English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
polecat موش خرمای وحشی اروپایی
polecats موش خرمای وحشی اروپایی
Other Matches
greylag غاز وحشی اروپایی
brutify وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
wild fowl مرغان وحشی پرندگان وحشی
marmot موش خرمای کوهی
f. squirel موش خرمای پردار
phalanger موش خرمای جهنده
chipmunks موش خرمای زمینی
flying mouse موش خرمای پرداراسترالیایی
chipmunk موش خرمای زمینی
ground hog موش خرمای کوهی
woodchuck موش خرمای کوهی امریکا
bronze palm نشان برگ خرمای برنزی
ferae naturae وحشی ذاتا وحشی
European اروپایی
Europeans اروپایی
fieldfare باسترک اروپایی
redwing باسترک اروپایی
larch کاج اروپایی
larches کاج اروپایی
eurodollars دلار اروپایی
eruropean community جامعه اروپایی
cushat طوقی اروپایی
continental code مورس اروپایی
aberdevine سهره اروپایی
Eurasians اروپایی و اسیایی
Eurasian اروپایی و اسیایی
greenfinch سهره اروپایی
Indo- هند و اروپایی
yellowhammer سهره اروپایی
sweetbrier گل سرخ اروپایی
saker شاهین اروپایی
nightjar بوف اروپایی
it had a europeanlook اروپایی می نمود
indo uropean هند و اروپایی
international morse code مورس اروپایی
indo germanic هند و اروپایی
indo european هند و اروپایی
toper کوسه ماهی اروپایی
copper beech [Fagus sylvatica] درخت راش اروپایی
it had a europeanlook نمود اروپایی داشت
redstart بلبل دم قرمز اروپایی
brock گورکن اروپایی شغاره
european monetary system سیستم پولی اروپایی
moly سیر زرد اروپایی
merlin قوش کوچک اروپایی
martlet پرستوی معمولی اروپایی
marron شاه بلوط اروپایی
european committee for standardization کمیته اروپایی استاندار
mulatto زاده اروپایی وزنگی
mewed مرغ نوروزی اروپایی
mew مرغ نوروزی اروپایی
mewing مرغ نوروزی اروپایی
European Currency Unit واحد پول اروپایی
ring snake مار حلقه دار اروپایی
ruddock مرغ سینه سرخ اروپایی
larch درخت صنوبرآراسته [کاج اروپایی]
woodwaxen طاوسی پا کوتاه اسیایی و اروپایی
Eurasian از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
woodcock خروس جنگلی اسیایی و اروپایی
Eurasians از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
a comparison between European and Japanese schools مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
The town has a European look. این شهر قیافه اروپایی دارد
whiting ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
half caste دارای پدر اروپایی ومادر هندوستانی
africander اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
old masters هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
dun bird یکجوراردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ است)
serin سهره کوچک اروپایی شبیه بلبل زرد
nut cracker یکجور پرنده اروپایی که مانند کلاغ است
old master هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
pochard یکجور اردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ اشت
eurocheque چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد
European rose طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
e r p برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
balto slavic شاخهء زبان هند و اروپایی رایج در سواحل بالتیک و بین اقوام اسلاو
boarish وحشی
ungovernable وحشی
unmannerly وحشی
ruffian وحشی
truculent وحشی
unshaped وحشی
ferocious وحشی
ferine وحشی
savages وحشی
gris وحشی
anthropophagus وحشی
hare brained وحشی
ruttish وحشی
barbarous وحشی
rambunctious وحشی
Gothic وحشی
unshapen وحشی
wilds وحشی
wild وحشی
savaged وحشی
savage وحشی
sylvatic وحشی
undaunted وحشی
barbaric وحشی
ruffians وحشی
uncivilized وحشی
wildest وحشی
savaging وحشی
feral وحشی
manlike جنس نر وحشی
mallards اردک وحشی
wild rice برنج وحشی
imbrute وحشی شدن
uncivilly وحشی بی ادب
horsemint نعناع وحشی
uncivil وحشی بی ادب
gothicism وحشی گری
bestiality وحشی گری
wildlife حیوانات وحشی
headaches خشخاش وحشی
headache خشخاش وحشی
saracen کافر وحشی
semi barbarian نیم وحشی
grosser وحشی توده
grossed وحشی توده
tiger cat گربه وحشی
wildness وحشی گری
toadflax کتان وحشی
gross وحشی توده
grosses وحشی توده
Wild West غرب وحشی
mustang اسب وحشی
on the same p as the savages درترازو وحشی ها
onion couch یکجور جو وحشی
onion grass یکجور جو وحشی
grossing وحشی توده
wildling حیوان وحشی
brutalizes وحشی شدن
brutalized وحشی شدن
brutalize وحشی شدن
bullock گوساله وحشی
savaging وحشی کردن
charlock خردل وحشی
savaged وحشی کردن
savaging وحشی شدن
cheetah یوزپلنگ وحشی
parsnips زردک وحشی
parsnip هویج وحشی
barbarize وحشی کردن
brutalizing وحشی شدن
barbarise وحشی کردن
buffalo گاو وحشی
wildfowl اردک وحشی
parsnip زردک وحشی
buffaloes گاو وحشی
parsnips هویج وحشی
brutalising وحشی شدن
wildcats گربه وحشی
savages وحشی کردن
grossest وحشی توده
feral child کودک وحشی
fellness وحشی گری
farouche وحشی صفت
mallard اردک وحشی
brutalised وحشی شدن
bullocks گوساله وحشی
brutalises وحشی شدن
cheetahs یوزپلنگ وحشی
savages وحشی شدن
savage وحشی کردن
savage وحشی شدن
wildcat گربه وحشی
savaged وحشی شدن
sheldrake اردک وحشی دریایی
styrax بوته وحشی جاوی
leopard پلنگ گربه وحشی
leopards پلنگ گربه وحشی
the african savages وحشی های آفریقا
wildfowler شکارچی غاز وحشی
madcap ادم بی پروا و وحشی
troglodyte انسانهای غارنشین وحشی
wild parsley انواع هویج وحشی
mallard نوعی مرغابی وحشی
brutal حیوان صفت وحشی
mallards نوعی مرغابی وحشی
marihuana تنباکوی وحشی بیابانی
buff گاو وحشی زردنخودی
perfection of savagery نهایت وحشی گری
perfection of savagery کمال وحشی گری
caprifig درخت انجیر وحشی
marijuana تنباکوی وحشی بیابانی
ferocity وحشی گری سبعیت
barbarians ادم وحشی یابربری
barbarian ادم وحشی یابربری
feral حیوان شکاری وحشی
gooseberry bush درخت انگور وحشی
brent یکجورغاز وحشی کوچک
ruffianly گردن کلفت وحشی
buffs گاو وحشی زردنخودی
barbarize بیگانه یا وحشی شدن
wild beasts جانوران وحشی وحوش
barbarise وحشی گری کردن
Cinoiserie [سبک معماری اروپایی از هنر سازه های چینی که اولین بار در قرن هفدهم میلادی استفاده شد.]
brutalizes وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizing وحشی یا حیوان صفت کردن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com