Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
My hair is growing.
موهایم دارد بلند می شود
Other Matches
My hair is falling.
موهایم دارد می ریزد
countertenors
خوانندهای که صدای بسیار بلند وغیر عادی دارد
countertenor
خوانندهای که صدای بسیار بلند وغیر عادی دارد
lewis
یکجور اسباب سنگ بلند کنی که زبانه دم فاختهای دارد
to nick a horse's tail
بیخ دم اسب را چاک زدن برای اینکه دم خود را بلند نگاه دارد
You have cut my hair very short .
سرم را ( موهایم را ) خیلی کوتاه کردید
I'd like a haircut, please.
لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم.
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
clackvalve
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl
نوعی دامن بلند با کمر بلند
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
highest
بلند
highs
بلند
aloud
بلند
loud speaker
بلند گو
loudly
بلند
eminent
بلند
eton collan
بلند
high
بلند
vociferous
بلند
lengthwise
بلند
upland
بلند
loudspeaker
بلند گو
grandiose
بلند
loftily
بلند
willowy
بلند
legged
پا بلند
skyscrapers
بلند
tall
بلند
tall
قد بلند
taller
بلند
taller
قد بلند
tallest
بلند
skyscraper
بلند
tallest
قد بلند
uplands
بلند
megaphone
بلند گو
longest
بلند
amplifier
بلند گو
long
بلند
talll
بلند
pointers
خط کش بلند
longer
بلند
soaring
بلند
longed
بلند
fortes
بلند
long-
بلند
amplifiers
بلند گو
high grown
بلند قد
forte
بلند
megaphones
بلند گو
mouth filling
بلند
rumbustious
بلند
talll
قد بلند
highfalutin
بلند
high (1 9 to 36)
بلند
pointer
خط کش بلند
towering
بلند
longs
بلند
downland
چراگاه بلند
high grown
بلند بالا
hoists
بلند کردن
to throw up
بلند کردن
toss
ضربه بلند
tor
صخره بلند
sonorous
قلنبه بلند
lofty
بلند بزرگ
high hurle
مانع بلند
high hat
کلاه بلند
heists
بلند کردن
heist
بلند کردن
sweeps
پاروی بلند
to read out
بلند خواندن
grandiloquence
بلند پروازی
gigas
رویش بلند تر
hoist
بلند کردن
promontories
دماغه بلند
to kick up
با پا بلند کردن
To do something slapdash.
سر بلند بودن
promontory
دماغه بلند
throw up
بلند کردن
gaberdine
ردای بلند
gantelope
دستکش بلند
gantlope
دستکش بلند
hoisted
بلند کردن
ambitions
بلند پروازی
tossed
ضربه بلند
high flying
بلند خیال
tosses
ضربه بلند
ambition
بلند پروازی
tossing
ضربه بلند
high flying
بلند پرواز
ambition
بلند همتی
high crowned
نوک بلند
elevated ground
زمین بلند
hessian boot
چکمه بلند
ambitions
بلند همتی
giant swing
تاب بلند
top-level
بلند پایه
liberals
نظر بلند
liberal
نظر بلند
gauntlets
دستکش بلند
gauntlet
دستکش بلند
riser
بلند شونده
blast furnaces
کوره بلند
blast furnace
کوره بلند
yuk
خندهی بلند
belly laugh
خندهی بلند
blast furnace coke
کک کوره بلند
low-rise
نه بسیار بلند
high-rise
ساختمان بلند
high-minded
بلند همت
aquacade
فوارهء بلند
banquette
زمین بلند
belly laughs
خندهی بلند
big-hearted
نظر بلند
anchor at short stay
لنگر بلند
alto relievo
برجسته بلند
ambitious
بلند پرواز
ambitious
بلند همت
high-flying
بلند پرواز
altivolant
بلند پرواز
bigmouthed
صدا بلند
alp
قله بلند
alp
کوه بلند
knee-high
بلند تا سر زانو
fortissimo
خیلی بلند
lift
بلند کردن
loudest
باصدای بلند
loudest
بلند اوا
famous
بلند اوازه
long wave
موج بلند
heaved
بلند کردن
heave
بلند کردن
capote
شنل بلند
chivalric
بلند همت
clarion
شیپور بلند
walk off with
بلند کردن
magnanimity
بلند همتی
vociferant
با صدای بلند
coamings
لبه بلند
uprear
بلند شدن
upraise
بلند کردن
louder
بلند اوا
boisterous laughter
خنده بلند
louder
باصدای بلند
roughest
پست و بلند
lifted
بلند کردن
rough
پست و بلند
lifting
بلند کردن
buzzing
صدای بلند
buzzes
صدای بلند
lifts
بلند کردن
buzzed
صدای بلند
buzz
صدای بلند
loud
باصدای بلند
loudly
با صدای بلند
aloud
باصدای بلند
loud
بلند اوا
lofty
بلند پایه
lifter
بلند کننده
heightens
بلند کردن
lop sided
کوتاه و بلند
heightening
بلند کردن
heightened
بلند کردن
louden
بلند شدن
loudish
کمی بلند
loudish
اندکی بلند
loudmouthed
بلند اواز
soar
بلند پروازکردن
magnaimous
بلند نطر
soared
بلند پروازکردن
long run
[American E]
<adj.>
بلند مدت
elevate
بلند کردن
elevates
بلند کردن
long burst
رگبار بلند
surged
موج بلند
long haul
خط سیر بلند
long robe
ردای بلند
long run
بلند مدت
surge
موج بلند
levitating
بلند شدن
levitates
بلند شدن
levitated
بلند شدن
shandygaff
بلند رویایی
long splice
پیوند بلند
long term
بلند مدت
levitate
بلند شدن
elevating
بلند کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com