Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
arena
میدان مسابقات
arenas
میدان مسابقات
Other Matches
compound wound generator
ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court
میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
high intensity magnetic field
میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
lenz' law
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
battlefield recovery
اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
tournament
مسابقات قهرمانی
tournament
تشکیل مسابقات
referees
داور مسابقات
refereeing
داور مسابقات
tournaments
مسابقات قهرمانی
refereed
داور مسابقات
double elimination tournament
مسابقات دو حذفی
Track and field events .
مسابقات دو میدانی
tournaments
تشکیل مسابقات
referee
داور مسابقات
commissioners
مدیر مسابقات
commissioner
مدیر مسابقات
cup
گلدان جایزه مسابقات
stand
سکوب تماشاچیان مسابقات
umpires
سرداور داور مسابقات
cupped
گلدان جایزه مسابقات
cups
گلدان جایزه مسابقات
umpire
سرداور داور مسابقات
umpired
سرداور داور مسابقات
umpiring
سرداور داور مسابقات
referee
داور مسابقات شدن
refereed
داور مسابقات شدن
refereeing
داور مسابقات شدن
semi-final
مسابقات نیم پایانی
referees
داور مسابقات شدن
World Series
مسابقات نهایی بیسبال
Olympic
مربوط به مسابقات المپیک
oarsman
پارو زن مسابقات قایقرانی
oarsmen
پارو زن مسابقات قایقرانی
closure minefield
میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
agonistic
وابسته به مسابقات باستانی یونان
track and field
وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
nordic combined
مجموع مسابقات اسکی نوردیک
To win on points.
با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
officiating
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
showdown
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
Test matches
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
officiated
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
showdowns
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
officiate
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiates
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
Test match
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
field events
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field event
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
egg position
حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
semifinalist
کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
swiss system
نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
hunt meeting
برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
past performances
سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
olympiad
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
roadwork
تمرین عملی برای مسابقات مشت زنی و غیره
To bet on something .
روی چیزی شرط بستن (مانند مسابقات وغیره )
courses
میدان تیر میدان
coursed
میدان تیر میدان
course
میدان تیر میدان
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament.
آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او
[مرد]
را برای مسابقات نامشخص می کند.
play off
درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
bleacher
کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
hasty breaching
نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
frontage
میدان
frontages
میدان
reached
میدان
line of force
خط میدان
ring
میدان
line bay
میدان خط
arena
میدان
aim
میدان
aimed
میدان
reaches
میدان
plaza
میدان
reach
میدان
reaching
میدان
forums
میدان
open space
میدان
piazza
میدان
forum
میدان
field line
خط میدان
arenas
میدان
aims
میدان
agora
میدان
trone
میدان
fielded
میدان
domain
میدان
domains
میدان
ROUNDABOUT
میدان
space
میدان
fields
میدان
spaces
میدان
sq
میدان
plainest
میدان
scope
میدان
plain
میدان
plains
میدان
plainer
میدان
placing
میدان
zero field
بی میدان
field
میدان
places
میدان
place
میدان
curl field
میدان حلقوی
distortion of field
اغتشاش میدان
cock of the walk
پهلوان میدان
downfield
میدان پایین
field of application
میدان کاربرد
drill ground
میدان مشق
coulomb filed
میدان کولنی
field of action
میدان اثر
effective field
میدان موثر
field mark
نشان میدان
inhomogeneous field
میدان غیریکمواخت
field range
میدان تیرجنگی
visual field
میدان دید
field of regard
میدان دید
field of gravity
میدان ثقل
field exciation
تحریک میدان
field of force
میدان نیرو
field of fire
میدان اتش
control field
میدان کنترلی
field of fire
میدان تیر
field of vision
میدان بینایی
field of vision
میدان دید
field of consciousness
میدان هشیاری
field pole
قطب میدان
field of battle
میدان رزم
field of battle
میدان جنگ
field of attention
میدان توجه
field of view
میدان دید
field magnet
اهنربای میدان
electromagnetic field
میدان الکترومغناطیسی
field equation
معادله ی میدان
field energy
انرژی میدان
field effect
اثر میدان
field distribution
پخش میدان
field distortion
اعوجاج میدان
field distortion
انحراف میدان
field displacement
جابجایی میدان
field direction
جهت میدان
field density
چگالی میدان
field current
جریان میدان
field control
کنترل میدان
field constant
ثابت میدان
f.of battle
میدان جنگ
electromagnetic spectrum
میدان الکترومغناطیسی
field
[algebraic structure]
میدان
[ریاضی]
field equation
معادلات میدان
field magnet
میدان مغناطیسی
field length
درازای میدان
field judge
داور میدان
electric field
میدان الکتریکی
field intensity
شدت میدان
field repetition rate
بسامد میدان
field frequency
بسامد میدان
field form
نمودار میدان
field flux
شاره میدان
field excitation
تحریک میدان
electrostatic field
میدان الکتروستاتیکی
the butts
میدان تیراندازی
perceptual field
میدان ادراکی
phenomenal field
میدان پدیداری
The Ferdowsi Square .
میدان فردوسی
plaza
میدان عمومی
protected field
میدان محفوظ
psychological field
میدان روانی
oilfields
میدان نفتی
outfight
از میدان در کردن
race course
میدان مسابقه
magnetizing field
میدان مغناطیس گر
main field
میدان اصلی
maxwell field
میدان ماکسولی
maxwell field
میدان ماکسول
obstacle course
میدان موانع
tube of force
لوله میدان
on sight
در میدان دیددوربین
oilfield
میدان نفتی
zero field
میدان صفر
uniform field
میدان یکنواخت
shunt field
میدان شنتی
solenoidal field
میدان سولنئیدی
stray field
میدان هرز
unfield
میدان بالا
two phase field
میدان دو فاز
tension field
میدان کششی
test bay
میدان ازمایش
series field
میدان زنجیری
sensory field
میدان حسی
visibility range
میدان دید
purview
حدود میدان
village green
میدان دهکده
vector field
میدان برداری
radar ranging
میدان رادار
radiation field
میدان تابش
rotary field
میدان دوار
rotating field
میدان گردان
magnetic f.
میدان مغناطیسی
magnetic balance
تعادل میدان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com