Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
topography
مکان نگاری مساحی
Other Matches
topography
مکان نگاری
mental topography
مکان نگاری ذهن
topographic
وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
pictography
تصویر نگاری رمز نگاری
barnstorms
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
left shift
تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
cross hairs
دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
peeks
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeking
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeked
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peek
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
displacement
اختلاف مکان تغییر مکان
move
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moves
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
geodesy
مساحی
surveys
مساحی
plumbing
مساحی
perambulation
مساحی
surveyed
مساحی
survey
مساحی
surveying
مساحی
fingerprinting
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprint
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
horizontal taping
مساحی افقی
levelling rod
دستک مساحی
band chain
زنجیر مساحی
geodesy
علم مساحی
surveys
مساحی کردن
surveyor's chain
زنجیر مساحی
chains
زنجیر مساحی
measuring tape
نوار مساحی
survey
مساحی کردن
measuring chain
زنجیر مساحی
surveyed
مساحی کردن
chain
زنجیر مساحی
surveyor's level
تراز مساحی یا پیمایش
circumferentor
زاویه سنج مساحی
geodesist
متخصص علم مساحی
prospects
اکتشاف کردن مساحی
geodesy
مساحی کردن زمین
surveys
زمین پیمایی مساحی
geodetic
مربوط به مساحی خط اقصر
surveyed
زمین پیمایی مساحی
surveying
مساحی نقشه برداری
prospecting
اکتشاف کردن مساحی
prospected
اکتشاف کردن مساحی
prospect
اکتشاف کردن مساحی
survey
زمین پیمایی مساحی
double tape
نوار مساحی مضاعف
fanion
پرچم مساحی ونقشه برداری
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
triangulation
تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
migration
نقل مکان نقل مکان کردن
monograph
تک نگاری
monographs
تک نگاری
reticulum
نگاری
arteriography
رگ نگاری
angiography
رگ نگاری
hydrography
اب نگاری
hydrographic
اب نگاری
sciagraphy
سایه نگاری
spectrography
بیناب نگاری
tachygraphy
تند نگاری
chronology
رخداد نگاری
topography
برجسته نگاری
oceanography
اقیانوس نگاری
pornography
هرزه نگاری
ethnography
قوم نگاری
stylistics
سلیس نگاری
cartography
نقشه نگاری
cranioscopy
جمجمه نگاری
logging
واقعه نگاری
ski graphŠetc
سایه نگاری
soleprint
انگشت نگاری از پا
spectrography
طیف نگاری
demography
امار نگاری
arteriography
نبض نگاری
demography
مردم نگاری
seismography
زلزله نگاری
cardiography
قلب نگاری
demography
جمعیت نگاری
cerography
موم نگاری
chromatography
رنگ نگاری
chronology
وقایع نگاری
oceanpgraphy
اقیانوس نگاری
phonography
صدا نگاری
hydrography
علم اب نگاری
electrotype
برق نگاری
survey
اب نگاری دریایی
surveyed
اب نگاری دریایی
phallography
نعوظ نگاری
surveys
اب نگاری دریایی
petrography
سنگ نگاری
hydrographic
نقشه اب نگاری
hydrographic
مربوط به اب نگاری
oscillography
نوسان نگاری
eco mapping
بوم نگاری
pictography
صورت نگاری
dermatographia
پوست نگاری
data recording
داده نگاری
dactyloscopy
انگشت نگاری
dactylagraphy
انگشت نگاری
ethnographic
<adj.>
قوم نگاری
journalism
روزنامه نگاری
macrography
بزرگ نگاری
psychography
روان نگاری
crystallography
بلور نگاری
letter writing
نامه نگاری
pictorial art
پیکر نگاری
letter writer
نامه نگاری
myography
عضله نگاری
picture writing
تصویر نگاری
leetter writing
نامه نگاری
portraiture
پیکر نگاری تعریف
ideographs
حروف اندیشه نگاری
telegraphic
از راه دور نگاری
hydrographic datum
سطح مبنای اب نگاری
newspapers
روزنامه نگاری کردن
newspaper
روزنامه نگاری کردن
hydrographic chart
نقشه اب نگاری دریایی
emg
برق نگاری ماهیچه
notepaper
کاغذ نامه نگاری
chromatographic
وابسته برنگ نگاری
electrocardiography
قلب نگاری برقی
To take fingerprints.
انگشت نگاری کردن
electroencephalography
برق نگاری مغز
electroretinography
برق نگاری شبکیه
electromyography
برق نگاری ماهیچه
seismic method
روش زلزله نگاری
anecdotal method
روش واقعه نگاری
uranographic
وابسته به اسمان نگاری
diary method
روش خاطره نگاری
computed tomography scanning
مغز نگاری کامپیوتری
finger print department
اداره انگشت نگاری
planography
نقشه نگاری طراحی
uranographical
وابسته به اسمان نگاری
to correspond with
رابطه
[نامه نگاری]
داشتن با
uranography
عالم شناسی اسمان نگاری
nautical chart
نقشه دریایی اب نگاری شده
lexicography
فرهنگ نویسی واژه نگاری
automatics
فرم های نامه نگاری
automatic
فرم های نامه نگاری
floating lines
خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
journalese
بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
pastellist
پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
moulage
انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
illocal
بی مکان
locus
مکان
part
مکان
places
جا مکان
places
مکان
placing
جا مکان
placing
مکان
spot
مکان
spots
مکان
purlieus
مکان جا
site
مکان
sited
مکان
sites
مکان
place
مکان
place
جا مکان
location
مکان
space
مکان
spaces
مکان
stead
مکان
stabilizer
مکان
stabilisers
مکان
locations
مکان
there
ان مکان
topology
مکان شناسی
otherwhere
در مکان دیگر
moves
نقل مکان
storage location
مکان ذخیره
topologist
مکان شناس
shift
تغییر مکان
shifted
تغییر مکان
shifts
تغییر مکان
storage location
مکان انباره
moved
نقل مکان
facility
مکان ساختمان
clearings
مکان مسطح
clearing
مکان مسطح
memory location
مکان حافظه
location counter
مکان شمار
topographer
مکان نگار
locative
دال بر مکان
left shift
تغییر مکان به چپ
location
مکان یابی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com