English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
Other Matches
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
redstone موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
sprints نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
surface to surface missile موشک زمین به زمین
air to surface missile موشک هوا به زمین
jupiter نوعی موشک زمین به هواست
talos نوعی موشک دریایی زمین به هوا
surface to air missile موشک زمین به هوا موشکهای ضد هوایی
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
bull pup نوعی موشک هدایت شونده هوا به زمین
hound dog موشک هوا به زمین مخصوص هواپیماهای ب-25 با کلاهک اتمی
gimlets نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
gimlet نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
tartar نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
tartars نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
terriers نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terrier نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
redeye موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
typhoon نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoons نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
acre زمین
this earthly round زمین
soils زمین
soiling زمین
soil زمین
land n زمین
norland زمین
rooter زمین کن
land زمین
geodetically زمین
acres زمین
real estate زمین
lackland بی زمین
earth زمین
graze زمین
ground line خط زمین
cinder tracks زمین دو
ground surface کف زمین
tellus زمین
floors کف زمین
floored کف زمین
grass roots کف زمین
grazed زمین
grazes زمین
earths زمین
terrain زمین
cinder track زمین دو
floor کف زمین
aerospace جو زمین
field زمین
ground کف زمین
domains زمین
domain زمین
extra terrestrial زمین
earthing زمین
fielded زمین
floor کف زمین
fields زمین
ground زمین
globe زمین
ground [British] [floor] کف زمین
globes زمین
ground : زمین
levelling rod زمین پیمایی
territories زمین ملک
quick ground زمین سست
loose ground زمین سست
deer lick زمین شوره
ground connection اتصال زمین
route به زمین نشاندن
level land زمین مسطح
territory زمین ملک
shell قشر زمین
losse earth زمین خوره
cultivated land زمین محیات
dead group زمین بیروح
gored زمین سه گوش
gores زمین سه گوش
goring زمین سه گوش
plant در زمین قراردادن
plants در زمین قراردادن
marchland زمین مرزی
mallet field زمین چوگان
panhandled زمین باریکه
panhandles زمین باریکه
panhandling زمین باریکه
lowland زمین پست
low land پستی زمین
dead earth اتصال زمین
low land زمین پست
panhandle زمین باریکه
gore زمین سه گوش
shelling قشر زمین
shells قشر زمین
sideline خط کنار زمین
sidelined خط کنار زمین
sidelines خط کنار زمین
sidelining خط کنار زمین
land grading تسطیح زمین
land capacity کاراوری زمین
land alide لغزش زمین
laigh زمین پست
terrestrial زمین خاکی
landward بسوی زمین
demesne تملک زمین
key terrain زمین مهم
key terrain زمین حساس
badland زمین لم یزرع
grounding ایجاد زمین
grounding زمین کردن
land measurer زمین پیما
lared of the covenant زمین موعود
landed a ملک زمین
land tax مالیات بر زمین
barren land زمین لم یزرع
lacrosse field زمین لاکراس
land tax مالیات زمین
land restoration بازسازی زمین
land reclamation عمران زمین
west مغرب زمین
land reclamation ابادانی زمین
ground level سطح زمین
ground level تراز زمین
land of promise زمین موعود
banquette زمین بلند
invalidism زمین گیری
baselines خط انتهای زمین
midfield line خط میانی زمین
playing area محدوده زمین
plat تکه زمین
foreground زمین جلوعمارت
planned chart کروکی زمین
physical characteristics خصوصیات زمین
center stripe خط میانی زمین
pervious ground تراوا زمین
permeable ground زمین تراوا
permeable ground تراوا زمین
center line خط وسط زمین
center line خط میانی زمین
circumnavigate زمین رادورزدن
cohesive soil زمین چسبناک
collctive land زمین مشاع
certificate of land قباله زمین
land به زمین نشستن
playing court زمین بازی
rear court انتهای زمین
rammer زمین کوب
punner زمین کوب
punner زمین سفت کن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com