ملی استانداردهای امریکا
firm واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
international organisation for standard موسسه بین المللی استاندارد
actual carrier موسسه حمل و نقل واقعی
contracting carrier موسسه حمل و نقل موردقرارداد
common carrier موسسه حمل و نقل عمومی
private enterprise اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
clearinghouse موسسه تهاتری لندن انبار
firmest واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
firms واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
interoffice مکاتبه و مراسله بین ادارات یک موسسه
icot موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
haute couturer موسسه طراحی لباس ومد بانوان
outsiders موسسه حمل و نقل که عضوکنفرانس نیست
outsider موسسه حمل و نقل که عضوکنفرانس نیست
corporations شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
business combination ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
corporation شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
institute for professionals ofcomputer certification موسسه تایید متخصص
entrepreneur مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
discount house موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
entrepreneurs مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
net net worth ارزش کل داراییهای یک موسسه منهای قروض و تعهداتش
house organ مجله یا نشریهای که بین کارمندان یک موسسه پخش شود
admin تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
confirming house موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
ieee Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
colony موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم [مانند زندان]
combination توافق بین دو یا چند موسسه به منظور دست یافتن به بهره بیشتر
iee /s 00 مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
long run مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
pyramiding سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
place utility استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
winery کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
subactivity یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
service bureau دفتر خدماتی موسسه خدماتی
nsfnet یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
common carrier موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com