Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
annual average score
میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
Other Matches
fitness report
تعرفه خدمتی
service records
سوابق خدمتی پرسنل خلاصه وضعیت خدمتی
tariffs
تعرفه گمرگی تعرفه بندی کردن
tariff
تعرفه گمرگی تعرفه بندی کردن
in service
خدمتی
line of duty
مسیر خدمتی
service records
پروندههای خدمتی
leave year
سال خدمتی
decorations
نشان خدمتی
duty status
وضعیت خدمتی
duty branch
رسته خدمتی
decoration
نشان خدمتی
qualification record
پرونده خدمتی
service number
شماره خدمتی پرسنل
security clearance
داشتن صلاحیت خدمتی
nonpay status
حالت انتظار خدمتی
servicae life
عمر خدمتی وسایل
equipment logbook
دفترچه خدمتی تجهیزات
fitness report
گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
annual efficiency index
شاخص کارایی سالانه خدمتی
supererogation
زیاده روی درکار خوش خدمتی
discharge without honor
اخراج به علت عدم صلاحیت خدمتی
our offer to render a service
حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
prestation
خدمتی که درزمان پیشین دربرابرمالیات انجام می دادند
raiway tariff
تعرفه
tariff
تعرفه
tariffs
تعرفه
to discharge someone without honor
[from the army]
اخراج کردن کسی به علت عدم صلاحیت خدمتی
annuals
سالیانه
annual
سالیانه
annum
سالیانه
yearly
سالیانه
annually
سالیانه
tariff schedule
جدول تعرفه
base rates
تعرفه مبنا
protective tariffs
تعرفه حمایتی
prohibitive tariff
تعرفه ممانعتی
tariff classification
تعرفه بندی
base rate
تعرفه مبنا
general tariff
تعرفه عمومی
export duty
تعرفه صادرات
export charge
تعرفه صادرات
export tariff
تعرفه صادرات
custom tariff
تعرفه گمرکی
customs tariff
تعرفه گمرکی
tariff
تعرفه گمرکی
import tariff
تعرفه واردات
import charge
تعرفه واردات
customs duty
تعرفه گمرکی
domestic tariff
تعرفه داخلی
tariffs
تعرفه گمرکی
annual payment
قسط سالیانه
anniversary
سوگواری سالیانه
per annum
هر سالی سالیانه
anniversaries
سوگواری سالیانه
annuity
مستمری سالیانه
annual payment
پرداخت سالیانه
annual precipitation
بارندگی سالیانه
annual report
گزارش سالیانه
p.a
مخفف سالیانه
yearly instalmernts
اقساط سالیانه
year to year fluctuation
نوسانات سالیانه
annuallyy
هر ساله سالیانه
yearly allowance
مقرری سالیانه
annual training
اموزش سالیانه
growth ring
دایره سالیانه
short timer
پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
railroad tariff
تعرفه راه اهن
tariffs
عوارض تعرفه گمرکی
impost
تعرفه بندی کردن
flexible tariff
تعرفه انعطاف پذیر
tariff regulations
مقررات تعرفه بندی
tariff kisting
فهرست بندی تعرفه ها
tariff
عوارض تعرفه گمرکی
brussels nomenclature
تعرفه گمرکی بروکسل
anniversary
جشن سالیانه عروسی
miaasl
کتاب نماز سالیانه
anniversaries
جشن سالیانه عروسی
annals
وقایع سالیانه سالنامه
octingentenary or octocen
هشتصدمین جشن سالیانه
mass book
کتاب نماز سالیانه
quinquagenary
پنجاهمین جشن سالیانه
annual general meeting
مجمع عمومی سالیانه
annual payment factor
ضریب بازپرداخت سالیانه
annuality factor
ضریب مستمر سالیانه
annuitant
گیرنده مستمری سالیانه
annual food plan
برنامه غذایی سالیانه
annual general inspection
بازدید عمومی سالیانه
eye service
خدمتی که فقط هنگام موافبت خوب انجام داده میشود نگاه عاشقانه
brussels nomenclature
رده بندی تعرفه بروکسل
railway rates
تعرفه یا کرایههای راه اهن
brussels nomenclature
طبقه بندی تعرفه برکسل
annuity
حقوق یا مقرری سالیانه گذراند
general agreement on tariff & trade (gat
موافقت نامه عمومی تعرفه وتجارت
quater cent nary
جشن سالیانه چهارصدمین سال گردش
parentalia
جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
to take inventory
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
rentlen
دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
peter penny
زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
peter pence
زکات سالیانه که پیشتربه پاپ میداند
wet year
سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
to settle an a
برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
score
نمره
scored
نمره
scores
نمره
grade
نمره
thread fineness
نمره نخ
yarn count
نمره نخ
numerals
نمره
numeral
نمره
grades
نمره
mark
نمره
marks
نمره
t score
نمره T
encaenia
جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
conduct grade
نمره انضباط
additional score
نمره اضافی
accuracy score
نمره دقت
deviation score
نمره انحراف
graphic score
نمره نگارهای
derived score
نمره اشتقاقی
composite score
نمره مرکب
error score
نمره خطا
gross score
نمره خام
evaluation score
نمره ازمایش
evaluation score
نمره ارزیابی
main score
نمره اصلی
grade score
نمره کلاسی
grader
نمره گذار
lie score
نمره دروغگویی
ipsative score
نمره نسبی
gain score
نمره افزوده
numbering
نمره زنی
test value
نمره ازمون
percentile score
نمره صدکی
number
نمره شمردن
number
نمره دادن به
numbers
نمره شمردن
numbers
نمره دادن به
raw score
نمره خام
real score
نمره واقعی
sigma score
نمره معیار
standard score
نمره معیار
weighted score
نمره وزنی
unweighted score
نمره غیروزنی
true score
نمره حقیقی
stanine score
نمره نه بخشی
total score
نمره کامل
time score
نمره زمانی
graded
نمره دار
scored
نمره اوردن
scores
چوب خط نمره
scores
نمره اوردن
grading
نمره گذاری
scoring
نمره گذاری
scored
چوب خط نمره
grades
نمره دادن
grade
نمره دادن
score
چوب خط نمره
score
نمره اوردن
test score
نمره ازمون
isothermal line
خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
national educational computing conferenc
جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
differential scoring
نمره گذاری افتراقی
transmuted score
نمره تبدیل شده
The car had no licence ( number ) plate .
اتوموبیل بی نمره بود
corrected score
نمره اصلاح شده
configural scoring
نمره گذاری طرحی
conspect reliability
پایایی نمره گذاران
scoring key
کلید نمره گذاری
subjective scoring
نمره گذاری ذهنی
point
نمره درس پوان
observed score
نمره مشاهده شده
standardized score
نمره بهنجار شده
normalized score
نمره هنجار شده
isotherm
خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
withholding taxes
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding tax
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
marks
نمره گذاری کردن علامت
mark
نمره گذاری کردن علامت
telephone dial
صفحه نمره گیر تلفن
page
صفحات را نمره گذاری کردن
paged
صفحات را نمره گذاری کردن
predicted score
نمره پیش بینی شده
pages
صفحات را نمره گذاری کردن
special degration
نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
The police officer took down the car number .
افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
I give you full marks for that .
نمره ات بیست است ! ( آفرین و مرحبا )
protective tariffs
تعرفه گمرکی که هدف از وضع ان محصولات داخلی و جلوگیری از ورود فراوردههای خارجی باشد
e f t a (european free trade association
فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
silver star
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
active status
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
The shoes are a size too big for my feet.
کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
outpoint
سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
mallet goal
نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
statement of service
خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
accession number
نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
otis quick scoring mental ability test
آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
scores
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
score
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com