English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 42 (4 milliseconds)
English Persian
monsoon موسم بارندگی
monsoons موسم بارندگی
Other Matches
rain discharge حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
the rainy season موسم
the a season موسم اینده
sowing time موسم کشت یاتخم کاری
precipitation of moisture بارندگی
onfall بارندگی
rain fall بارندگی
snowfall بارندگی
rainfall بارندگی
the rainy season بارندگی
snowfalls بارندگی
rainfall intensity شدت بارندگی
onding بارندگی زیاد
raining بارندگی باریدن
hyerograph نقشه بارندگی
precipitation میزان بارندگی
annual precipitation بارندگی سالیانه
downpour بارندگی زیاد
rains بارندگی باریدن
effective rainfall بارندگی موثر
rained بارندگی باریدن
rain بارندگی باریدن
downpours بارندگی زیاد
average annual precipitation متوسط بارندگی سالینه
hyetology علم یا مبحث بارندگی
rainfall area منطقه بارش ناحیه بارندگی
rain gage وسیله سنجش میزان بارندگی
lapseratc میزان بارندگی به نسبت بلندی ها
pluviometric مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
These clouds are a sign of rain . این ابرها علامت بارندگی است
these cloud promise rain این ابرها خبر از بارندگی میدهند
intensity of rain fall شدت بارندگی که بامیلیمتردرساعت مشخص میشود
ephemeral stream رودی که درموقع بارندگی اب در ان جریان دارد
wet year سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
dry year سالی که میزان بارندگی در ان از حد معمول کمتر است
quady رودی که فقط در فصل بارندگی جریان دارد و دربقیه فصول خشک میباشد
hyetography نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
storm water فاضلاب ناشی از بارندگی فاضلاب سطحی
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
rainfall index شاخص بارش شاخص بارندگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com