English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (6 milliseconds)
English Persian
fitch موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
Other Matches
rag paper کاغذی که ازپارچه بسازند
gourd bottle قمقمهای که ازکدوی قلیانی بسازند
herb beer ابجوی که ازگیاه وعلف بسازند
mews طویله هایی که گرداگردمیدانی بسازند
encaustic نقاشی بارنگی که باموم اب کرده بسازند
nonce word واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
piliform مویی
ciliary مویی
capillaries مویی
capillary مویی
crinite مویی
capillaceous مویی
hairlike مویی
hirsute مویی
tussocky مویی
trichoid مویی
hair line طناب مویی
cilice پارچه مویی
cilice جامه مویی
coping saw اره مویی
haircloth پارچه مویی
hair worm کرم مویی
hair sieve الک مویی
hoariness سفید مویی
hair crack ترک مویی
hair cells یاختههای مویی
grain side سمت مویی
hairline crack ترک مویی
capillary blood vessels رگهای مویی
pyrrhotism سرخ مویی
shatter crack ترک مویی
maidenhair پر سیاوشان مویی
villus برامدگی مویی
hair esthesiometer بساوایی سنج مویی
comose کلاله دار مویی
to have something made [by somebody] بدهند [به کسی] چیزی را برای کسی بسازند
combings مویی که درشانه کردن میریزد
swab کف شوی وسیله نظافت سمبه مویی
shag پارچه مویی زبر اویزان بودن
shagging پارچه مویی زبر اویزان بودن
swabs کف شوی وسیله نظافت سمبه مویی
hair shirt پیراهن مویی که برای ریاضت میپوشند
shags پارچه مویی زبر اویزان بودن
jigsaw puzzle نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
therefter پس ازان
thereof=of that ازان
therefter ازان پس
away پس ازان
afterwards پس ازان
thence پس ازان
Our life is hanging by a thread . زندگی مابه تار مویی بند است
long a مدتهاپس ازان
subsequent to that event پس ازان رویداد
this is inferior to that این ازان
eftsoon اندکی پس ازان
it is all greek to me ازان سودرنمیاورم
therein ازان حیث
thereafter بعد ازان
it is pervious to light روشنایی ازان می گذرد
next نزدیک ترین پس ازان
he is not of that stamp ازان جنس نیست
this is better than that این ازان بهتراست
crevice corrosion خوردگی ناشی از وجود ترک مویی یا درز در ساختمان یک قطعه
he is not of that type ازان قبیل اشخاص نیست
to gut a book مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
dice box پیالهای که طاس را ازان میریزند
i am impatient for it ازان بابت بیطاقت هستم
dye wood چوبی که ازان رنگ میگیرند
wellŠwhat of it? چه نتیجهای ازان بدست می اید
mofette دهانهای که ازان دمه بد بو بیرون اید
it is not d. نمیتوان ازان صرف نظر کرد
i gave up the idea ازان خیال صرف نظر کردم
secernent اندامی که چیزی ازان تراوش کند
feed door دری که ازان سوخت درکوره میریزند
it came to my knowledge من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
ten yard خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
to slit hide into thongs پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
one's pet aversion چیزی که شخص مخصوصا ازان بیزار است
castles میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
castle میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
fly amanita یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly agaric یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fustic یکجورچوب زردکه رنگ پستهای ازان میگیرند
it savours of revenge بوی انتقام یاکینه جویی ازان می اید
fly bane یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
redan استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
to say grace دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
pete cock شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
giants stride تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
chock قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
soever واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
gopher wood چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
special vertict رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
ballast وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
dead line خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
helmcloud ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
mulch که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
rain box صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
grey matter بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
muslin یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
mulches که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
pliantly polonica یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
calibrated orifice سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
floating fender زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
edge detection اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
cycle stealing ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
logograph چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
logogram چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
jigsaw اره منبت کاری اره مویی
jigsaws اره منبت کاری اره مویی
reentrant subroutine زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود
it is not t. برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
gemmule یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
id مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
holes فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com