Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
storage location
مکان انباره محل انباره
Search result with all words
storage location
مکان انباره
Other Matches
mass storage
تل انباره
capacitor
انباره
storing
انباره
storage device
انباره
storage
انباره
store
انباره
accumulator
انباره
storage battery
انباره
bulk storage
انباره پر گنجایش
storage capacity
گنجایش انباره
capacitor store
انباره خازنی
cesspool
انباره فاضلاب
buffer storage
انباره میانگیر
storage capacity
فرفیت انباره
storage buffer
میانگیر انباره
bulk storage
انباره پرگنجایش
circulating storage
انباره گردشی
storage array
ارایه انباره
ws
انباره دایر
static storage
انباره ایستا
volatile storage
انباره فرار
virtual storage
انباره مجازی
core storage
انباره هستهای
control store
انباره کنترل
two level store
انباره دو سطحی
core storage
انباره چنبرهای
storage allocation
تخصیص انباره
backing storage
انباره پشتیبان
backing store
انباره پشتیبان
storage register
ثبات انباره
storage protection
حفافت انباره
storage location
موقعیت انباره
tape storage
انباره نواری
storage compaction
فشردگی انباره
store
انباره کردن
storing
انباره کردن
storage cycle
چرخه انباره
storage cycle
سیکل انباره
storage cell
سلول انباره
auxiliary storage
انباره کمکی
associative storage
انباره انجمنی
temporary storage
انباره موقتی
stock
انباشته انباره
stocked
انباشته انباره
temporary storage
انباره موقت
switch storage
انباره گزینهای
associative stopage
انباره انجمنی
storage cell
یاخته انباره
storage unit
واحد انباره
storage device
دستگاه انباره
serial storage
انباره سری
intermediate storage
انباره واسط
external storage
انباره خارجی
magnetic storage
انباره مغناطیسی
energy storage
انباره ی انرژی
electrostatic storage
انباره الکترواستاتیکی
secondary storage
انباره ثانویه
main storage
انباره اصلی
dynamic storage
انباره پویا
external store
انباره خارجی
protected storage
انباره محفوظ
real storage
انباره واقعی
high storage
انباره بالا
local storage
انباره محلی
internal storage
انباره داخلی
reserve accumulator
انباره کمکی
heat sink
انباره حرارتی
fixed storage
انباره ثابت
file storage
انباره فایل
program storage
انباره برنامه
secondary storage
انباره ثانوی
working storage
انباره کاری
permanent storage
انباره دائمی
primary storage
انباره اولیه
regenerative storage
انباره باززا
disk storage
انباره گردهای
parallel storage
انباره موازی
serial storage
انباره نوبتی
permanent store
انباره دائمی
nesting storage
انباره پشتهای
nesting storage
انباره تودرتو
sequential storage
انباره ترکیبی
matrix storage
انباره ماتریسی
pushdown store
انباره پایین فشردنی
parallel search storage
انباره جستجوی موازی
online storage
انباره درون خطی
offline storage
انباره برون خطی
protected storage
انباره محافظت شده
nonerasable storage
انباره پاک نشدنی
magnetic tape storage
انباره نوار مغناطیسی
nondestructive storage
انباره غیر مخرب
pushup storage
انباره بالا فشردنی
read only storage
انباره فقط خواندنی
double accumulator switch
کلید انباره دوبل
secondary storage medium
رسانه انباره ثانوی
static storage allocation
تخصیص انباره ایستا
erasable storage
انباره پاک شدنی
central mass storage
انباره انبوه مرکزی
sequential storage device
دستگاه انباره ترتیبی
common storage area
ناحیه اشتراکی انباره
reloadable control storage
انباره با کنترل بارگیری مجدد
storage interleaving
درمیان انباره جای دادن
virtual storage access method
روش دستیابی انباره مجازی
removable mass storage
انباره انبوه قابل انتقال
mailboxes
انباره پیغام های پستی صندوق پست
mailbox
انباره پیغام های پستی صندوق پست
vsam
Access Storage Virtual روش دستیابی انباره مجازی ethod
nibbling
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbled
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibble
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
dasd
Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
storage interleaving
برگ برگ سازی انباره
storage fragmentation
تکه تکه شدن انباره
storage map
نقشه انباره نقشه انبارش
turbocharger
گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
dynamic storage allocation
تخصیص انباره پویا تخصیص حافظه پویا
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
barnstorming
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
left shift
تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
cross hairs
دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
peeking
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeks
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peek
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeked
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
displacement
اختلاف مکان تغییر مکان
move
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moves
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
migration
نقل مکان نقل مکان کردن
place
جا مکان
spot
مکان
spots
مکان
locations
مکان
site
مکان
sited
مکان
placing
مکان
placing
جا مکان
spaces
مکان
place
مکان
places
جا مکان
illocal
بی مکان
space
مکان
places
مکان
locus
مکان
sites
مکان
there
ان مکان
part
مکان
stead
مکان
location
مکان
stabilisers
مکان
stabilizer
مکان
purlieus
مکان جا
place of honor
مکان پر افتخار
otherwhere
در مکان دیگر
place learning
مکان اموزی
clearing
مکان مسطح
shifted
تغییر مکان
response position
مکان جواب
shift
تغییر مکان
clearings
مکان مسطح
moves
نقل مکان
print position
مکان چاپ
location counter
مکان شمار
location
مکان یابی
move
نقل مکان
locative
دال بر مکان
public place
مکان عمومی
memory location
مکان حافظه
nowheres
در هیچ مکان
moved
نقل مکان
displeacement of water
تغییر مکان اب
left shift
تغییر مکان به چپ
locations
مکان یابی
localities
موضع مکان
topologist
مکان شناس
topology
مکان شناسی
change of place
تغییر مکان
cursors
مکان نما
cursor
مکان نما
ubiety
کیفیت مکان
topographer
مکان نگار
locality
موضع مکان
nowhere
در هیچ مکان
topography
مکان نگاری
locus
مکان هندسی
loci
مکان هندسی
storage location
مکان ذخیره
facility
مکان ساختمان
displacement
تغییر مکان
adverb of place
فرف مکان
unit position
مکان واحد
placing
مکان موقع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com