English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
locus مکان هندسی مرکزها
locus of centres مکان هندسی مرکزها
Other Matches
locus مکان هندسی
loci مکان هندسی
pitch line مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
diagrammatic وابسته بشکل یاخط هندسی نمایش داده شده باخطوط هندسی
turret motife طرح شیروان [این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.]
barnstorm مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
left shift تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
cross hairs دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
peeked فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeks فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peek فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeking فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
displacement اختلاف مکان تغییر مکان
moves کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
move کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
rashwan medallion ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
angular travel تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
geometrical هندسی
geometric هندسی
diagrams خط هندسی
diagram خط هندسی
arabic notation هندسی
graphically با نمایش هندسی
geometric shapes اشکال هندسی
geometric growth رشد هندسی
diagrams شکل هندسی
graphs نمایش هندسی
numerals هندسی رقومی
geometric progression تصاعد هندسی
geometric pitch گام هندسی
geometric mean میانگین هندسی
numeral هندسی رقومی
graph نمایش هندسی
geometrical figures اشکال هندسی
geometrical isomer ایزومر هندسی
diagram شکل هندسی
diagrammatically باخطوط هندسی
geometric similarity تشابه هندسی
mean proportional واسطه هندسی
diagrammatically بشکل هندسی
geometric series سریهای هندسی
geometrical isomerism ایزومری هندسی
geometrical isomerism همپاری هندسی
geometric twist پیچش هندسی
migration نقل مکان نقل مکان کردن
chinese fret [زنجیره ی هندسی چینی]
graph نقشه هندسی گرافیک
geometrical progression فرایازی یا تصاعد هندسی
graphs نقشه هندسی گرافیک
geometric illusion خطای ادراکی هندسی
geometry of numbers نظریه هندسی اعداد [ریاضی]
axonometric projection طرح های هندسی [معماری]
geometrize از روی قواعد هندسی کارکردن
geometrize با قواعد هندسی درست کردن
geodesic dome گنبد متشکل ازسطوح هندسی
Boldaji rug قالی بلداجی چهارمحال با نقوش هندسی
geoid جسم هندسی شبیه به شبه کره
topographic maps نقشههای توپوگرافی یانقشههای هندسی زمین
aberration عدم دقت هندسی سیستم های اپتیکی
geometrid خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
cogo یک زبان برنامه نویسی مسئله گرابرای حل مسائل هندسی
model geometric نمایش کامل سه بعدی یا دوبعدی صحیح هندسی از یک شکل
card-cut [برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
planimeter دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
pitch speed حاصل ضرب گام هندسی متوسط و تعداد دوران درواحد زمان
pectinated line [خط شکسته، دندانه ای و یا کنگره ای که در طرح های هندسی و ایلیاتی بکار می رود.]
Floret [rosette] [طرح گل رزی با حالتی منظم و هندسی که جلوه ای از یک شکوفه را مجسم می سازد.]
fractal <adv.> <noun> شکل هندسی که در خودش تکرار میشود هر قدر که آنرا بزرگ کنید یک حالت دارد
place جا مکان
stabilisers مکان
there ان مکان
spaces مکان
stabilizer مکان
place مکان
placing مکان
space مکان
places مکان
locus مکان
places جا مکان
illocal بی مکان
stead مکان
placing جا مکان
locations مکان
part مکان
sites مکان
sited مکان
site مکان
spots مکان
location مکان
spot مکان
purlieus مکان جا
diamond design طرح قاب لوزی [که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
topography مکان نگاری
adverb of place فرف مکان
place learning مکان اموزی
change of place تغییر مکان
otherwhere در مکان دیگر
nowheres در هیچ مکان
place of honor مکان پر افتخار
memory location مکان حافظه
displeacement of water تغییر مکان اب
move نقل مکان
cursors مکان نما
location مکان یابی
clearings مکان مسطح
clearing مکان مسطح
displaciment تغییر مکان
displaciment تفاوت مکان
moved نقل مکان
locative دال بر مکان
location counter مکان شمار
moves نقل مکان
left shift تغییر مکان به چپ
locations مکان یابی
nowhere در هیچ مکان
response position مکان جواب
unit position مکان واحد
ubiety کیفیت مکان
screen position مکان صفحه
localities موضع مکان
locality موضع مکان
topology مکان شناسی
topologist مکان شناس
facility مکان ساختمان
displacement تغییر مکان
sign position مکان علامت
storage location مکان انباره
storage location مکان ذخیره
topographer مکان نگار
placing مکان موقع
shift تغییر مکان
shifted تغییر مکان
public place مکان عمومی
shifts تغییر مکان
cursor مکان نما
print position مکان چاپ
places مکان موقع
place مکان موقع
locate mode باب مکان یابی
topological psychology روانشناسی مکان نگر
radius vector بردار مکان [ریاضی]
whereabout حدود تقریبی مکان
transmigrator نقل مکان کننده
position vector بردار مکان [ریاضی]
location vector بردار مکان [ریاضی]
mental topography مکان نگاری ذهن
permanent change of station تغییر مکان دایمی
toponymic وابسته به مکان نامی
piston displacement تغییر مکان پیستون
logical shift تغییر مکان منطقی
ring shift تغییر مکان حلقهای
logic shift تغییر مکان منطقی
position بردار مکان [ریاضی]
horizontal stabilizer مکان افقی ثابت
sides way تغییر مکان جانبی
shift register ثبات تغییر مکان
location of industry تعیین مکان صنعت
shift out تغییر مکان به بیرون
location theory نظریه تعیین مکان
protected location مکان حفافت شده
rudders مکان عمودی متحرک
shifted تغییر مکان انتقال
arithmetic shift تغییر مکان حسابی
shift تغییر مکان انتقال
circular shift تغییر مکان دایرهای
circular shift تغییر مکان حلقوی
red shift تغییر مکان سرخ
components of displacement مولفههای تغییر مکان
shifts تغییر مکان انتقال
topography مکان نگاری مساحی
universe کون و مکان دهر
elevator مکان افقی متحرک
elevators مکان افقی متحرک
displacement جابجاشدگی تغییر مکان
flit نقل مکان کردن
flits نقل مکان کردن
mobility قابلیت نقل مکان
flitted نقل مکان کردن
flitting نقل مکان کردن
crusor arrows پیکانهای مکان نما
current location counter شمارنده مکان فعلی
cursor control کنترل مکان نما
fleche نقل مکان شمشیرباز
rudder مکان عمودی متحرک
doppler shift تغییر مکان دوپلری
end around shift تغییر مکان دورگشتی
drilling position مکان مته کاری
die shift تغییر مکان حدیده
cyclic shift تغییر مکان چرخهای
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
dp بی مکان ومنزل تبعید شده
right shift تغییر مکان به سمت راست
dynamic shift register ثبات تغییر مکان پویا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com