Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
English
Persian
deployment
موضع صف ارایی
Other Matches
position light
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
assumed position
موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
taxonomies
ره ارایی
taxonomy
ره ارایی
arrayal
صف ارایی
embattle
صف ارایی
eco design
بوم ارایی
battle array
جنگ ارایی
figs
ارایش صف ارایی
fig
ارایش صف ارایی
strategies
رزم ارایی
strategy
رزم ارایی
choreography
رقص ارایی
tactics
رزم ارایی
formation
صف ارایی تشکیل
lay out
صفحه ارایی
rally
صف ارایی کردن
rallies
صف ارایی کردن
to a troops
صف ارایی کردن
layout
صفحه ارایی
layouts
صفحه ارایی
rallied
صف ارایی کردن
phonotactics
واج ارایی
taxidermy
پوست ارایی
topiary
درخت ارایی
unaligned
بدون صف ارایی
strategic
وابسته به رزم ارایی
pitched battles
جنگ صف ارایی شده
page layout program
برنامه صفحه ارایی
lay out tool
ابزار صفحه ارایی
prink
خود ارایی کردن
to prank out oneself
خود ارایی کردن
pitched battle
جنگ صف ارایی شده
to preen oneself
خود ارایی کردن
to prink oneself up
خود ارایی کردن
rig
گول زدن دگل ارایی
rigs
گول زدن دگل ارایی
roughs
صفحه ارایی پیش نویس
rigged
گول زدن دگل ارایی
kahn's test of symbol arrangement
ازمون نماد ارایی کان
he lined up his men
مردان خود را در صف اورد صف ارایی کرد
tactic
ماهردرفنون جنگی تاکتیک یا رزم ارایی
lodgment or lodge
موضع
lodgment
موضع
emplacement
موضع
attack position
موضع تک
sites
موضع
localities
موضع
locality
موضع
position
موضع
spot
موضع
sited
موضع
site
موضع
spots
موضع
locations
موضع
location
موضع
positioned
موضع
inposition
مستقر در موضع
defense position
موضع پدافندی
defense position
موضع دفاعی
primary position
موضع ابتدایی
spots
لکه موضع
covered position
موضع پوشیده
blocking position
موضع سد کننده
punch position
موضع منگنه
primary position
موضع اصلی
delay position
موضع تاخیری
localization
موضع یابی
emplacement
موضع گرفتن
firing position
موضع تیر
occupation of position
اشغال موضع
inposition
به موضع رفتن
lodgement
موضع گیری
lodgment
موضع گیری
spot
لکه موضع
block house
موضع مستحکم
battle position
موضع نبرد
rendezvous area
موضع انتظار
stand
مکث موضع
position
وضعیت موضع
supplemental
موضع تکمیلی
supplementary position
موضع تکمیلی
supplementary position
موضع یدکی
displacement
تغییر موضع
positioned
وضعیت موضع
the seat of pain
موضع درد
turnabout
تغییر موضع
turnabouts
تغییر موضع
locality
موضع مکان
assumed position
موضع فرضی
selection of position
انتخاب موضع
localities
موضع مکان
secondary position
موضع فرعی
active site
موضع فعال
alternate position
موضع یدکی
secondary position
موضع یدکی
alternate position
موضع فرعی
switch position
موضع رابط دفاعی
confirmed location
موضع تایید شده
key position
موضع حساس و مهم
post
محل ماموریت موضع
switch position
موضع دفاعی بینابین
localization of function
موضع یابی کارکرد
supplementary
موضع تکمیلی اضافی
occupation of position
اشغال موضع کردن
posts
محل ماموریت موضع
posted
محل ماموریت موضع
post-
محل ماموریت موضع
preselect
پیش بینی موضع کردن
outfield
موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
dummy
دروغی تقلبی موضع فریبنده
dummies
دروغی تقلبی موضع فریبنده
culminant
درمرتفع ترین موضع کامل
displacing
جابجا شدن تغییر موضع دادن
delay position
موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
covered position
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
cheat
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheats
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
displace
جابجا شدن تغییر موضع دادن
organizes
مرتب کردن ارایش دادن موضع
displaced
جابجا شدن تغییر موضع دادن
organizing
مرتب کردن ارایش دادن موضع
displaces
جابجا شدن تغییر موضع دادن
organize
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organising
مرتب کردن ارایش دادن موضع
foreland
زمین جلوی موضع دماغه سنگر
cheated
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
organises
مرتب کردن ارایش دادن موضع
permanent emplacement
موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
olympic trench shooting
مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
redoubt
موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
long off
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
hip shoot
تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
layig up position
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
emplace
جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
pass shooting
شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
long spot
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
circle of position
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
disposition
صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
caught with hand in the cookie jar
<idiom>
مچ کسی را گرفتن
[بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
block the plate
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
third base
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
reference position
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
fall back
تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
defilade
درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
firing position
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
organization
سازمان دادن ارایش دادن موضع
organizations
سازمان دادن ارایش دادن موضع
organisations
سازمان دادن ارایش دادن موضع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com