English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
staggered tuning میزان سازی ردیفی
Other Matches
tuning میزان سازی
slug میزان سازی هستهای
resonant line tuner میزان سازی با خط مواج
slugged میزان سازی هستهای
manual tuning میزان سازی با دست
fine tuning میزان سازی دقیق
fine turning میزان سازی دقیق
slugs میزان سازی هستهای
sharp tuning میزان سازی تیز
optometric وابسته به میزان دید و عینک سازی
refresh rate تعداد دفعات در ثانیه که یک تصویر بر روی CRT بایدمجددا" ترسیم شود تا چشمک نزند میزان دوباره سازی
serials ردیفی
monostichous یک ردیفی
serial ردیفی
stacked antenna انتن ردیفی
battery of generators مولدهای ردیفی
pentastichous پنج ردیفی
alignment bolts پیچهای ردیفی
bond albedo نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
availability میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
aligned grid valve لامپ با شبکه ردیفی
aligned grid tube لامپ با شبکه ردیفی
bank of lamps مقاومت با لامپ ردیفی
lamp bank resistance مقاومت با لامپ ردیفی
hypostyle hall [اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
choir-rail [ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
tune میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
bleacher صندلیهای چند ردیفی صحرایی نیمکتهای اموزشی صحرایی
home row ردیفی از کلیدها روی صفحه کلید که انگشتان شخص درحالت عادی روی انها قرارمی گیرد
self adjusting بخودی خود میزان شونده خود میزان
isobath خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
enhance دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhanced دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhances دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhancing دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration خنثی سازی محروم سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
depth contour خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
meters میزان
meter میزان
unit میزان
rates میزان
volume میزان
balance میزان
balances میزان
adjustment میزان
scales میزان
levels میزان
rate میزان
adjustments میزان
At the rate of . On a scale of . به میزان
amounts میزان
leveled میزان
level میزان
weight میزان
amounting میزان
amount میزان
rhythms میزان
rhythm میزان
volumes میزان
scalage میزان
measure میزان
levelled میزان
criterion میزان
amounted میزان
libra میزان
librae میزان
noise level میزان خش
metres میزان
infiltration rate میزان
yardsticks میزان
yardstick میزان
metre میزان
units میزان
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
measure واحد میزان
adjusting میزان کردن
survival rate میزان ماندگاری
admission rate میزان پذیرش
sensitivity میزان حساسیت
sensitivities میزان حساسیت
setscrew پیچ میزان
shear modulus میزان سختپایی
barometer میزان الهواء
barometers میزان الهواء
error rate میزان خطا
standardization میزان کردن
adjust میزان کردن
tuned میزان شده
quantum درجه میزان
expenditure میزان مصرف
education stand میزان تحصیلات
degree of protection میزان حفافت
degree of risk میزان خطر
par میزان متوسط
delta librae دلتا- میزان
isometrics دارای یک میزان
isometric دارای یک میزان
demand surface میزان تقاضا
discount rate میزان تخفیف
to figure up مبلغ یا میزان
equilibration میزان کردن
adjusts میزان کردن
credit rating میزان اعتبار
hygrometer میزان الرطوبه
damage criteria میزان ضایعات
data rate میزان داده
goodness of fit میزان انطباق
decrement میزان کاهش
failure rate میزان خرابی
evaporimter میزان تبخیر
remedied درمان میزان
birthrate میزان موالید
rain glass میزان الهوا
rate of climb میزان صعود
rate of flow میزان جریان
rate of loading میزان بارگذاری
rate of output میزان تولید
rate of spending میزان مخارج
rate of turn میزان گردش
tuner میزان کننده
tuner میزان ساز
tuners میزان کننده
rain glass میزان سنج
speeds میزان شتاب
speeding میزان شتاب
beta librae بتا- میزان
watermarks تعیین میزان مد اب
allowances میزان مجاز
allowance میزان مجاز
watermark تعیین میزان مد اب
quantity discount میزان تخفیف
incidence میزان بروز
calorimeter میزان الحراره
adjustment میزان کردن
speed میزان شتاب
tuners میزان ساز
gradient میزان شیب
salinity میزان شوری
performance میزان کارائی
performances میزان کارائی
amounting مقدار میزان
knock rating میزان بهسوزی
kiffa australis بتا- میزان
damage criteria میزان خسارات
amounted مقدار میزان
conductance میزان هدایت
amount مقدار میزان
consumption rate میزان مصرف
collision rate میزان برخورد
collimate میزان کردن
lapse rate میزان افت
gradients میزان شیب
alpha librae الفا- میزان
precipitation میزان رطوبت
precipitation میزان بارندگی
ratings میزان عوارض
rating میزان عوارض
line of cerdit میزان اعتبار
amounts مقدار میزان
libra برج میزان
level of effort میزان تلاش
contour line خط میزان منحنی
torsion balance میزان ت_نش
tune میزان کردن
aligns میزان کردن
focuses میزان کردن
focused میزان کردن
focus میزان کردن
aligning میزان کردن
aligned میزان کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com