English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
supplementary موضع تکمیلی اضافی
Other Matches
supplementary position موضع تکمیلی
supplemental موضع تکمیلی
position light علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
advanced unit training اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
droppers قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharge هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
assumed position موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
over break خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharges نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharge نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty وفیفه اضافی ماموریت اضافی
supplementing تکمیلی
complemental تکمیلی
supplemental تکمیلی
supplements تکمیلی
supplemented تکمیلی
supplement تکمیلی
supplemantary تکمیلی
complementary تکمیلی
supplementary تکمیلی
subsidiary foods غذاهای تکمیلی
inset نقشه تکمیلی
supplementary charge خرج تکمیلی
insets نقشه تکمیلی
supplementary income درامد تکمیلی
supplementary maintenance نگهداشت تکمیلی
supplementary punishment مجازات تکمیلی
completion test ازمون تکمیلی
supplementary تکمیلی پس اورده
feeder report گزارشات تکمیلی
writ in aid حکم تکمیلی
filler depot انبار تکمیلی
adjuvent therapy درمان تکمیلی
complementary demand تقاضای تکمیلی
superelevation تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
advance individual training آموزش تکمیلی انفرادی
finshing school مدرسه تکمیلی دختران
finish دست کاری تکمیلی
finishing touch دست کاری تکمیلی
complementary angle of site تصحیح تکمیلی تراز
sustainer خرج تکمیلی موشک
finishes دست کاری تکمیلی
advanced individual training اموزش تکمیلی انفرادی
value added reseller فروشنده تکمیلی دسته دوم
augmentation support set دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
complementary metal oxide semiconductor نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
complementary range برد مربوط به زاویه تصحیح تکمیلی تراز
localities موضع
spot موضع
locality موضع
positioned موضع
lodgment or lodge موضع
spots موضع
position موضع
lodgment موضع
emplacement موضع
sited موضع
locations موضع
site موضع
location موضع
sites موضع
attack position موضع تک
lodgment موضع گیری
block house موضع مستحکم
displacement تغییر موضع
battle position موضع نبرد
occupation of position اشغال موضع
secondary position موضع فرعی
firing position موضع تیر
blocking position موضع سد کننده
turnabout تغییر موضع
turnabouts تغییر موضع
localization موضع یابی
alternate position موضع فرعی
secondary position موضع یدکی
assumed position موضع فرضی
active site موضع فعال
position وضعیت موضع
deployment موضع صف ارایی
stand مکث موضع
locality موضع مکان
localities موضع مکان
positioned وضعیت موضع
inposition مستقر در موضع
inposition به موضع رفتن
lodgement موضع گیری
alternate position موضع یدکی
the seat of pain موضع درد
supplementary position موضع یدکی
rendezvous area موضع انتظار
punch position موضع منگنه
primary position موضع ابتدایی
selection of position انتخاب موضع
spot لکه موضع
spots لکه موضع
primary position موضع اصلی
defense position موضع پدافندی
emplacement موضع گرفتن
delay position موضع تاخیری
defense position موضع دفاعی
covered position موضع پوشیده
localization of function موضع یابی کارکرد
posted محل ماموریت موضع
post- محل ماموریت موضع
post محل ماموریت موضع
key position موضع حساس و مهم
posts محل ماموریت موضع
confirmed location موضع تایید شده
occupation of position اشغال موضع کردن
switch position موضع رابط دفاعی
switch position موضع دفاعی بینابین
dummy دروغی تقلبی موضع فریبنده
dummies دروغی تقلبی موضع فریبنده
culminant درمرتفع ترین موضع کامل
preselect پیش بینی موضع کردن
outfield موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
cheated موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheat موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
organizes مرتب کردن ارایش دادن موضع
cheats موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
displace جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaced جابجا شدن تغییر موضع دادن
organizing مرتب کردن ارایش دادن موضع
displaces جابجا شدن تغییر موضع دادن
organising مرتب کردن ارایش دادن موضع
displacing جابجا شدن تغییر موضع دادن
organises مرتب کردن ارایش دادن موضع
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
permanent emplacement موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
organize مرتب کردن ارایش دادن موضع
foreland زمین جلوی موضع دماغه سنگر
delay position موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
emplace جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
olympic trench shooting مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
long off موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
redoubt موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
layig up position موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
hip shoot تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
pass shooting شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
disposition صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
circle of position دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
caught with hand in the cookie jar <idiom> مچ کسی را گرفتن [بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
cmos روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
supernumerary اضافی
access اضافی
accessed اضافی
supplemantary اضافی
accesses اضافی
accessing اضافی
plus اضافی
additional اضافی
unduly اضافی
floating اضافی
de trop اضافی
accessional اضافی
surplusage اضافی
relative اضافی
surpluses اضافی
overtime اضافی
surplus اضافی
paragogic اضافی
overflowed اضافی
redundant اضافی
overflows اضافی
excesses اضافی
excess اضافی
extension اضافی
supplementary اضافی
extensions اضافی
overflow اضافی
boostes pump پمپ اضافی
extra period وقت اضافی
extra equipment تجهیزات اضافی
climbing lane خط اضافی در سر بالایی
excess price قیمت اضافی
surplus water ابهای اضافی
surplus value ارزش اضافی
extra time وقت اضافی
beauty sleep خواب اضافی
incremental cost هزینه اضافی
an a.chapter یک باب اضافی
ancillary equipment تجهیزات اضافی
the intercalary month ماه اضافی
intercalary اضافی افزوده
flab گوشت اضافی
auxiliary work کارهای اضافی
extra premium پاداش اضافی
surplus stock موجودی اضافی
surplus production تولید اضافی
surplus material ماده اضافی
overpayment پرداخت اضافی
overvoltage ولتاژ اضافی
slip sheet صفحه اضافی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com