Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
demand surface
میزان تقاضا
Other Matches
arc elasticity of demand
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
bond albedo
نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
availability
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
giffen good
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
law of demand
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demand
تقاضا کردن تقاضا
demanded
تقاضا کردن تقاضا
demands
تقاضا کردن تقاضا
shift of a demand curve
انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
tunes
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
self adjusting
بخودی خود میزان شونده خود میزان
isobath
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
auxiliary contours
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
requested
تقاضا
prayers
تقاضا
prayer
تقاضا
suits
تقاضا
suited
تقاضا
suit
تقاضا
requesting
تقاضا
request
تقاضا
rogation
تقاضا
postulate
تقاضا
postulated
تقاضا
postulating
تقاضا
postulates
تقاضا
solicitation
تقاضا
requisitions
تقاضا
importance
تقاضا
demanded
تقاضا
requisition
تقاضا
exigence
تقاضا
requisitioned
تقاضا
demand
تقاضا
requisitioning
تقاضا
requests
تقاضا
demands
تقاضا
depth contour
خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
requisitioned
چیزمورد تقاضا
demand pattern
الگوی تقاضا
peak demand
حداکثر تقاضا
peak demand
بیشترین تقاضا
adjure
تقاضا کردن
change in demand
تغییر تقاضا
applications
فرم تقاضا
quantity of demand
مقدار تقاضا
pleas
تقاضا استدعا
plea
تقاضا استدعا
requisition
چیزمورد تقاضا
requisition
تقاضا کردن
applier
تقاضا کننده
information on demand
اطلاعات با تقاضا
requisitioned
تقاضا کردن
requisitions
تقاضا کردن
requisitions
چیزمورد تقاضا
request
تقاضا خواسته
requested
تقاضا خواسته
requesting
تقاضا خواسته
requisitioning
تقاضا کردن
sue
تقاضا کردن
requirement
تقاضا احتیاج
supply and demand
عرضه و تقاضا
suing
تقاضا کردن
sues
تقاضا کردن
within three days of demand
در طی سه روز پس از تقاضا
sued
تقاضا کردن
requisitioning
چیزمورد تقاضا
requests
تقاضا خواسته
demand shift
انتقال تقاضا
demand schedule
جدول تقاضا
asked
<adj.>
<past-p.>
تقاضا شده
claimed
<adj.>
<past-p.>
تقاضا شده
demand management
مدیریت تقاضا
demand function
تابع تقاضا
application
فرم تقاضا
demanded
<adj.>
<past-p.>
تقاضا شده
law of demand
قانون تقاضا
demandant
تقاضا کننده
demand side
ستون تقاضا
demand side
طرف تقاضا
demand shift
جابجائی تقاضا
demand surface
سطح تقاضا
demand shift
تغییر تقاضا
demandable
قابل تقاضا
elasticity of demand
کشش تقاضا
demand curve
منحنی تقاضا
demand
تقاضا کردن
demand elasticity
کشش تقاضا
demanded
تقاضا کردن
demands
تقاضا کردن
measurement of demand
تخمین تقاضا
demand factor
ضریب تقاضا
on demand
بنا به تقاضا
offer and demand
عرضه و تقاضا
excess demand
فزونی تقاضا
demand factors
عوامل تقاضا
income elasticity of demand
درامدی تقاضا
demand
مطالبه تقاضا کردن
solicited
درخواست یا تقاضا کردن از
glut
عرضه بیش از تقاضا
solicit
درخواست یا تقاضا کردن از
requested
تقاضا برای چیزی
send away for something
<idiom>
تقاضا نامه نوشتن
soliciting
درخواست یا تقاضا کردن از
request
تقاضا برای چیزی
requesting
تقاضا برای چیزی
demands
مطالبه تقاضا کردن
application
تقاضا برای چیز
applications
تقاضا برای چیز
law of supply and demand
قانون عرضه و تقاضا
demanded
مطالبه تقاضا کردن
solicits
درخواست یا تقاضا کردن از
gluts
عرضه بیش از تقاضا
requests
تقاضا برای چیزی
supply and demand law
قانون عرضه و تقاضا
indents
تقاضا یاسفارش جنس
cross elasticity of demand
کشش متقاطع تقاضا
measurement of demand
اندازه گیری تقاضا
registrant
تقاضا ثبت کننده
indent
تقاضا یاسفارش جنس
demand and supply market
بازار عرضه و تقاضا
indenting
تقاضا یاسفارش جنس
stock requisition
تقاضا جهت کالا
applicant
تقاضا کننده طالب
applicants
تقاضا کننده طالب
demand paging
صفحه بندی تقاضا
request for proposal
تقاضا برای پیشنهاد
on demand
به در خواست به مجرد تقاضا
arc elasticity of demand
کشش کمانی تقاضا
demand for money
تقاضا برای پول
requesting unit
یکان تقاضا کننده
quantity demanded
مقدار تقاضا شده
adjure
به اصرار تقاضا کردن
money demand
تقاضا برای پول
price elasticity of demand
کشش قیمتی تقاضا
demand forecast
پیش بینی تقاضا
demands
تقاضا برای انجام چیزی
demanded
تقاضا برای انجام چیزی
request for quotation
تقاضا برای اعلام قیمت
demand
[of]
درخواست
[خواست]
[طلب]
[تقاضا]
[از]
demand
تقاضا برای انجام چیزی
overload
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloaded
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
infinitely elastic demand curve
منحنی تقاضا با کشش نامحدود
excess demand inflation
تورم ناشی از مازاد تقاضا
demand versus quantity demanded
تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
excess demand
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
put in
تقاضا کردن پیشنهاد دادن
demand pull inflation
تورم ناشی از فشار تقاضا
overloads
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demanded
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
clamor
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
demand
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demands
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
clamouring
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamours
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
obtrude
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruded
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruding
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
invokes
تقاضا از کسی برای انجام کاری
invoke
تقاضا از کسی برای انجام کاری
Application may be filed by ...
مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
invoking
تقاضا از کسی برای انجام کاری
invoked
تقاضا از کسی برای انجام کاری
clamoured
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamour
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
demand oriented pricing
قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
obtrudes
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
to invite somebody to do something
از کسی تقاضا انجام کاری را کردن
call-ups
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
call-up
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
call up
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
demand factors
عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
applies
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
apply
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
applying
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
speculative demand for money
تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
input/output
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
X series
تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه
levels
میزان
leveled
میزان
levelled
میزان
level
میزان
rate
میزان
rates
میزان
scales
میزان
balance
میزان
amounts
میزان
rhythms
میزان
amounting
میزان
scalage
میزان
amounted
میزان
criterion
میزان
measure
میزان
balances
میزان
noise level
میزان خش
weight
میزان
adjustments
میزان
adjustment
میزان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com