English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (3 milliseconds)
English Persian
issue موضوع دعوی
issued موضوع دعوی
issues موضوع دعوی
subject of debate موضوع دعوی
Search result with all words
demur ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurring ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurs ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
tort عملی که میتواندموجب موضوع دعوی مدنی باشد
torts عملی که میتواندموجب موضوع دعوی مدنی باشد
misrepresentation در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
extrajudicial بدون ارتباط به موضوع دعوی
obiter dictum خارج از موضوع دعوی
Other Matches
restitution of conjugal rights دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
queueing فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herrings شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
reverses روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
pretends دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretend دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretending دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
circulars فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
pleadings افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
quarreled دعوی
strife دعوی
case دعوی
claims دعوی
pretensions دعوی
suit at law دعوی
quarrels دعوی
pretension دعوی
profession دعوی
cases دعوی
quarreling دعوی
quarrelled دعوی
quarrelling دعوی
claiming دعوی
professions دعوی
quarrel دعوی
lawsuits دعوی
lawsuit دعوی
claim دعوی
claimed دعوی
personal action دعوی منقول
pleas پاسخ دعوی
plea پاسخ دعوی
splitting a cause of action تجزیه دعوی
quarrelled دعوی کردن
quarreling دعوی کردن
quitclaim ترک دعوی
personal action دعوی شخصی
proceeding for damage دعوی خسارت
prime impression دعوی ابتدایی
quarrelling دعوی کردن
disclaimer ترک دعوی
disclaimers ترک دعوی
quarrels دعوی کردن
post litem motam پس از طرح دعوی
the litigants طرفین دعوی
possessory action دعوی مالکیت
prime impression دعوی بدوی
substituted service اوراق دعوی
relinquishment of a claim ترک دعوی
set up claim to دعوی کردن
remedy sought by plaintiff خواسته دعوی
sue دعوی کردن
sued دعوی کردن
sues دعوی کردن
suing دعوی کردن
right of action حق اقامه دعوی
restitution of conjugal rights دعوی تمکین
quarrel دعوی کردن
parties of dispute اصحاب دعوی
parties to a dispute اصحاب دعوی
quarreled دعوی کردن
set off دعوی متقابل
case دعوی مرافعه
case دعوی مورد
relinquishment of a claim اسقاط دعوی
s.c همان دعوی
cases دعوی مرافعه
cases دعوی مورد
party to a suit طرف دعوی
retraxit استرداد دعوی
hearing استماع دعوی
bringing an action اقامه دعوی
pretensions دعوی خودفروشی
claimants اصحاب دعوی
parties اصحاب دعوی
criminal action دعوی جزایی
litigants اصحاب دعوی
jactation دعوی دروغ
jactitation دعوی دروغ
lis mota شروع دعوی
initiating proceedings اقامه دعوی
counterclaim دعوی متقابل
cause of claim منشاء دعوی
opponents طرف دعوی
opponent طرف دعوی
hearings استماع دعوی
cross action دعوی متقابل
desistement انصراف از دعوی
counter claim دعوی متقابل
claim for restitution دعوی استرداد
civil action دعوی مدنی
litigant طرف دعوی
suit خواستگاری دعوی
acquittance ترک دعوی
acquittance سندترک دعوی
hypothetical case دعوی فرضی
desistement ترک دعوی
nullity proceeding دعوی بطلان
object of claim خواسته دعوی
withdrawal of a case استرداد دعوی
waiving a claim اسقاط دعوی
vexatious action دعوی ایذائی
pretension دعوی خودفروشی
admissible case دعوی مسموع
suited خواستگاری دعوی
litigation ترافع دعوی
litigation دعوی قضایی
ancillary suit دعوی طاری
suits خواستگاری دعوی
mertis of the case ماهیت دعوی
traverses تکذیب کردن دعوی
traversing تکذیب کردن دعوی
traverse تکذیب کردن دعوی
pretend to دعوی یا ادعا کردن
pleas in bar مدافعات مسقط دعوی
action in personam دعوی بر علیه شخص
possessory action دعوی اعاده مالکیت
civil action دعوی مدنی یا حقوقی
traversed تکذیب کردن دعوی
prima facie case دعوی قابل استماع
quarreled دعوی کردن منازعه
lose the case محکوم شدن در دعوی
litigating طرح دعوی کردن
quarreling دعوی کردن منازعه
litigates طرح دعوی کردن
quarrelled دعوی کردن منازعه
litigate طرح دعوی کردن
disclaims ترک دعوی کردن
disclaiming ترک دعوی کردن
quarrelling دعوی کردن منازعه
litigated طرح دعوی کردن
disclaim ترک دعوی کردن
lodge a complaint اقامه دعوی کردن
litigable قابل طرح دعوی
judge advocate اقامه کننده دعوی
disaffirm ترک دعوی کردن
relinquish ترک دعوی کردن
relinquished ترک دعوی کردن
relinquishes ترک دعوی کردن
evidance in substanttiation of claims ادله اثبات دعوی
disclaimed ترک دعوی کردن
bills گزارش جریان دعوی
bill گزارش جریان دعوی
quarrel دعوی کردن منازعه
parties متداعیین اطراف دعوی
seduction دعوی فریب و اغوا
quarrels دعوی کردن منازعه
sounding in damages دعوی خسارت مستدل
secta ادله خواهان دعوی
right of action حق طرح دعوی در دادگاه
querela دعوی مطروح در محکمه
right of action حق طرح دعوی دردادگاه
quitclaim سند ترک دعوی
real action دعوی غیر منقول
to go [fall] together by the ears [outdated] <idiom> شروع به دعوی کردن
relinquish a claim ترک دعوی کردن
replevin دعوی اعاده مالکیت
security for costs تامین هزینه دعوی
prima facie case دعوی قابل طرح
subduct ترک دعوی کردن
taxation of costs ارزیابی هزینههای دعوی
action in rem دعوی بر علیه عین مال
lawsuits دادخواهی طرح دعوی در دادگاه
pretend بخود بستن دعوی کردن
pretending بخود بستن دعوی کردن
to pretend to wisdom دعوی عقل یا حکمت کردن
suppliant خواهان دعوی اعاده تصرف
sounding in damages دعوی خسارت صحیح و محکم
pretends بخود بستن دعوی کردن
dismissal عزل مختومه کردن دعوی
non suit ترک دعوی به وسیله خواهان
lawsuit دادخواهی طرح دعوی در دادگاه
forclosure سلب حق اقامه دعوی ممانعت
jactitation of marriage دعوی دروغ نسبت به زناشویی
counter charge دعوی متقابل در امر جزایی
venues محل وقوع جرم یا دعوی
dismissals عزل مختومه کردن دعوی
libllant خواهان یا شاکی دعوی افترا
venue محل وقوع جرم یا دعوی
to initiate legal action دعوی حقوقی را راه انداختن [حقوق]
bring an action against someone علیه کسی اقامه دعوی کردن
released ترک دعوی ابراء کسی از دین
lodge a complaint against someone علیه کسی اقامه دعوی کردن
join issue with a person با کسی وارد مرافعه یا دعوی شدن
variance اختلاف و نتاقض در ارکان مختلف دعوی
to start quarrelling <idiom> شروع به دعوی کردن [اصطلاح روزمره]
We lost the case . We were convicted. دردادگاه محکوم شدیم ( دعوی را باختیم )
I will be instigating [initiating] legal proceedings. من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com