Dictiornary-Farsi | مولکولهای با کمبود الکترون | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
electron deficient molecules	مولکولهای با کمبود الکترون


Other Matches

charge	1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges	1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
short handed	داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
short-handed	داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
free molecule flow	جریان مولکولهای ازاد
light scattering by air molecules	پراکندگی نورتوسط مولکولهای هوا
intramolecular	واقع در مولکولهای بدن یاماده
vapor pressure	فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
shortsage	کمبود
leakage	کمبود
leakages	کمبود
deficit	کمبود
shortfall	کمبود
shortfalls	کمبود
shortcoming	کمبود
shortcomings	کمبود
deficiency	کمبود
shortages	کمبود
shortage	کمبود
deficiencies	کمبود
deficits	کمبود
anoxia	کمبود اکسیژن
credit tightness	کمبود اعتباری
lacks	کمبود نیازمندی
lacked	کمبود نیازمندی
scurvy	کمبود ویتامین C
lack	کمبود نیازمندی
oxygen deficit	کمبود اکسیژن
time trouble	کمبود وقت
underpopulation	کمبود جمعیت
leakage	کمبود کسر
leakage	کمبود و کسری
leakages	کمبود کسر
leakages	کمبود و کسری
lacking	فقدان کمبود
hard up <idiom>	کمبود پول
deficient	دارای کمبود
understaffed	دچار کمبود کارمند
immune defect	کمبود ایمنی [پزشکی]
beriberi	بیماری کمبود ویتامن B
avitaminosis	کمبود ویتامینها در بدن
lack of confidence	کمبود اعتماد به نفس
short supply	اماد کمبود دار
leukopenia	کمبود گویچههای سفیدخون
scorbutic	ناشی از کمبود ویتامین C
lack of self-confidence	کمبود اعتماد به نفس
labor shortage	کمبود نیروی کار
immunodeficiency	کمبود ایمنی [پزشکی]
acholia	فقدات یا کمبود صفرا
dearth	قحط و غلا کمبود
defective	دارای کمبود معیوب
shortcoming	نکته ضعف کمبود
shortcomings	نکته ضعف کمبود
deficits	کسر موازنه کمبود سرمایه
mulnutrition	کمبود مواد غذائی در بدن
hypoxia	کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
deficit	کسر موازنه کمبود سرمایه
attenuation	کاهش یا کمبود قدرت سیگنال
degradation	کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
deficits	کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficit	کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
xerophthalmia	رمد چشم مرضی در اثر کمبود ویتامین A
The room is stuffy.	هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
trace	رد الکترون
electron donor	الکترون ده
coelectron	هم الکترون
isoelectronic	هم الکترون
electrons	الکترون
negatron	الکترون
traced	رد الکترون
electron	الکترون
traces	رد الکترون
emission	صدور الکترون
nuclear electron	الکترون هسته
high energy electron	الکترون پر انرژی
electron transition	انتقال الکترون
electron transition	عبور الکترون
electron volt	الکترون ولت
electroneutrality	الکترون خنثایی
electrophile	الکترون دوست
free electron	الکترون ازاد
free electron	الکترون غیرپیوندی
electron tube	لوله الکترون
initiating electron	الکترون اغازگر
inner shell electron	الکترون درونی
emissions	صدور الکترون
valence electron	الکترون والانس
secondary electron	الکترون ثانوی
electron mass	جرم الکترون
primary electron	الکترون اولیه
photo electron	فوتو الکترون
photo electron	الکترون نوری
outer shell electron	الکترون رسانایی
outer shell electron	الکترون بیرونی
odd electron	الکترون منفرد
nonbonding electron	الکترون ناپیوندی
valence electron	الکترون رسانایی
mass of the electron	جرم الکترون
lone electron	الکترون تنها
isoelectronic ions	یونهای هم الکترون
valence electron	الکترون فرفیت
electron trajectory	مسیر الکترون
conduction electron	الکترون رسانش
electron conduction	هدایت الکترون
electron decay	تجزیه الکترون
electron decay	اضمحلال الکترون
electron deceleration	دیرکرد الکترون
electron diffraction	خمیدگی الکترون
electron distribution	پخش الکترون
electron donor	دهنده الکترون
electron drift	رانش الکترون
electron emission	صدور الکترون
electron emitter	منبع الکترون
electron emmission	انتشار الکترون
electron energy	کارمایه ی الکترون
electron energy	انرژی الکترون
electron exchange	تبادل الکترون
electron flow	فلوی الکترون
bound electron	الکترون بسته
electronic concentration	غلظت الکترون
electron acceleration	شتاب الکترون
electron acceptor	پذیرنده الکترون
electron acceptor	الکترون پذیر
electron affinity	الکترون خواهی
electron avalanche	بهمن الکترون
electron beam	شعاع الکترون
electron beam	پرتو الکترون
electron beam	باریکه الکترون
conduction electron	الکترون رسانایی
density of electron	چگالی الکترون
concentration of electron	چگالی الکترون
electron capture	الکترون گیراندازی
electron charge	بار الکترون
electron concentration	غلظت الکترون
charge of the electron	بار الکترون
electron flow	سیلان الکترون ها
electron focusing	تمرکز الکترون
electron multiplier	افزاینده الکترون
electron orbit	مسیرگردش الکترون
electron recoil	بازگشت الکترون
electron beam	اشعه الکترون
electron shell	پوسته الکترون
electron spin	تنیدگی الکترون
electron spin	اسپین الکترون
electron pair	زوج الکترون
electron injector	الکترون افکن
antibonding electron	الکترون ضد پیوندی
electron jump	پرش الکترون
supressor grid	شبکه الکترون بند
electron capture detector	اشکارساز الکترون گیراندازی
secondary electron emission	پیل ثانویه الکترون
electron charge mass ratio	چگالی بار الکترون
electrophilic reagent	واکنشگر الکترون دوست
rest mass of the electron	جرم ساکن الکترون
electron transfer mechanism	مکانیسم انتقال الکترون
electron pairing	زوج شدن الکترون
delocalized electron	الکترون غیر مستقر
electron spin resonance	رزونانس اسپین الکترون
electron accelerator	شتاب دهنده الکترون
electron attachment	پیوستگی یا وابستگی الکترون
electrophilic addition	افزایش الکترون دوستی
unpaired electron	الکترون جفت نشده
electron paramagnetic resonance	رزونانس پارامغناطیسی الکترون
transmission electron micrograph	ریزنگار انتقال الکترون
electroosmotic effect	اثر الکترون اسمزی
electrophilic attack	حمله الکترون دوستی
outer shell electron	الکترون لایه بیرونی
electron transit time	زمان عبور الکترون
elementary charge	بار الکترون [فیزیک]
electron multiplier	فزون ساز الکترون
lone pair electron	زوج الکترون ناپیوندی
lone pair electron	زوج الکترون تنها
linear accelerator	شتابده خطی الکترون
electron gun	لوله پرتاب الکترون
electron orbit	مدار گردش الکترون
bonding electron pair	زوج الکترون پیوندی
free electron model	الگوی الکترون ازاد
electron pair	زوج الکترون حفره
electron deceleration	کندی حرکت الکترون
electron pair bond	پیوند زوج الکترون
free electron gas	گاز الکترون ازاد
pictured	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electrosensitive	چاپ با کاغذ حساس به الکترون
quasi free electron theory	نظریه الکترون شبه ازاد
electron releasing substituent	گروه استخلافی الکترون دهنده
electrophilic aromatic substitution	استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
electron withdrawing substituent	گروه استخلافی الکترون کشنده
Electron paramagnetic resonance [EPR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electron spin resonance [ESR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
photon	تنها یک الکترون تابش شود
picturing	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picture	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictures	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
beam	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
left hand rule for electron flow	قاعده چپگرد برای جریان الکترون
beams	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
electron beam	رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
electrostatic unit of charge [esu]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
statcoulomb [statC]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
right hand rule for electron flow	قاعده راست گرد برای جریان الکترون