English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
English Persian
plain میدان یا محوطه جنگ
plainer میدان یا محوطه جنگ
plainest میدان یا محوطه جنگ
plains میدان یا محوطه جنگ
Search result with all words
chute چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
chutes چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
yard محوطه یا میدان
yards محوطه یا میدان
Other Matches
taxiway محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
Open-plan <adj.> سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
classification yard محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
machinery space محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
compound wound generator ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
high intensity magnetic field میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
lenz' law جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
battlefield recovery اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
closure minefield میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
courses میدان تیر میدان
course میدان تیر میدان
coursed میدان تیر میدان
wards محوطه
ground محوطه
compounded : محوطه
compounded محوطه
compounds : محوطه
areas محوطه
ward محوطه
compounds محوطه
area محوطه
space محوطه
spaces محوطه
enclosure محوطه
garth محوطه
haws محوطه
hawing محوطه
hawed محوطه
haw محوطه
precincts محوطه
precinct محوطه
enclosures محوطه
zones محوطه
zone محوطه
compound محوطه
compound : محوطه
closes چهاردیواری محوطه
chill space محوطه سردخانه
runs ترتیب محوطه
run ترتیب محوطه
trap محوطه کوچک
cubby محوطه مکعب
courtyard محوطه محصور
buffer distance محوطه امنیت
apron محوطه بارگیری
aprons محوطه بارگیری
Inc مخفف محوطه
cincture حلقه محوطه
lawn محوطه چمن
closest چهاردیواری محوطه
close چهاردیواری محوطه
farmyard محوطه مزرعه
farmyards محوطه مزرعه
penalty area محوطه پنالتی
penalty areas محوطه پنالتی
out port بندرخارج از محوطه
embarkation area محوطه بارگیری
clear way محوطه صعود
lawns محوطه چمن
god's acre محوطه کلیسا
goal crease محوطه دروازه
enceinte محوطه قلعه
closer چهاردیواری محوطه
runout محوطه دویدن
area of visibility محوطه دید
yard man متصدی محوطه
yards حیاط محوطه
environment architecture معماری محوطه
dock yard محوطه لنگرگاه
dock yard محوطه بارانداز
yard حیاط محوطه
area of probability محوطه احتمالات
stockyard محوطه دامداری
run way محوطه فرود
lot قرعه محوطه
ambit وسعت محوطه
freeze space محوطه سردخانه
side lines محوطه بیرون از خط کناری
site محل محوطه کار
sited محل محوطه کار
sites محل محوطه کار
quarterdeck محوطه تشریفات ناو
cubbyhole محوطه کوچک ومحصور
outdoor lighting fixtures چراغهای روشنائی محوطه
quarterdecks محوطه تشریفات ناو
run way محوطه دویدن هواپیما
parking محوطه پارک کردن
landscape architecture معماری محوطه سازی
fabrique [ساختمانی در محوطه باغ]
holding ground محوطه نگهدارنده لنگر
impark در محوطه نگاه داشتن
chill space محوطه سرد انبار
wards حیاط محوطه زندان
catcher's box محوطه مخصوص توپگیر
ward حیاط محوطه زندان
back boundary line محوطه پشت خط سرویس
magazine space محوطه زاغه مهمات
back judge داور در محوطه دفاعی
loculus محوطه یاحفره کوچک
area of uncertainity محوطه عدم امنیت
backcourt محوطه پشت یک سوم
base hit ضربه به داخل محوطه باامتیاز
back room محوطه بین خط پایانی ودیوار
batter's box محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
tank farm محوطه مخازن نفت وغیره
arresting system runout محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
nett محوطه تمرین محصوربا تور
nets محوطه تمرین محصوربا تور
net محوطه تمرین محصوربا تور
clearance inwards ورود کشتی به محوطه گمرک
arresting sheave span محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
front court محوطه جلو خط سرویس اسکواش
border break ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
departure end انتهای محوطه دویدن هواپیما
outer fix محوطه توقف خارجی هواپیما
outland زمینهای خارج از محوطه ملک
loculus محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
gullies محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gully محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gulleys محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
pickup field محوطه سوار شدن درهواپیما
ping pong court محوطه بازی پینگ پنگ
broken field محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
hasty breaching نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
navy yard محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
marshalling yard محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
embarkation area محوطه سوار شدن در کشتی یاخودرو
ball hawk مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
land scaping محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
open ice قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
yardmaster رئیس محوطه بارانداز راه اهن
regions محوطه بسیار وسیع وبی انتها
region محوطه بسیار وسیع وبی انتها
yard track ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
Genius Loci نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
thresholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
drylot محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
lumberyards محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
lumberyard محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
bloop ضربه به توپ به قسمت داخلی محوطه بیس بال
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
toll حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolls حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
rack space محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
City Beautiful [جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
tolling حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
short lot کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
winner's circle محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
y site نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
desert [طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
noncontiguous facility تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
reaching میدان
reached میدان
plainer میدان
reach میدان
field میدان
arenas میدان
forum میدان
forums میدان
plainest میدان
agora میدان
space میدان
placing میدان
field line خط میدان
line of force خط میدان
line bay میدان خط
places میدان
spaces میدان
place میدان
plain میدان
arena میدان
trone میدان
zero field بی میدان
aimed میدان
plaza میدان
frontages میدان
frontage میدان
aims میدان
aim میدان
domains میدان
ring میدان
domain میدان
reaches میدان
open space میدان
scope میدان
fields میدان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com