English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
woodwind موسیقی برای سازهای بادی چوبی
Other Matches
the wind drowned the strigs سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
wind instruments الات موسیقی بادی
euphonium یکجورالت موسیقی بادی
wind instrument الات موسیقی بادی
reed الت موسیقی بادی
saxophones نوعی الت موسیقی بادی
fugues نوعی الت بادی موسیقی
saxophone نوعی الت موسیقی بادی
reed organ یکنوع الت موسیقی بادی
fugue نوعی الت بادی موسیقی
aeolian harp آلت موسیقی بادی شبیه به جعبه
reed pipe لوله یا نای الات موسیقی بادی
reed stop کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
english horn نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
musicom یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
chute سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chutes سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
air bedding لایههای لاستیکی بادی بالشتکهای بادی
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
pallet سکوی چوبی یا پلاستیکی برای حمل کالا
mop چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
aquaplane قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
mopped چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mops چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopping چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
stick bridge پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
dipstick میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
swob چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
chopsticks میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
peg میله چوبی با نوک تیز [برای محکم بستن چیزی به آنها]
dipsticks میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
ninepins یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
monochord الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
staked ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
play by ear <idiom> توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
to sight-read something از روی ورقه [نت موسیقی] آلت موسیقی بازی کردن
melody مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melodies مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
stringed instruments سازهای سیمی
structual engineering مهندس سازهای
structural steel فولاد سازهای
structrual steelwork فولاد سازهای
structural section مقطع سازهای
structural element بخش سازهای
structural concrete بتن سازهای
telltale نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
MIDI Mapper برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
shed stick چوب هاف [چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
ligature کلیدکوک سازهای زهی
MIDI file فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
string band دسته موزیک سازهای سیمی
noggin سطل چوبی لیوان چوبی
noggins سطل چوبی لیوان چوبی
naggin سطل چوبی لیوان چوبی
design load حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
structural failure نقص یا ضعف سازهای شکست در برابر نیرو یا بار
treenail میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
trenail میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
untimate load بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
gavel [چکش چوبی قضات] چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
wing spar عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
body shirt بادی
flatuous بادی
blowy بادی
pneumatic بادی
pop gun تفنگ بادی
hurricane lamp چراغ بادی
pneumatic riveting پرچکاری بادی
blow gun تفنگ بادی
air brakes ترمز بادی
air brake ترمز بادی
wind generator مولد بادی
windmill اسیاب بادی
wind corrosion ساییدگی بادی
windmills اسیاب بادی
hurricane lamps چراغ بادی
pneumatic tools اسبابهای بادی
pneumatic tire لاستیک بادی
wind current جریان بادی
wind erosion فرسایش بادی
pneumatic press پرس بادی
air pump تلمبهء بادی
airguns تفنگ بادی
airguns سلاح بادی
sailboat قایق بادی
aeromotor موتور بادی
air bed تشک بادی
air blast transformer مبدل بادی
fly ash خاکستر بادی
air gun تفنگ بادی
running sand ماسه بادی
pneumatic fender دفرای بادی
air hammer چکش بادی
air operated horn شیپور بادی
pneumatic hammer چکش بادی
lanterns چراغ بادی
sailboats قایق بادی
blow pipe تفنگ بادی
blowgun تفنگ بادی
blowtube تفنگ بادی
marine sand ماسه بادی
pneumatic لاستیک بادی
dune sand ماسه بادی
at first blush در بادی امر
quicksand ماسه بادی
air rifles تفنگ بادی
lantern چراغ بادی
air rifle تفنگ بادی
airgun سلاح بادی
airgun تفنگ بادی
sailed مسافرت با قایق بادی
sailed شراع کشتی بادی
sailings شراع کشتی بادی
self moved دارای حرکت بادی
popgun تفنگ بادی بچگانه
air operated press پرس بادی پنوماتیکی
sailings مسافرت با قایق بادی
chipping hammer چکش بادی اهنبر
fresh breeze بادی که ساعتی 23 کیلومتربوزد
chipping hammer چکش بادی اهن بر
sail مسافرت با قایق بادی
sail arm پره اسیاب بادی
riveting hammer چکش بادی پرچ
sailing قایقرانی با قایق بادی
auxiliary sailing vessel کشتی بادی موتوردار
square rigger نوعی کشتی بادی
schooners نوعی قایق بادی
vane of windmill پره اسیاب بادی
air operated pendulum type screen wiper بادامک پاندولی بادی
sail شراع کشتی بادی
schooner نوعی قایق بادی
eolation سنگ فرسایی بادی
primafacie در بادی امر قابل قبول
to go for a sail با کشتی بادی سفریاگردش کردن
windmill هر چیزی شبیه اسیاب بادی
yaghtman's anchor لنگر قایقهای بادی کوچک
an off shore wind بادی که از سوی دریا بوزد
windmills هر چیزی شبیه اسیاب بادی
ophicleide یکجور ساز بادی برنجین
balloon tire لاستیک بادی عاج دار
peabody picture vocabulary test ازمون واژگان مصور پی بادی
quartering بادی که با زاویه کج بطرفی می وزد
yacht کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
yachts کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
meter rule مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
to sail [for] با کشتی بادی آغاز به سفر کردن [به]
fresh gale بادی که با سرعت ساعتی 93تا 64 میل بوزد
fishtail wind بادی که مداوما به چپ وراست یا جلو و عقب تغییرجهت میدهد
open jet tunnel تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
closed jet tunnel تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
timber dam سد چوبی
coach built چوبی
arboreous چوبی
xyloid چوبی
wooden چوبی
stockade سد چوبی
ligneous چوبی
stockades سد چوبی
block-house دژ چوبی
stakes میله چوبی
stakes میخ چوبی
maul or mall چکش چوبی
dowel میخ چوبی
pickets میخ چوبی
lollipop اب نبات چوبی
neutral atmosphere چوبی اثر
picketed میخ چوبی
stander تیرک چوبی
peg-leg پای چوبی
roller fender دفرای چوبی
stake میله چوبی
thumbpiece گیر چوبی
spile میخ چوبی
firkin بشکه چوبی
timber framing استخوانبندی چوبی
mauling چکش چوبی
peg-legs پای چوبی
cock horse اسب چوبی
timber assembling اتصال چوبی
fid پاروی چوبی
mauling پتک چوبی
shore شمع چوبی
mauls چکش چوبی
staked میخ چوبی
mauls پتک چوبی
staked میله چوبی
stake میخ چوبی
round dance رقص چوبی
picket میخ چوبی
xylophones سنتور چوبی
xylophone سنتور چوبی
corduroy راه چوبی
tubs تغار چوبی
tub تغار چوبی
square dance رقص چوبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com