Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (7 milliseconds)
English
Persian
heritage asset
میراث تاریخی
Other Matches
prehistorical
پیش تاریخی وابسته به قبل از تاریخ ماقبل تاریخی
historical materialism
ماده گرایی تاریخی ماتریالیسم تاریخی
monuments
لوحه تاریخی اثر تاریخی
monument
لوحه تاریخی اثر تاریخی
historic character
[شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
legacy
میراث
legacies
میراث
heir
میراث بر
beguest
میراث
heritage
میراث
bequest
میراث
bequests
میراث
legatee
میراث بر
hereditament
میراث
inheritances
میراث
inheritance
میراث
legator
میراث گذار
philidor's legacy
میراث فیلیدور
patrimonial
وابسته میراث
incorporeal hereditament
حق حکمی در میراث
curtesy
میراث زوج
dower
میراث زوجه
cultural heritage
میراث فرهنگی
widow bench
میراث زوجه
inheritances
میراث بری
inherit
به میراث بردن
inheriting
به میراث بردن
inherits
به میراث بردن
inheritance
میراث بری
heritage asset
میراث با ارزش
patrimonies
ثروت موروثی میراث
estate by curtesy
میراث قانونی زوج
estate in dower
میراث قانونی زوجه
testator
شاهد میراث گذار
patrimony
ثروت موروثی میراث
historical
تاریخی
monumental
تاریخی
historic
تاریخی
epochal
تاریخی
inheritable
میراث بردنی قابل انتقال
succee
جانشین شدن میراث بردن
historical method
روش تاریخی
historical necessity
ضرورت تاریخی
historical process
فرایند تاریخی
historical process
پویش تاریخی
historical theories
نظریههای تاریخی
quasi historical
نیم تاریخی
metachronism
لغزش تاریخی
metachronism
اشتباه تاریخی
ogygian
ماقبل تاریخی
parachronism
اشتباه تاریخی
historical dynamism
دینامیسم تاریخی
prehistoric
ماقبل تاریخی
chronologic
بترتیب تاریخی
prehistoric
پیش تاریخی
historcicism
مکتب تاریخی
chronological
بترتیب تاریخی
coevality
هم تاریخی معاصری
historical development
توسعه تاریخی
historical development
سیر تاریخی
historical dynamism
پویائی تاریخی
historical dynamism
پویایی تاریخی
fee simple
میراث قانونی بلامعارض ملک مطلق
epoch
عصرتاریخی حادثه تاریخی
epochs
عصرتاریخی حادثه تاریخی
chronologic
دارای تسلسل تاریخی
historical determinism
جبر گرایی تاریخی
ultimogeniture
اصول رسیدن میراث به فرزند کهتر حق کهتری
Celtic cross
[چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
He delivered a historic speech.
نطق تاریخی یی ایراد کرد
philologist
ویژه گر درزبانشناسی تاریخی وتطبیقی
euhemerism
اساس تاریخی برای افسانه ها
chronogram
نشان دادن سنوات تاریخی
they are of no historical
هیچ اهمیت تاریخی ندارد
protohistory
مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
vandalized
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalize
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizing
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalising
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalises
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
time capsule
محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
euhemerize
اساس تاریخی قائل شدن برای
vandalised
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
mundane era
تاریخی که مبداان افرینش جهان باشد
vandalizes
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
hereditaments
هر چیزی که قابل ارث گذاشتن باشد مال موروثی میراث
red letter day
<idiom>
روزی که به علت واقعهای روز تاریخی است
menhir
سنگ تاریخی بلندوراست که درافریقاو اروپایافت میشود
cromlech
ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
moses antedates zoroastes
موسی ازحیث سال تاریخی پیش از زردتشت بوده است
geochronology
شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
historcicism
فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
Do you want an inheritance from your father?THen a.
<proverb>
میراث پدر خواهى علم پدر آموز.
philological
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
accumulation
[مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
philology
زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
date of acquisition
تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
association for computers and humanities
یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
dye analysis
[آنالیز کردن رنگینه های بکار رفته در فرش جهت تعیین طول عمر فرش و سابقه تاریخی نوع رنگینه]
pictorial rug
قالیچه های تصویری
[قالیچه های پرتره]
[در اینگونه فرش ها نگاره های معمول فرش ها استفاده نمی شود و در آن از تصاویر انسان، حیوان، طبیعت، بناها و حوادث تاریخی بهره می گیرند. به آن نقش غلط نیز می گویند.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com