English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
localization of function موضع یابی کارکرد
Other Matches
localization موضع یابی
position light علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
involution توان یابی قوه یابی
assumed position موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
functioning [manner of functioning] کارکرد
function کارکرد
functionality کارکرد
running کارکرد
earning کارکرد
workings {pl} کارکرد
emergency operation کارکرد
functions کارکرد
functioned کارکرد
mechanics {pl} کارکرد
functional principle [Technology] کارکرد
way of functioning کارکرد
operation کارکرد
mode of operation [Technology] کارکرد
manner of functioning کارکرد
returned عملکرد کارکرد
anergasia زوال کارکرد
motor function کارکرد حرکتی
returning عملکرد کارکرد
mand function کارکرد خواستاری
return عملکرد کارکرد
ego function کارکرد خود
returns عملکرد کارکرد
secondary function کارکرد ثانوی
mental function کارکرد ذهنی
empty running کارکرد خالی
optimal performance کارکرد بهینه
open shot با کارکرد ازاد
tact function کارکرد نامیدن
open shop با کارکرد ازاد
output کارکرد فرفیت
outputs کارکرد فرفیت
adaptive functioning کارکرد انطباقی
empty running کارکرد بی اثر
functionalism کارکرد گرایی
sofar سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
diaschisis کارکرد پریشی جانبی
operating ratio نسبت کارکرد موتور یا ناو
tut work کاری که مزد ان از روی کارکرد داده میشود
duplex operation کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
admin تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
lodgment or lodge موضع
lodgment موضع
sited موضع
sites موضع
site موضع
localities موضع
emplacement موضع
positioned موضع
locality موضع
locations موضع
location موضع
attack position موضع تک
spot موضع
position موضع
spots موضع
defects آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defect آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defecting آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defected آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
locality موضع مکان
stand مکث موضع
turnabouts تغییر موضع
position وضعیت موضع
the seat of pain موضع درد
inposition مستقر در موضع
displacement تغییر موضع
inposition به موضع رفتن
positioned وضعیت موضع
emplacement موضع گرفتن
firing position موضع تیر
turnabout تغییر موضع
localities موضع مکان
occupation of position اشغال موضع
assumed position موضع فرضی
battle position موضع نبرد
block house موضع مستحکم
blocking position موضع سد کننده
primary position موضع اصلی
primary position موضع ابتدایی
punch position موضع منگنه
lodgement موضع گیری
covered position موضع پوشیده
supplementary position موضع یدکی
selection of position انتخاب موضع
secondary position موضع فرعی
secondary position موضع یدکی
supplemental موضع تکمیلی
lodgment موضع گیری
spots لکه موضع
deployment موضع صف ارایی
spot لکه موضع
rendezvous area موضع انتظار
delay position موضع تاخیری
defense position موضع پدافندی
active site موضع فعال
defense position موضع دفاعی
alternate position موضع یدکی
alternate position موضع فرعی
supplementary position موضع تکمیلی
confirmed location موضع تایید شده
post محل ماموریت موضع
switch position موضع دفاعی بینابین
occupation of position اشغال موضع کردن
post- محل ماموریت موضع
switch position موضع رابط دفاعی
supplementary موضع تکمیلی اضافی
key position موضع حساس و مهم
posted محل ماموریت موضع
posts محل ماموریت موضع
outfield موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
dummy دروغی تقلبی موضع فریبنده
culminant درمرتفع ترین موضع کامل
preselect پیش بینی موضع کردن
dummies دروغی تقلبی موضع فریبنده
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
cheat موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
organises مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize مرتب کردن ارایش دادن موضع
delay position موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
organizes مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizing مرتب کردن ارایش دادن موضع
cheated موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheats موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
displaces جابجا شدن تغییر موضع دادن
displace جابجا شدن تغییر موضع دادن
displacing جابجا شدن تغییر موضع دادن
foreland زمین جلوی موضع دماغه سنگر
organising مرتب کردن ارایش دادن موضع
displaced جابجا شدن تغییر موضع دادن
permanent emplacement موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
long off موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
layig up position موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
emplace جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
olympic trench shooting مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
hip shoot تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
redoubt موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
pass shooting شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
circle of position دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
disposition صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
error detection خطا یابی
fault detection عیب یابی
troubleshooting اشکال یابی
fault diagnosis عیب یابی
quadricycle چهارچرخه یابی
fault finding عیب یابی
range finding مسافت یابی
fringing ریشه یابی
signal detection علامت یابی
sourcing منابع یابی
position finding موقعیت یابی
i. and evdevolution توان یابی
direction finding جهت یابی
mark sensing نشان یابی
knowledge acquisition آگاهی یابی
obstacle sense حس مانع یابی
insinuation رخنه یابی
troubleshooting عیب یابی
goniometry زاویه یابی
factoring عامل یابی
debugger اشکال یابی
cost finding ارزش یابی
matchmaking زوج یابی
orientation جهت یابی
acquisition هدف یابی
interpolation درون یابی
interpolation میان یابی
interpolations درون یابی
interpolations میان یابی
orientate جهت یابی
orientates جهت یابی
survey زمینه یابی
surveyed زمینه یابی
attainments دست یابی
attainment دست یابی
addressing نشانی یابی
marketing بازار یابی
accessing دست یابی
accesses دست یابی
accessed دست یابی
achievement دست یابی
achievements دست یابی
access دست یابی
positioning موقع یابی
surveys زمینه یابی
orientating جهت یابی
levelling ارتفاع یابی
edging حاشیه یابی
edgings حاشیه یابی
locations مکان یابی
castaway عمق یابی
location مکان یابی
castaways عمق یابی
ranging مسافت یابی
summation مجموع یابی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com