English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
tension adjustment میزان فشار
Other Matches
bond albedo نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
availability میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
tune میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic دارای فشار یکسان خط هم فشار
self adjusting بخودی خود میزان شونده خود میزان
isobath خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
pitot pressure فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
depth contour خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
low voltage distribution system شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
yardsticks میزان
balances میزان
unit میزان
adjustments میزان
At the rate of . On a scale of . به میزان
meter میزان
adjustment میزان
meters میزان
scalage میزان
rate میزان
yardstick میزان
rates میزان
balance میزان
noise level میزان خش
amounts میزان
amount میزان
amounted میزان
measure میزان
units میزان
amounting میزان
libra میزان
librae میزان
rhythm میزان
rhythms میزان
criterion میزان
metres میزان
scales میزان
leveled میزان
levelled میزان
levels میزان
metre میزان
infiltration rate میزان
volume میزان
level میزان
volumes میزان
weight میزان
turbidity میزان کدری
damage criteria میزان خسارات
tuning meter میزان سنج
tuners میزان کننده
speeds میزان شتاب
speeding میزان شتاب
tuner میزان کننده
performance میزان کارائی
performances میزان کارائی
tuner میزان ساز
speed میزان شتاب
credit rating میزان اعتبار
contour line خط میزان منحنی
consumption rate میزان مصرف
incidence میزان بروز
quantity discount میزان تخفیف
damage criteria میزان ضایعات
effectiveness میزان تاثیر
gradient میزان شیب
gradients میزان شیب
discount rate میزان تخفیف
precipitation میزان بارندگی
precipitation میزان رطوبت
isometrics دارای یک میزان
module اندازه میزان
isometric دارای یک میزان
demand surface میزان تقاضا
tuning میزان سازی
data rate میزان داده
decrement میزان کاهش
tuners میزان ساز
humidity میزان رطوبت
degree of protection میزان حفافت
degree of risk میزان خطر
delta librae دلتا- میزان
modules اندازه میزان
conductance میزان هدایت
resistance adjustment میزان پایداری
adjust میزان کردن
shear modulus میزان سختپایی
sprinkling میزان اندک
rating میزان عوارض
ratings میزان عوارض
education stand میزان تحصیلات
watermark تعیین میزان مد اب
watermarks تعیین میزان مد اب
adjusting میزان کردن
Richter Scale میزان ریشتر
beta librae بتا- میزان
standardization میزان کردن
birthrate میزان موالید
height adjustment میزان ارتفاع
adjusts میزان کردن
expenditure میزان مصرف
par میزان متوسط
survival rate میزان ماندگاری
barometer میزان الهواء
rate of turn میزان گردش
rate of spending میزان مخارج
remedy درمان میزان
rate of output میزان تولید
collimate میزان کردن
rate of loading میزان بارگذاری
collision rate میزان برخورد
rate of flow میزان جریان
remedying درمان میزان
rate of climb میزان صعود
rain glass میزان الهوا
remedies درمان میزان
calorimeter میزان الحراره
barometers میزان الهواء
to figure up مبلغ یا میزان
alpha librae الفا- میزان
admission rate میزان پذیرش
setscrew پیچ میزان
torsion balance میزان ت_نش
quantum درجه میزان
voltage balance میزان ولتاژ
tuned میزان شده
salinity میزان شوری
remedied درمان میزان
rain glass میزان سنج
focussed میزان کردن
tempos میزان سرعت
amounted مقدار میزان
amounting مقدار میزان
amounts مقدار میزان
meters مقیاس میزان
meter مقیاس میزان
knock rating میزان بهسوزی
lapse rate میزان افت
volumes تعداد میزان
volume تعداد میزان
amount مقدار میزان
tempo میزان سرعت
focusses میزان کردن
focuses میزان کردن
focussing میزان کردن
focused میزان کردن
focus میزان کردن
availability میزان دسترسی
libra برج میزان
goodness of fit میزان انطباق
measure واحد میزان
sensitivities میزان حساسیت
sensitivity میزان حساسیت
line of cerdit میزان اعتبار
level of effort میزان تلاش
kiffa australis بتا- میزان
align میزان کردن
hygrometer میزان الرطوبه
allowance میزان مجاز
aligns میزان کردن
adjustment میزان کردن
equilibration میزان کردن
error rate میزان خطا
tunes میزان کردن
tuning indicator میزان نما
failure rate میزان خرابی
evaporimter میزان تبخیر
aligning میزان کردن
tune میزان کردن
aligned میزان کردن
allowances میزان مجاز
margin میزان سود سهام
chlorinity میزان کلرینه بودن اب
scale میزان مقیاس درجه
shadow tuning indicator میزان نمای سایهای
spark advance & retard میزان کردن جرقه
ignition timing میزان کردن جرقه
margins میزان سود سهام
strain rate میزان تغییر شکل
level of strength میزان استعداد رزمی
electron ray indicator لامپ میزان نما
cathode ray tuning indicator لامپ میزان نما
resonant line tuner میزان سازی با خط مواج
tuned transformer مبدل میزان شده
interrupter timing میزان کردن جرقه
weather glass هواسنج میزان الهوا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com