English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
musicology موسیقی شناسی
Search result with all words
association for computers and humanities یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
Other Matches
play by ear <idiom> توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
to sight-read something از روی ورقه [نت موسیقی] آلت موسیقی بازی کردن
melodies مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melody مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
musicom یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
MIDI Mapper برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
MIDI file فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
entomology حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
psychbiology علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
philology زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
lateral meniscus منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
immunogenetics رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
neurologic وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
kinematics حرکت شناسی جنبش شناسی
typology گونه شناسی نوع شناسی
ornithology پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
laryngological وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
oenology می شناسی شراب شناسی
treble clef موسیقی
music موسیقی
treble staff موسیقی
ear for music موسیقی
ragtime در موسیقی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
psychologically از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
noteless غیر موسیقی
pricked نقطه نت موسیقی
pricking نقطه نت موسیقی
pricks نقطه نت موسیقی
fa چهارمین نت موسیقی
carillons زنگهای موسیقی
carillon زنگهای موسیقی
concertos قطعه موسیقی
ambient music موسیقی پس زمینه
musicologist موسیقی شناس
musicalness ذوق موسیقی
background sound موسیقی پس زمینه
background music موسیقی پس زمینه
euterpe الهه موسیقی
quire گروه کر [موسیقی]
prick نقطه نت موسیقی
notes نت موسیقی نوشتن
philharmonic عاشق موسیقی
boogied موسیقی بوگی
instrumentally با الت موسیقی
instructor of music مشاق موسیقی
forte موسیقی بلند
fortes موسیقی بلند
note نت موسیقی نوشتن
noting نت موسیقی نوشتن
musicalness برابری با موسیقی
boogieing موسیقی بوگی
devotion to music دلبستگی به موسیقی
electronic music موسیقی الکترونیکی
make music موسیقی ساختن
play music موسیقی ساختن
ambient music موسیقی متن
background music موسیقی متن
musicians موسیقی دان
musician موسیقی دان
subdominant نت چهارم موسیقی
boogies موسیقی راک
boogies موسیقی بوگی
musicality ذوق موسیقی
computer music موسیقی کامپیوتری
musicality برابری با موسیقی
musical ability توانش موسیقی
music therapy موسیقی درمانی
discos موسیقی دیسکو
jazz موسیقی جاز
music synthesizer ایجادکننده موسیقی
disco موسیقی دیسکو
chamber music موسیقی مجلسی
concerto قطعه موسیقی
opuses قطعه موسیقی
boogied موسیقی راک
boogie موسیقی بوگی
musical language زبان موسیقی
boogie موسیقی راک
musical instruments الت موسیقی
musical instrument الت موسیقی
background sound موسیقی متن
boleros موسیقی بولرو
ragtime موسیقی ضربی
unvocal بدون موسیقی
opus قطعه موسیقی
music halls سالن موسیقی
beats ضربت موسیقی
music hall سالن موسیقی
boogieing موسیقی راک
beat ضربت موسیقی
gavote موسیقی این رقص
stroke [guitar] زدن [گیتار] [موسیقی]
euphonium یکجورالت موسیقی بادی
duo اواز یا موسیقی دونفری
etude قطعهء موسیقی کوتاه
plainsong سرودمناجاتی و بدون موسیقی
musically مطابق اصول موسیقی
lyrical غزلی موسیقی یا شعربزمی
reed الت موسیقی بادی
symphony قطعه طولانی موسیقی
bandsmen عضو دستهء موسیقی
bandsman عضو دستهء موسیقی
dulcet نوعی الت موسیقی
gavotte موسیقی این رقص
soul music موسیقی مذهبی سیاهپوستان
soundtrack موسیقی ضبط شده
soundtracks موسیقی ضبط شده
banstand محل دستهء موسیقی
Beautiful music ( weather ) . موسیقی ( هوای ) قشنگ
tin pan alley جماعت موسیقی دانان
castanet یک نوع الت موسیقی
symphonies قطعه طولانی موسیقی
talent for musics استعداد یا ذوق موسیقی
tablature نوعی علائم موسیقی
anvil سندان [آلت موسیقی]
duos اواز یا موسیقی دونفری
wind instrument الات موسیقی بادی
plays الت موسیقی نواختن
playing الت موسیقی نواختن
played الت موسیقی نواختن
duet قطعه موسیقی یا اوازدونفری
play الت موسیقی نواختن
to harp چنگ زدن [موسیقی]
chime ترتیب زنگهای موسیقی
chimed ترتیب زنگهای موسیقی
wind instruments الات موسیقی بادی
chimes ترتیب زنگهای موسیقی
octave نتهای هشتگانه موسیقی
chiming ترتیب زنگهای موسیقی
octaves نتهای هشتگانه موسیقی
intermezzo قطعه موسیقی کوتاه
kettledrums تیمپانی ها [ساز موسیقی]
to play [the] harp چنگ زدن [موسیقی]
band دستهء موسیقی اتحاد
serenading قطعه موسیقی عاشقانه
serenades قطعه موسیقی عاشقانه
serenaded قطعه موسیقی عاشقانه
bands دستهء موسیقی اتحاد
serenade قطعه موسیقی عاشقانه
timpani تیمپانی ها [ساز موسیقی]
medleys قطعه موسیقی مختلط
medley قطعه موسیقی مختلط
immusical خارج ازقواعد موسیقی
note اهنگ صدا نت موسیقی
marching موسیقی نظامی یا مارش
marches موسیقی نظامی یا مارش
percussion instrument الات موسیقی ضربی
melody صدای موسیقی نوا
marched موسیقی نظامی یا مارش
glockenspiel نوعی الت موسیقی
march موسیقی نظامی یا مارش
postlude قطعه موسیقی پایان
timpani کوسها [ساز موسیقی]
kettledrums کوسها [ساز موسیقی]
timpano دهل [ساز موسیقی]
duets قطعه موسیقی یا اوازدونفری
timpani دهل ها [ساز موسیقی]
notes اهنگ صدا نت موسیقی
melodies صدای موسیقی نوا
kettledrums دهل ها [ساز موسیقی]
timpano کوس [ساز موسیقی]
noting اهنگ صدا نت موسیقی
harmonica الت موسیقی شبیه سنتور
sext یک ششم نوعی الت موسیقی
accent mark یکی از علائم تکیه در موسیقی
preattunement کوک از قبل [آلت موسیقی]
combo دسته کوچک موسیقی جاز
fugues نوعی الت بادی موسیقی
cithara یکنوع الت موسیقی قدیمی
combos دسته کوچک موسیقی جاز
harmonicas الت موسیقی شبیه سنتور
fugue نوعی الت بادی موسیقی
nocturnes قطعه موسیقی دل انگیزو رویایی
go-go وابسته به رقص با موسیقی راک
masque نمایش توام با موسیقی ورقص
saxophone نوعی الت موسیقی بادی
midi میانجی رقمی الات موسیقی
saxophones نوعی الت موسیقی بادی
orpheus ارفیوس موسیقی دادن و شاعر
nocturne قطعه موسیقی دل انگیزو رویایی
go-go وابسته به رقصگر موسیقی راک
reed organ یکنوع الت موسیقی بادی
glee ساز و نواز اسباب موسیقی
range of music حدود یا میدان علم موسیقی
musical instrument digital interface میانجی رقمی الات موسیقی
rhapsodies قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
rhapsody قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
offbeat قطعه موسیقی ناهماهنگ مغایر
phrasing ترتیب بندی قطعات موسیقی
He is a mediocre musician . موسیقی دان پرمایه یی نیست
tin pan alley کوچه موسیقی دانان واهنگ سازان
audiophile شخص موسیقی دوست علاقمند بموسیقی
apollo خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com