Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
lodgement
موضع گیری
lodgment
موضع گیری
Search result with all words
long spot
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
Other Matches
position light
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
assumed position
موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
He's a wet blanket.
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
position
موضع
positioned
موضع
spots
موضع
lodgment or lodge
موضع
site
موضع
sited
موضع
sites
موضع
locality
موضع
localities
موضع
emplacement
موضع
location
موضع
locations
موضع
spot
موضع
lodgment
موضع
attack position
موضع تک
block house
موضع مستحکم
turnabouts
تغییر موضع
turnabout
تغییر موضع
secondary position
موضع یدکی
emplacement
موضع گرفتن
alternate position
موضع فرعی
active site
موضع فعال
alternate position
موضع یدکی
deployment
موضع صف ارایی
secondary position
موضع فرعی
localization
موضع یابی
firing position
موضع تیر
blocking position
موضع سد کننده
battle position
موضع نبرد
spot
لکه موضع
inposition
مستقر در موضع
spots
لکه موضع
assumed position
موضع فرضی
supplemental
موضع تکمیلی
inposition
به موضع رفتن
stand
مکث موضع
position
وضعیت موضع
covered position
موضع پوشیده
positioned
وضعیت موضع
supplementary position
موضع یدکی
supplementary position
موضع تکمیلی
occupation of position
اشغال موضع
displacement
تغییر موضع
defense position
موضع دفاعی
delay position
موضع تاخیری
primary position
موضع ابتدایی
punch position
موضع منگنه
selection of position
انتخاب موضع
localities
موضع مکان
locality
موضع مکان
the seat of pain
موضع درد
primary position
موضع اصلی
rendezvous area
موضع انتظار
defense position
موضع پدافندی
post-
محل ماموریت موضع
post
محل ماموریت موضع
posts
محل ماموریت موضع
localization of function
موضع یابی کارکرد
posted
محل ماموریت موضع
key position
موضع حساس و مهم
switch position
موضع رابط دفاعی
switch position
موضع دفاعی بینابین
occupation of position
اشغال موضع کردن
supplementary
موضع تکمیلی اضافی
confirmed location
موضع تایید شده
preselect
پیش بینی موضع کردن
culminant
درمرتفع ترین موضع کامل
dummy
دروغی تقلبی موضع فریبنده
dummies
دروغی تقلبی موضع فریبنده
outfield
موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
cheats
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
organises
مرتب کردن ارایش دادن موضع
cheat
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
organizing
مرتب کردن ارایش دادن موضع
cheated
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
permanent emplacement
موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
organising
مرتب کردن ارایش دادن موضع
displacing
جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaces
جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaced
جابجا شدن تغییر موضع دادن
displace
جابجا شدن تغییر موضع دادن
organize
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizes
مرتب کردن ارایش دادن موضع
delay position
موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
covered position
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
foreland
زمین جلوی موضع دماغه سنگر
layig up position
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
emplace
جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
olympic trench shooting
مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
hip shoot
تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
redoubt
موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
long off
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
pass shooting
شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
circle of position
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
disposition
صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
caught with hand in the cookie jar
<idiom>
مچ کسی را گرفتن
[بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
third base
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
block the plate
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
his severity relaxed
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy
دو زن گیری دو شوهر گیری
with the utmost rigour
با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
reference position
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
fall back
تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
firing position
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
defilade
درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
organization
سازمان دادن ارایش دادن موضع
organisations
سازمان دادن ارایش دادن موضع
organizations
سازمان دادن ارایش دادن موضع
point voting system
سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
compression molding process
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
resumption
از سر گیری
luting
گل گیری
exorcisms
جن گیری
exorcism
جن گیری
skim
کف گیری
skimmed
کف گیری
skims
کف گیری
catch
بل گیری
lutation
گل گیری
dewatering
اب گیری
bias
سو گیری
biases
سو گیری
recature
پس گیری
monogyny
یک زن گیری
retractaion
پس گیری
scorification
کف گیری
recaptured
پس گیری
recaptures
پس گیری
recapturing
پس گیری
recapture
پس گیری
corf
سبدماهی گیری
monogyny
یک جفت گیری
module
اندازه گیری
modules
اندازه گیری
crabber
خرچنگ گیری
demission
کناره گیری
nitrification
ازت گیری
measurements
اندازه گیری
coppering
مس گیری لوله
dial up
شماره گیری
coring
مغزه گیری
sampling
نمونه گیری
dephosphorization
فسفر گیری
deoxidation
اکسیژن گیری
coring
نمونه گیری
ensued
پی گیری کردن
ensues
پی گیری کردن
recruitment
سرباز گیری
recruitment
توان گیری
punctiliousness
نکته گیری
ensue
پی گیری کردن
removal of cinder
تفاله گیری
removal of phosphorus
فسفر گیری
refuel
سوخت گیری
refueled
سوخت گیری
refueling
سوخت گیری
renouncement
کناره گیری
refuelled
سوخت گیری
refuelling
سوخت گیری
removal of slag
شلاکه گیری
refuels
سوخت گیری
decision making
تصمیم گیری
declipping
لکه گیری
decoction
عصاره گیری
noise suppression
پارازیت گیری
sternly
با سخت گیری
integration
انتگرال گیری
nitrification
نیتروژن گیری
modeling
سرمشق گیری
measurement
اندازه گیری
interpolations
درون گیری
interpolation
درون گیری
number dialling
شماره گیری
decarburization
کربن گیری
decoppering
مس گیری کردن
decalcification
کلسیم گیری
piscatology
فن ماهی گیری
damage control
اسیب گیری
paralytic disability
زمین گیری
originationu
سرچشمه گیری
criticalness
خرده گیری
exaction
سخت گیری
metering
اندازه گیری
garth
سد یا بندماهی گیری
amphimixis
جفت گیری
palsy
زمین گیری
halieutics
ماهی گیری
loading capacity
بار گیری
limit of inflammability
حد اتش گیری
against time
تایم گیری
cavil
خرده گیری
attrition
کناره گیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com