Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (5 milliseconds)
English
Persian
location
موضع
locations
موضع
spot
موضع
spots
موضع
site
موضع
sited
موضع
sites
موضع
localities
موضع
locality
موضع
position
موضع
positioned
موضع
emplacement
موضع
lodgment
موضع
lodgment or lodge
موضع
Other Matches
position light
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
assumed position
موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
attack position
موضع تک
alternate position
موضع فرعی
supplemental
موضع تکمیلی
deployment
موضع صف ارایی
active site
موضع فعال
alternate position
موضع یدکی
emplacement
موضع گرفتن
occupation of position
اشغال موضع
secondary position
موضع یدکی
secondary position
موضع فرعی
inposition
مستقر در موضع
lodgement
موضع گیری
delay position
موضع تاخیری
localization
موضع یابی
inposition
به موضع رفتن
defense position
موضع پدافندی
lodgment
موضع گیری
covered position
موضع پوشیده
blocking position
موضع سد کننده
block house
موضع مستحکم
battle position
موضع نبرد
assumed position
موضع فرضی
firing position
موضع تیر
turnabouts
تغییر موضع
locality
موضع مکان
localities
موضع مکان
selection of position
انتخاب موضع
supplementary position
موضع تکمیلی
supplementary position
موضع یدکی
position
وضعیت موضع
spots
لکه موضع
defense position
موضع دفاعی
stand
مکث موضع
spot
لکه موضع
rendezvous area
موضع انتظار
positioned
وضعیت موضع
displacement
تغییر موضع
punch position
موضع منگنه
primary position
موضع ابتدایی
turnabout
تغییر موضع
the seat of pain
موضع درد
primary position
موضع اصلی
posted
محل ماموریت موضع
post-
محل ماموریت موضع
key position
موضع حساس و مهم
post
محل ماموریت موضع
posts
محل ماموریت موضع
localization of function
موضع یابی کارکرد
confirmed location
موضع تایید شده
switch position
موضع دفاعی بینابین
switch position
موضع رابط دفاعی
supplementary
موضع تکمیلی اضافی
occupation of position
اشغال موضع کردن
preselect
پیش بینی موضع کردن
outfield
موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
dummies
دروغی تقلبی موضع فریبنده
culminant
درمرتفع ترین موضع کامل
dummy
دروغی تقلبی موضع فریبنده
organizing
مرتب کردن ارایش دادن موضع
displacing
جابجا شدن تغییر موضع دادن
cheat
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
displaces
جابجا شدن تغییر موضع دادن
cheated
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
permanent emplacement
موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
cheats
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
covered position
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
organizes
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize
مرتب کردن ارایش دادن موضع
foreland
زمین جلوی موضع دماغه سنگر
displaced
جابجا شدن تغییر موضع دادن
organises
مرتب کردن ارایش دادن موضع
delay position
موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
organising
مرتب کردن ارایش دادن موضع
displace
جابجا شدن تغییر موضع دادن
redoubt
موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
emplace
جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
olympic trench shooting
مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
hip shoot
تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
long off
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
layig up position
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
pass shooting
شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
long spot
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
disposition
صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
circle of position
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
caught with hand in the cookie jar
<idiom>
مچ کسی را گرفتن
[بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
block the plate
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
third base
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
fall back
تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
reference position
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
defilade
درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
firing position
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
organization
سازمان دادن ارایش دادن موضع
organisations
سازمان دادن ارایش دادن موضع
organizations
سازمان دادن ارایش دادن موضع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com