Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (10 milliseconds)
English
Persian
location
مکان یابی
locations
مکان یابی
Search result with all words
locate
مستقر ساختن مکان یابی کردن
located
مستقر ساختن مکان یابی کردن
locates
مستقر ساختن مکان یابی کردن
locating
مستقر ساختن مکان یابی کردن
ES IS
امکان مکان یابی router سیستم میانی بدهند
locate mode
باب مکان یابی
Other Matches
barnstormed
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
left shift
تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
involution
توان یابی قوه یابی
cross hairs
دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
peek
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeks
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeking
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeked
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
displacement
اختلاف مکان تغییر مکان
moved
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moves
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
move
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
sofar
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
migration
نقل مکان نقل مکان کردن
fault diagnosis
عیب یابی
direction finding
جهت یابی
marketing
بازار یابی
fault finding
عیب یابی
attainment
دست یابی
positioning
موقع یابی
error detection
خطا یابی
attainments
دست یابی
insinuation
رخنه یابی
fault detection
عیب یابی
i. and evdevolution
توان یابی
fringing
ریشه یابی
goniometry
زاویه یابی
factoring
عامل یابی
addressing
نشانی یابی
debugger
اشکال یابی
trapping
غلط یابی
levelling
ارتفاع یابی
termination
پایان یابی
orientating
جهت یابی
orientates
جهت یابی
achievement
دست یابی
orientate
جهت یابی
achievements
دست یابی
interpolations
میان یابی
interpolations
درون یابی
castaway
عمق یابی
extrapolation
برون یابی
patterning
طرح یابی
cost finding
ارزش یابی
calibration
خصلت یابی
ranging
مسافت یابی
castaways
عمق یابی
interpolation
درون یابی
edgings
حاشیه یابی
edging
حاشیه یابی
extrapolations
برون یابی
interpolation
میان یابی
summation
مجموع یابی
acquisitions
هدف یابی
acquisition
هدف یابی
range finding
مسافت یابی
troubleshooting
عیب یابی
troubleshooting
اشکال یابی
quadricycle
چهارچرخه یابی
surveyed
زمینه یابی
accessed
دست یابی
orientation
جهت یابی
signal detection
علامت یابی
surveys
زمینه یابی
accesses
دست یابی
accessing
دست یابی
survey
زمینه یابی
sourcing
منابع یابی
access
دست یابی
position finding
موقعیت یابی
mark sensing
نشان یابی
knowledge acquisition
آگاهی یابی
localization
موضع یابی
obstacle sense
حس مانع یابی
matchmaking
زوج یابی
detail
یات و مسیر یابی
extrapolates
برون یابی کردن
extrapolating
برون یابی کردن
sound
عمق یابی کردن
trace
رد یابی کردن نشان
sounded
عمق یابی کردن
traced
رد یابی کردن نشان
plumb
ژرف یابی کردن
traces
رد یابی کردن نشان
ranging
مسافت یابی کردن
extrapolated
برون یابی کردن
soundest
عمق یابی کردن
sounds
عمق یابی کردن
interpolate
درون یابی کردن
interpolated
درون یابی کردن
interpolates
درون یابی کردن
three dimensional direction finding
جهت یابی فضایی
target aquisition
سیستم هدف یابی
survey tests
ازمونهای زمینه یابی
interpolating
درون یابی کردن
extrapolate
برون یابی کردن
spatial orientation
موقعیت یابی فضایی
space orientation
موقعیت یابی فضایی
detailing
یات و مسیر یابی
absurdities test
ازمون مهمل یابی
acoustic minehunting
مین یابی صوتی
item scaling
مقیاس یابی پرسشها
random processing
با دست یابی تصادفی
localization of function
موضع یابی کارکرد
spots
مسافت یابی کردن
marginal costing
هزینه یابی نهائی
spot
مسافت یابی کردن
radio direction finding
جهت یابی بی سیم
quick access
با دست یابی تند
marginal costing
هزینه یابی نهایی
frigid manners
اطوارخنک یابی مزه
flash ranging
مسافت یابی نوری
extender board
وسیله عیب یابی
performance evaluation
ارز یابی کارایی
maximum direction finding
جهت یابی حداکثر
parallel access
با دست یابی موازی
direction finding station
پست جهت یابی
ranging pole
شاخصهای مسافت یابی
aerial target aquisition
هدف یابی هوایی
excitor
عصب یابی محرک
job costing
هزینه یابی کار
attitude survey
زمینه یابی نگرش
continuous levelling
تراز یابی پیوسته
direction finding
سمت یابی کردن
cost centre
مرکز هزینه یابی
cost unit
واحد هزینه یابی
sound ranging
مسافت یابی صوتی
direction finding
جهت یابی کردن
direction finding aerial
انتن جهت یابی
knotty pate
ادم خرف یابی کله
tomnoddy
ادم خرف یابی کله
inelegantly
ازروی بی فرافتی یابی ذوقی
snip
ادم کوچک یابی اهمیت
snipped
ادم کوچک یابی اهمیت
paramorphic
دارای خاصیت تغییر یابی
disinterestedly
ازروی بی طرفی یابی علاقگی
dumb barge
کرجی بی بادبان یابی موتور
an unerring aim
نشان درست یابی خطا
echo sounding
عمق یابی انعکاس صوت
snipping
ادم کوچک یابی اهمیت
eventration
جنین بی شکم یابی روده
paramorphous
دارای خاصیت تغییر یابی
costing and pricing
هزینه یابی و قیمت گذاری
stramline flow
جریان موازی یابی ممانعت
high frequency radio direction finding
جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
in suspense
درحال تعطیل یابی تکلیفی معلق
contumeliously
ازروی اهانت یابی حرمتی مغرورانه
quadrantal
مربوط به اشتباه در دستگاه جهت یابی
illocal
بی مکان
locus
مکان
spots
مکان
place
جا مکان
places
مکان
places
جا مکان
place
مکان
locations
مکان
location
مکان
site
مکان
sited
مکان
sites
مکان
purlieus
مکان جا
spot
مکان
placing
مکان
placing
جا مکان
part
مکان
stabilisers
مکان
stead
مکان
space
مکان
stabilizer
مکان
there
ان مکان
spaces
مکان
range sensing
تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
quadrantal points
نقاط یا قطبهای دستگاه جهت یابی هواپیما
flash ranging location
تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
placing
مکان موقع
moved
نقل مکان
topographer
مکان نگار
cursors
مکان نما
storage location
مکان انباره
response position
مکان جواب
displaciment
تفاوت مکان
storage location
مکان ذخیره
move
نقل مکان
sign position
مکان علامت
displaciment
تغییر مکان
displeacement of water
تغییر مکان اب
screen position
مکان صفحه
cursor
مکان نما
moves
نقل مکان
locative
دال بر مکان
shifts
تغییر مکان
left shift
تغییر مکان به چپ
shifted
تغییر مکان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com