English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (7 milliseconds)
English Persian
defense position موضع پدافندی
Other Matches
position light علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
defensive line خط پدافندی
defensive پدافندی
assumed position موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
defense base پایگاه پدافندی
defense articles مواد پدافندی
defense sector منطقه پدافندی
defensive fire اتش پدافندی
defensive sea area منطقه پدافندی دریایی
defensive minefield میدان مین پدافندی
forward defense area منطقه پدافندی جلو
advance of defensive line در جلو خطوط پدافندی
close defensive fires اتشهای پدافندی نزدیک
defense emergency مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
preventive war نبرد پدافندی نبرد به منظور جلوگیری ازعملیات دشمن
site موضع
positioned موضع
emplacement موضع
attack position موضع تک
locality موضع
sites موضع
location موضع
locations موضع
lodgment or lodge موضع
lodgment موضع
spots موضع
position موضع
localities موضع
spot موضع
sited موضع
the seat of pain موضع درد
supplementary position موضع یدکی
localization موضع یابی
punch position موضع منگنه
covered position موضع پوشیده
turnabout تغییر موضع
blocking position موضع سد کننده
block house موضع مستحکم
turnabouts تغییر موضع
selection of position انتخاب موضع
defense position موضع دفاعی
inposition مستقر در موضع
lodgement موضع گیری
lodgment موضع گیری
firing position موضع تیر
occupation of position اشغال موضع
emplacement موضع گرفتن
delay position موضع تاخیری
supplementary position موضع تکمیلی
primary position موضع اصلی
primary position موضع ابتدایی
rendezvous area موضع انتظار
inposition به موضع رفتن
battle position موضع نبرد
assumed position موضع فرضی
supplemental موضع تکمیلی
spot لکه موضع
spots لکه موضع
positioned وضعیت موضع
localities موضع مکان
locality موضع مکان
stand مکث موضع
position وضعیت موضع
deployment موضع صف ارایی
active site موضع فعال
secondary position موضع فرعی
secondary position موضع یدکی
alternate position موضع فرعی
alternate position موضع یدکی
displacement تغییر موضع
occupation of position اشغال موضع کردن
switch position موضع دفاعی بینابین
supplementary موضع تکمیلی اضافی
posts محل ماموریت موضع
key position موضع حساس و مهم
post- محل ماموریت موضع
post محل ماموریت موضع
posted محل ماموریت موضع
localization of function موضع یابی کارکرد
switch position موضع رابط دفاعی
confirmed location موضع تایید شده
dummy دروغی تقلبی موضع فریبنده
culminant درمرتفع ترین موضع کامل
preselect پیش بینی موضع کردن
outfield موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
dummies دروغی تقلبی موضع فریبنده
organizing مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizes مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize مرتب کردن ارایش دادن موضع
cheat موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
displacing جابجا شدن تغییر موضع دادن
permanent emplacement موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
displaces جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaced جابجا شدن تغییر موضع دادن
organising مرتب کردن ارایش دادن موضع
foreland زمین جلوی موضع دماغه سنگر
displace جابجا شدن تغییر موضع دادن
delay position موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
cheated موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheats موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
organises مرتب کردن ارایش دادن موضع
redoubt موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
layig up position موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
long off موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
olympic trench shooting مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
emplace جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
hip shoot تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
defense system aquisition سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
pass shooting شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
disposition صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
circle of position دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
caught with hand in the cookie jar <idiom> مچ کسی را گرفتن [بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
reference position محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
fall back تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
firing position موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
defilade درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
organisations سازمان دادن ارایش دادن موضع
organization سازمان دادن ارایش دادن موضع
organizations سازمان دادن ارایش دادن موضع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com