English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (7 milliseconds)
English Persian
the a season موسم اینده
Other Matches
future perfect شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
the rainy season موسم
monsoon موسم بارندگی
monsoons موسم بارندگی
sowing time موسم کشت یاتخم کاری
comer اینده
in the time to come اینده
future اینده
futurity اینده
coming اینده
lavenir اینده
approaching اینده
aftertime اینده
at a laterd در اینده
forthcomming اینده
following on از پی اینده
forthcoming اینده
toward اینده
to be اینده
next اینده
incoming اینده
intercurrent در میان اینده
the future جهان اینده
f. tense زمان اینده
even tual درنتیجه اینده
erelong در اینده نزدیک
futures contract قرارداد اینده
paulo postfuture اینده نزدیک
catabatic پایین اینده
by next mail باپست اینده
the next world جهان اینده
the next world عالم اینده
nrxt monday دوشنبه اینده
the f. winter زمستان اینده
the a season فعل اینده
sup.latest or last دیر اینده
prospect of the future دورنمای اینده
katabatic پائین اینده
futurity اتفاقات اینده
futurity نسل اینده
prospectively با عطف به اینده
prospectiveness وابستگی به اینده
futurism اینده گرایی
proximo درماه اینده
proximo ماه اینده
nether world جهان اینده
odd comeshortly اینده نزدیک
prospecting اینده نگری
prospects اینده نگری
prospected اینده نگری
prospect اینده نگری
futures قراردادهای اینده
upcoming زود اینده
offing در اینده نزدیک
providential اینده نگر
prospectuses اینده نامه
prospective مربوط به اینده
looking بنظر اینده
futuristic مربوط به اینده
emergent بیرون اینده
prospectus اینده نامه
emergence ناگه اینده اورژانس
oncoming پیشامد کننده اینده
post date تاریخ اینده گذاشتن
perfect foresight اینده نگری کامل
prescient عالم به غیب یا اینده
otherworldiness وابستگی بجهان اینده
scouts ارزیابی حریف اینده
prospectiveness چشم داشت به اینده
scouted ارزیابی حریف اینده
future بعد اینده اتیه
scout ارزیابی حریف اینده
latest تازه گذشته اینده
without prejudice بدون تاثیر به اینده
emergency ناگه اینده اورژانس
the rising generation دوره جوانان اینده
emergencies ناگه اینده اورژانس
tardier دیر اینده کند
provident صرفه جو اینده نگر
proximo مربوط بماه اینده
the ensving twelve months دوازده ماه اینده
long range مربوط به اینده دور
tardy دیر اینده کند
tardiest دیر اینده کند
hunches فن احساس وقوع امری در اینده
intermediate درمیان اینده مداخله کننده
on the th prox در روز چهارم ماه اینده
hunching فن احساس وقوع امری در اینده
hunched فن احساس وقوع امری در اینده
providence صرفه جویی اینده نگری
hunch فن احساس وقوع امری در اینده
hold over برای اینده نگاه داشتن
exdividend بدون سود اینده سهام
forward sales فروش کالاجهت تحویل در اینده
the law is prospective اثر قانون مربوط به اینده است
hidden momentum of population growth سبب گستردگی والدین اینده میشود
future attacks حملههای اینده را پیش بینی نکردند
augural تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
tenors بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
tenor بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
executory contract قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
nominating تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominate تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
current liabilities بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
exclusion اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
bill time draft برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
futures قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
disqualification اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
disqualifications اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
demand factors پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
prolepsis فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
experimental free handicap دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
dynamic analisis تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
plunging fire تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
innovation theory ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
future promissory زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
intervenient در میان اینده واقع در میان
indemnities تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnity تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com