Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
dynamics
مکانیک حرکت
Other Matches
mechanic
مکانیک مکانیک ماشین الات
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
mechanician
مکانیک
mechanic
مکانیک
mechanics
مکانیک
machanist
مکانیک
soil mechanics
مکانیک خاک
mechanical engineering
مهندسی مکانیک
electrician
مکانیک برق
soil mechanism
مکانیک خاک
newtonian mechanics
مکانیک نیوتونی
aeromechanic
مکانیک هواپیما
wave mecanics
مکانیک موجی
aeromechanics
فن مکانیک هواپیمایی
electricians
مکانیک برق
mechanical engineer
مکانیک دان
mechanical engineer
مهندس مکانیک
matrix mechnics
مکانیک ماتریسی
fitters
کمک مکانیک
fluid mechanics
مکانیک سیالات
hydromechanics
مکانیک سیالات
mechanics
علم مکانیک
quantum mechanics
مکانیک کوانتومی
statistical mechanics
مکانیک اماری
automotive engineer
مهندس مکانیک
celestial machine
مکانیک اسمانی
biomechanics
زیست مکانیک
body mechanics
مکانیک بدن
celestial machine
مکانیک سماوی
hydraulics
مکانیک سیالات
newtonian machanics
مکانیک نیوتنی
fitter
کمک مکانیک
schrodinger wave mechanics
مکانیک موجی شرودینگر
hydraulics
هیدرولیک مکانیک مایعات
quantum theory
مکانیک کوانتومی
[فیزیک]
mechanics
علم جراثقال مکانیک
aviation structural mechanic
مکانیک بدنه هواپیما
mechanician
مکانیک ماشین الات
classical mechanics
مکانیک کلاسیک
[فیزیک]
gasman
مکانیک وسایل گازسوز
aeromechanic
مربوط به مکانیک هواپیمایی
gasmen
مکانیک وسایل گازسوز
quantum physics
مکانیک کوانتومی
[فیزیک]
mechanics
علم مکانیک ماشین شناسی
fitter
کمک مکانیک مونتاژکار لوله کش
common tool set
دست ابزار جنرال مکانیک
fitters
کمک مکانیک مونتاژکار لوله کش
freewheel
[overrunning clutch ]
چرخ آزاد
[فناوری مکانیک]
automotive engineering
تکنولوژی اتومکانیک مهندسی مکانیک اتومبیل
Can you send a mechanic, please?
آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟
energetics
رشتهای ازعلم مکانیک که درباره نیرو وتحولات ان بحث میکنند
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
flight engineer
مهندس مکانیک هواپیما مهندس پرواز
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
move on
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
k day
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
motioned
حرکت
shift
حرکت
demeanour
حرکت
demeanor
حرکت
shifted
حرکت
agog
در حرکت
afloat
در حرکت
moves
حرکت
animations
حرکت
behaviour
حرکت
stirabout
حرکت
travel
حرکت
stationary
بی حرکت
motions
حرکت
stock still
بی حرکت
traveled
حرکت
motioning
حرکت
ambulation
حرکت
travels
حرکت
stillest
بی حرکت
stills
بی حرکت
frozen
بی حرکت
inert
بی حرکت
shifts
حرکت
gest
حرکت
maneuver
حرکت
movement
حرکت
stiller
بی حرکت
still
بی حرکت
immobile
بی حرکت
scrolling
حرکت
haviour
حرکت
animals
حس و حرکت
animal
حس و حرکت
running
در حرکت
otiose
بی حرکت
on the move
در حرکت
locomotion
حرکت
statist
بی حرکت
vapid
بی حرکت
stock-still
بی حرکت
motion
حرکت
moveless
بی حرکت
geste
حرکت
animation
حرکت
progressing
حرکت
progresses
حرکت
progressed
حرکت
progress
حرکت
departures
حرکت
departure
حرکت
oi
در حرکت
motionless
بی حرکت
agoing
در حرکت
behaviuor
حرکت
stir
حرکت
stirred
حرکت
stirs
حرکت
circulations
حرکت
circulation
حرکت
move
حرکت
vowel point
حرکت
as you were
حرکت از نو
traversing
حرکت
traverses
حرکت
behavior
حرکت
moved
حرکت
stirrings
حرکت
square move
حرکت
traverse
حرکت
sedentary
بی حرکت
gesture
حرکت
pat
بی حرکت
pats
بی حرکت
patted
بی حرکت
traversed
حرکت
gesturing
حرکت
gestured
حرکت
hold still
<idiom>
بی حرکت
patting
بی حرکت
liner momentum
اندازه حرکت
intentional movement
حرکت عمدی
inter play
حرکت محدود
zigzag
حرکت مارپیچی
zigzag
حرکت زیگزاگ
linear movement
حرکت خطی
linear momentum
اندازه حرکت
kinephantom
حرکت خیالی
lateral shifts
حرکت جانبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com