Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
availability
میزان دسترسی
Other Matches
poaching
دسترسی به لیست ها که فایل یا برنامه ها به منظورجستجوی اطلاعاتی که استفاده کننده مستحق دسترسی به انها نیست
availability
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo
نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
tunes
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
self adjusting
بخودی خود میزان شونده خود میزان
isobath
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
accessing
دسترسی
access
دسترسی
approachability
دسترسی
accessed
دسترسی
accesses
دسترسی
access code
کد دسترسی
accession
دسترسی
ranges
دسترسی
reached
دسترسی
accessibility
دسترسی
reach
دسترسی
reaches
دسترسی
reaching
دسترسی
access
دسترسی
gateway
دسترسی
ranged
دسترسی
range
دسترسی
access road
جاده دسترسی
accessed
دسترسی راه
outreach
دسترسی پیداکردن
inaccessibility
عدم دسترسی
accesses
دسترسی راه
inaccessible
دسترسی ناپذیر
inapproachable
بدون دسترسی
video disk
دسترسی مستقیم
access duct
مجرای دسترسی
accessing
دسترسی راه
access road
راه دسترسی
access arm
بازوی دسترسی
direct access
دسترسی مستقیم
access code
رمز دسترسی
inaccessibility
دسترسی ناپذیری
non access
عدم دسترسی
inaccessibility
غیرقابل دسترسی
access
دسترسی راه
random access
دسترسی به اطلاعات به طورناموزون
access
دسترسی یا مجال مقاربت
availability principle
اصل دسترسی پذیری
come at able
قابل دسترسی کنارامدنی
multiple access network
شبکه با دسترسی چندگانه
direct access
دسترسی مستقیم به اطلاعات
disk access time
زمان دسترسی دیسک
accessed
دسترسی یا مجال مقاربت
availability
شخص مفید دسترسی
accessing
دسترسی یا مجال مقاربت
accesses
دسترسی یا مجال مقاربت
exclusion area
منطقه غیرمجاز از نظر دسترسی
multiaccess computer
کامپیوتر با دسترسی چند گانه
accessor
شخصی که به داده دسترسی دارد
inaccessibly
بطور غیر قابل دسترسی
auxiliary contours
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
access to classified material
دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
accessible
آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
it is not pervious to reasonov
بدان دسترسی ندارد خردانرانمیتواند دریابد
to open something to
[the]
traffic
چیزی را برای
[دسترسی به]
ترافیک باز کردن
to get to somebody
[something]
به کسی دسترسی پیدا کردن
[ به چیزی رسیدن]
concentrator
گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد
nympholepsy
جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
mirror writing shadow reading
کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
inaccessibily
بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
ambitus
[اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
depth contour
خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
nympholept
کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
bulletin board system
پایگاه داده اطلاعات و پیام که توسط مودم و اتصال کامپیوتری قابل دسترسی است
Internet
می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
cells
محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
external
حافظهای که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قراد دراد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
cell
محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
half
مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند
externals
حافظهای که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قراد دراد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
alien
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
Delphi
مین کننده online تجاری اطلاعات که حاوی بخشهایی است که به پایگاه داده خود اینترنت دسترسی دارند
aliens
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
external
رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
externals
رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
extensions
فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
array
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
extension
فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
arrays
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
logo
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که فرض میکند استفاده کننده به انواعی ازترمینالهای گرافیکی دسترسی دارد لوگو
SMB
که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
isolate
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolates
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolating
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
averaged
متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
average
متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
averages
متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
averaging
متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
metre
میزان
metres
میزان
yardstick
میزان
yardsticks
میزان
infiltration rate
میزان
scales
میزان
weight
میزان
rhythm
میزان
rhythms
میزان
At the rate of . On a scale of .
به میزان
scalage
میزان
noise level
میزان خش
librae
میزان
levels
میزان
level
میزان
leveled
میزان
levelled
میزان
libra
میزان
rate
میزان
unit
میزان
rates
میزان
amounting
میزان
amounts
میزان
amounted
میزان
meters
میزان
meter
میزان
volumes
میزان
volume
میزان
amount
میزان
adjustments
میزان
units
میزان
balance
میزان
balances
میزان
adjustment
میزان
measure
میزان
criterion
میزان
birthrate
میزان موالید
shear modulus
میزان سختپایی
beta librae
بتا- میزان
amount
مقدار میزان
sensitivities
میزان حساسیت
effectiveness
میزان تاثیر
tuning meter
میزان سنج
sensitivity
میزان حساسیت
setscrew
پیچ میزان
standardization
میزان کردن
alpha librae
الفا- میزان
quantum
درجه میزان
torsion balance
میزان ت_نش
amounts
مقدار میزان
isometrics
دارای یک میزان
amounting
مقدار میزان
isometric
دارای یک میزان
tuning indicator
میزان نما
humidity
میزان رطوبت
to figure up
مبلغ یا میزان
amounted
مقدار میزان
volumes
تعداد میزان
survival rate
میزان ماندگاری
admission rate
میزان پذیرش
tuned
میزان شده
salinity
میزان شوری
lapse rate
میزان افت
level of effort
میزان تلاش
libra
برج میزان
demand surface
میزان تقاضا
delta librae
دلتا- میزان
line of cerdit
میزان اعتبار
degree of risk
میزان خطر
degree of protection
میزان حفافت
knock rating
میزان بهسوزی
kiffa australis
بتا- میزان
measure
واحد میزان
failure rate
میزان خرابی
evaporimter
میزان تبخیر
error rate
میزان خطا
equilibration
میزان کردن
education stand
میزان تحصیلات
goodness of fit
میزان انطباق
decrement
میزان کاهش
data rate
میزان داده
rain glass
میزان الهوا
rate of climb
میزان صعود
rate of flow
میزان جریان
rate of loading
میزان بارگذاری
rate of output
میزان تولید
rate of spending
میزان مخارج
calorimeter
میزان الحراره
rate of turn
میزان گردش
collimate
میزان کردن
rain glass
میزان سنج
damage criteria
میزان ضایعات
damage criteria
میزان خسارات
discount rate
میزان تخفیف
contour line
خط میزان منحنی
consumption rate
میزان مصرف
conductance
میزان هدایت
quantity discount
میزان تخفیف
collision rate
میزان برخورد
hygrometer
میزان الرطوبه
tuner
میزان ساز
tunes
میزان کردن
tune
میزان کردن
gradients
میزان شیب
tempos
میزان سرعت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com