English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (2 milliseconds)
English Persian
face centered cubic مکعب مراکز وجوه پر
Other Matches
face centered cubic lattice شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
fcc lattice شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
cube هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
cubes هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
growth centers مراکز رشد
financial centers مراکز مالی
active centers مراکز فعال
higher brain centers مراکز عالی مغز
telephone plant تشکیلات مراکز تلفن خودکار
urban مربوط به شهر مراکز شهری
telephone switching technique تکنیک مراکز تلفن خودکار
rivet pitch فاصله بین مراکز سوراخهای پرچ
telephone switchboard قفسه اتصالات مراکز تلفن خودکار
opening hours ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
cubical مکعب
cuboid مکعب
funds وجوه
cubiform مکعب
solid مکعب
cubes مکعب
solids مکعب
fund وجوه
cube مکعب
funded وجوه
depreciation allowances وجوه استهلاکی
decastere ده متر مکعب
cube مکعب [ریاضی]
emergency fund وجوه اضطراری
pension funds وجوه بازنشستگی
provident fund وجوه احتیاطی
wage funds وجوه دستمزد
stere یک متر مکعب
sinkin fund وجوه استهلاکی
Rubik’s Cube مکعب روبیک
Rubik’s Cube مکعب جادویی
reserve fund وجوه اندوخته
reserve fund وجوه ذخیره
relief fund وجوه اعانه
n cube مکعب N بعدی
solid مکعب حجمی
outs وجوه پرداختی
trust funds وجوه امانی
contingency fund وجوه احتیاطی
common purse وجوه عمومی
cash flows وجوه در گردش
trust fund وجوه سپرده
capital fund وجوه سرمایه
cash flow گردش وجوه
body centered cubic مکعب مرکز پر
cube root ریشه مکعب
hexahedral مکعب شش سطحی
cubically به شکل مکعب
cubic measure مقیاس مکعب
cubby محوطه مکعب
cubature حجم مکعب
coffer خزانه وجوه
coffers خزانه وجوه
solids مکعب حجمی
cube roots ریشه مکعب
trust fund وجوه متراکم شده
trust fund وجوه پس انداز شده
cubage چیزی برقم مکعب
cuboid دارای شکل مکعب
cusec یک فوت مکعب در ثانیه
inflow of foreign funds ورود وجوه خارجی
loanable funds وجوه وام دادنی
probation کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
box palet پالت مکعب مستطیل شکل
A cube has six faces. یک مکعب ۶ تا وجح دارد. [ریاضی]
flitch تکه مکعب پیه نهنگ
loanable funds وجوه قابل عرضه به بازار پول
fund تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
funded تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
Alcaraz یکی از مراکز بافت فرش در اسپانیا مربوط به قرن ۱۵ تا ۱۷ میلادی با طرح های شبکه ای و بندی
rhomb منشور شش وجهی دارای وجوه متوازی الاضلاع
provident fund وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
saving خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
pitch line مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
crowding out effect اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
Tianjan شهر تیانجان [شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]
Anatolia منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
Senneh سنه [نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
reciprocal border حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com