Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
public place
مکان عمومی
Other Matches
barnstorm
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
left shift
تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
cross hairs
دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
peeks
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeking
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peek
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeked
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
displacement
اختلاف مکان تغییر مکان
moves
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
move
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
general quarters
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduced
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
general porpose
کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
migration
نقل مکان نقل مکان کردن
consolidated dining facility
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
illocal
بی مکان
site
مکان
sited
مکان
stabilisers
مکان
stabilizer
مکان
place
جا مکان
locus
مکان
space
مکان
sites
مکان
spaces
مکان
there
ان مکان
place
مکان
places
جا مکان
stead
مکان
places
مکان
placing
جا مکان
placing
مکان
part
مکان
purlieus
مکان جا
spots
مکان
location
مکان
spot
مکان
locations
مکان
unit position
مکان واحد
topologist
مکان شناس
topographer
مکان نگار
locative
دال بر مکان
ubiety
کیفیت مکان
storage location
مکان ذخیره
locus
مکان هندسی
loci
مکان هندسی
topology
مکان شناسی
place
مکان موقع
left shift
تغییر مکان به چپ
places
مکان موقع
placing
مکان موقع
topography
مکان نگاری
location counter
مکان شمار
cursor
مکان نما
adverb of place
فرف مکان
cursors
مکان نما
place of honor
مکان پر افتخار
locations
مکان یابی
displacement
تغییر مکان
nowhere
در هیچ مکان
nowheres
در هیچ مکان
storage location
مکان انباره
memory location
مکان حافظه
response position
مکان جواب
location
مکان یابی
clearings
مکان مسطح
clearing
مکان مسطح
displeacement of water
تغییر مکان اب
place learning
مکان اموزی
otherwhere
در مکان دیگر
change of place
تغییر مکان
facility
مکان ساختمان
displaciment
تفاوت مکان
displaciment
تغییر مکان
screen position
مکان صفحه
moves
نقل مکان
shift
تغییر مکان
print position
مکان چاپ
shifts
تغییر مکان
moved
نقل مکان
move
نقل مکان
shifted
تغییر مکان
locality
موضع مکان
sign position
مکان علامت
localities
موضع مکان
common carrier
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
mobility
قابلیت نقل مکان
mental topography
مکان نگاری ذهن
permanent change of station
تغییر مکان دایمی
flits
نقل مکان کردن
rudders
مکان عمودی متحرک
flitting
نقل مکان کردن
piston displacement
تغییر مکان پیستون
flit
نقل مکان کردن
logic shift
تغییر مکان منطقی
locus of centres
مکان هندسی مرکزها
flitted
نقل مکان کردن
rudder
مکان عمودی متحرک
ring shift
تغییر مکان حلقهای
red shift
تغییر مکان سرخ
shift register
ثبات تغییر مکان
toponymic
وابسته به مکان نامی
protected location
مکان حفافت شده
elevator
مکان افقی متحرک
elevators
مکان افقی متحرک
displacement
جابجاشدگی تغییر مکان
logical shift
تغییر مکان منطقی
topological psychology
روانشناسی مکان نگر
shift out
تغییر مکان به بیرون
sides way
تغییر مکان جانبی
universe
کون و مکان دهر
doppler shift
تغییر مکان دوپلری
end around shift
تغییر مکان دورگشتی
cyclic shift
تغییر مکان چرخهای
position
بردار مکان
[ریاضی]
arithmetic shift
تغییر مکان حسابی
drilling position
مکان مته کاری
position vector
بردار مکان
[ریاضی]
shift
تغییر مکان انتقال
shifted
تغییر مکان انتقال
shifts
تغییر مکان انتقال
radius vector
بردار مکان
[ریاضی]
location vector
بردار مکان
[ریاضی]
circular shift
تغییر مکان دایرهای
components of displacement
مولفههای تغییر مکان
crusor arrows
پیکانهای مکان نما
current location counter
شمارنده مکان فعلی
cursor control
کنترل مکان نما
whereabout
حدود تقریبی مکان
location theory
نظریه تعیین مکان
location of industry
تعیین مکان صنعت
locate mode
باب مکان یابی
die shift
تغییر مکان حدیده
transmigrator
نقل مکان کننده
fleche
نقل مکان شمشیرباز
circular shift
تغییر مکان حلقوی
topography
مکان نگاری مساحی
locus
مکان هندسی مرکزها
horizontal stabilizer
مکان افقی ثابت
statip shift register
ثبات تغییر مکان ایستا
right shift
تغییر مکان به سمت راست
output per unit of displacement
توان در واحد تغییر مکان
redeployment
تغییر مکان دادن یکانها
colocate
دریک مکان قرار دادن
cursor control keys
کلیدهای کنترل مکان نما
cursor movement keys
کلیدهای حرکت مکان نما
support movement
تغییر مکان تکیه گاه
removal
برطرف سازی نقل مکان
dp
بی مکان ومنزل تبعید شده
move
پیشنهاد کردن تغییر مکان
moved
پیشنهاد کردن تغییر مکان
echeloned displacement
تغییر مکان رده برده
forth
دور از مکان اصلی جلو
on the move
<idiom>
حرکت از مکانی به مکان دیگر
localities
محل مخصوص مکان جغرافیایی
tablet
مکان نما روی صفحه
accomodation
وسایل آسایش واستراحت جا و مکان
tablets
مکان نما روی صفحه
locality
محل مخصوص مکان جغرافیایی
topology
مکان شناسی وضعیت جغرافیایی
moves
پیشنهاد کردن تغییر مکان
dynamic shift register
ثبات تغییر مکان پویا
toponymy
ذکر اسامی نواحی مکان نامی
pesthole
مکان مستعد برای بیماری واگیر
high line
پل طنابی نقل مکان بین ناوها
horizontal tab
حرکت مکان نما به صورت افقی
columnar transposition
تغییر مکان دادن عوامل در ستون
located
مستقر ساختن مکان یابی کردن
locates
مستقر ساختن مکان یابی کردن
locating
مستقر ساختن مکان یابی کردن
end in itself
<idiom>
مکان کافی برای راحت بودن
to take a run-up
با دویدن به مکان شروع نزدیک شدن
topographic
وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
displacement
جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
except
مکان دهی و ادغام شامل نیست
locate
مستقر ساختن مکان یابی کردن
poke
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
addressing
روشی که بخشی از حافظه مکان دهی میشود
poked
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
pokes
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poking
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
rate joystick
سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
flattest
تنظیم نرخ قیمت که تمام استفادههای از یک مکان را می پوشاند
coextensive
باهم دریک زمان ویک مکان بسط یافته
flat
تنظیم نرخ قیمت که تمام استفادههای از یک مکان را می پوشاند
cursor tracking
حرکت دادن مکان نما روی یک صفحه نمایش
debug
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com