English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
i shudder to think میلرزم وقتی بفکر می افتم
Other Matches
self concerned بفکر خود
bemuse بفکر انداختن
He fell into deep thought. He began to ponder . بفکر فرو رفت
She takes no thought for tomorrow . بفکر فردایش نیست
under the notion of بعقیده بفکر بعنوان
She only thinks of her self . she is self – centered. فقط بفکر خودش است
She always ignores her health. هیچوقت بفکر سلامتی اش نیست
literal چاپ خطا وقتی که حرفی با دیگری جایگزین شود و یا وقتی دو حرف منتقل شوند
I'm beginning to get scared [hungry] . آهسته آهسته به ترس می افتم [گرسنه می شوم] .
difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exjunction تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exclusive تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
NAND function تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
dispersion تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
equality تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
until تا وقتی که
synchronism هم وقتی
somewhen در یک وقتی
ever since از وقتی که
until وقتی که
some time or other یک وقتی
some time یک وقتی
since از وقتی که چون که
there is a time for everything هرکاری وقتی
by comparison وقتی مقایسه می شوند
on request وقتی که درخواست بشود
it never rains but it pours وقتی که می ایدپشت سر هم می اید
There is no time left . دیگر وقتی نمانده
At that point [stage] , ... وقتی که موقعش رسید...
it wasdone in no time اینکار چندان وقتی نبرد
do not go in an u. hour وقتی که ساعت بداست نروید
associated file وقتی فایل را انتخاب می کنید
lapped زانوی کسی وقتی که می نشینند
lap زانوی کسی وقتی که می نشینند
associated document وقتی فایل را انتخاب می کنید
if [when] it comes to the crunch <idiom> وقتی که موقعیت وخیم می شود [اصطلاح]
elasticity of factor substitution وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
complete substitution وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
It was only when she rang up [called] that I realized it. تازه وقتی که او [زن] زنگ زد من متوجه شدم.
duopoly وقتی که فروشندگان کالایی فقط دو نفرباشند
token یادگاری [وقتی که کسی خداحافظی می کند]
When the dust settles. وقتی که خوب آبها از آسیاب افتاد
truce وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
truces وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
When the shit hits the fan. <idiom> وقتی که گند کاردر آمد. [اصطلاح رکیک ]
pitch وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
demands یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
if [when] it comes to the crunch <idiom> وقتی که اجبارا باید تصمیم گرفت [اصطلاح]
demanded یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
pitches وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
souvenir یادگاری [وقتی که کسی از جایی با خود می آورد]
Please face me when I'm talking to you. لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن.
paper fed که وقتی فعال میشود که کاغذ وارد آن شود
in a pinch <idiom> بسیار خوب است وقتی چیزی فراهم نیست
anti- تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
It makes me sick just thinking about it! وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم!
to blow hot and cold وقتی باکسی گرم گرفتن ووقتی سرد شدن
To see her [The sight of her] gives me a pang in my heart. وقتی که او [زن] را میبینم مانند اینکه نیش به قلبم می زنند.
false اخطار خطا وقتی که هیچ خطایی رخ نداده باشد
faults توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
peach and straddle وقتی حریف از پشت بغل کرده پای او را از وسط پا می گیریم
load line خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
faulted توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
speech که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
speeches که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
switch شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switches شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
package توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packaged توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packages توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
switched شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
good riddance <idiom> وقتی چیزی را از دست بدهی وبخاطرش خیلی خوشحال باشی
up time زمان بین وقتی که وسیله کار میکند و خطا ندارد.
fault توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
Thank God! خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
pack توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packs توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
times 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
timed 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
clear آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
backgrounds چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است
background چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است
stables وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
clearer آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearest آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clears آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
stable وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
Thank goodness! خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
time 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
He was utterly devastated when his wife left him. وقتی که زنش او [مرد] را ترک کرد روحش خرد و افسرده شد.
how much does a vacation cost? [American E] [when amount is indeterminate] <idiom> من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
demanded پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
how much does a vacation cost? [American E] [when amount is indeterminate] <idiom> من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
demand پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demands پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
action وقتی کاربر نشانه گر را به سوی یک منوی خاص در میله عمل می برد
equivalence تابع منط قی که وقتی درست است همه ورودی ها مشابه باشند
circulars موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
circular موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
joint denial تابع منط قی که خروجی آن وقتی غلط است که هر ورودی درست باشد
permanent حافظه کامپیوتر که حتی وقتی که برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
for next loop حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
open کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
opened کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
opens کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
inflationary gap وقتی اقتصاد کشور در حالتی باشدکه اشتغال کامل محسوس بوده
key ترکیب دو یا چند کلید که تابعی را انجام می دهند وقتی با هم انتخاب شوند
actions وقتی کاربر نشانه گر را به سوی یک منوی خاص در میله عمل می برد
NOR function = تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
Thinking of it still gives me a pang. [Colloquial] هنوز من را آزار می دهد [اذیت می کند] وقتی که در باره آن فکر می کنم.
interrupt لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
form حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
interrupting لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
delayed penalty چشمپوشی از پنالتی وقتی تعداد بازیگر کمتر چهار نفردر یک تیم شود
interrupts لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
scroll برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
formed حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
scrolls برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
overscan از دست دادن متن در پایان خط وقتی که کامپیوتر ومانیتور بدرستی با هم سازگار نیستند
forms حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
halt دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halted دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halts دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
cases دستور یا عملی که وقتی عمل میکند که حروف به صورت مشخصی وارد شوند
notepad بخشی از صفحه نمایش برای ذخیره اطلاعات حتی وقتی ترمینال قط ع است
notepads بخشی از صفحه نمایش برای ذخیره اطلاعات حتی وقتی ترمینال قط ع است
case دستور یا عملی که وقتی عمل میکند که حروف به صورت مشخصی وارد شوند
permanent رسانه ذخیره سازی که حتی وقتی برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
When we get this project off the ground we can relax. وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
quiescent وضعیت فرآیند یا مدار یا وسیله وقتی که هیچ سیگنال ورودی اعمال نشده باشد
autos امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد
repetitive strain injury دردی دربازو کسی که عملی را چندین بارانجام دهد مثل وقتی که ترمینال کامپیوترکارمیکند
buffer استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
pre- اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
plugging قطعهای که با سیستم دیگر کار میکند وقتی به آن وصل شود توسط اتصال یا کابل
plugs قطعهای که با سیستم دیگر کار میکند وقتی به آن وصل شود توسط اتصال یا کابل
repetitive stress injury دردی دربازو کسی که عملی را چندین بارانجام دهد مثل وقتی که ترمینال کامپیوترکارمیکند
pre اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
NOT function تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
non volatile رسانه ذخیره سازی یا حافظه که داده را برمی گرداند حتی وقتی که برق قط ع شود
auto امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد
pipeline زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
pipelines زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
plug قطعهای که با سیستم دیگر کار میکند وقتی به آن وصل شود توسط اتصال یا کابل
hermaphroditus پسر هرمس وافرودیت که وقتی در اب تنش را می شست بایک حوری دریایی متصل و دارای یک بدن شد
AUTOEXEC.BAT فایل دستهای که شامل دستوراتی است که وقتی کامپیوتر شروع به کار میکند اجرا می شوند
logic بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
right منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
musical chairs نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
logs مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
log مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
safety valve پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
cases تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
case تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
righting منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
righted منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
DPA روش بار کردن پشتههای پروتکل در حافظه فقط وقتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
buffering دو بافرکه با هم کار می کنند به طوری که وقتی در یکی داده وارد میشود دیگری میتواند خوانده شود
searches نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searched نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
search نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
stack پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
timeout 1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
stacked پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stacks پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
searchingly نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
blind dialling توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
faults مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
hand-held کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
faulted مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
fault مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
electronic سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند
print چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
prints چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
printed چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
holds بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
cycled 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
hold بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
coincidence element مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence circuit مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
cycles 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycle 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
hold بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
holds بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
semaphore مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
voices کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voicing کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
TDS سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
misrepresentation در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
Startup folder پرونده خاص در دیسک سخت که حاوی برنامه هایی است که خودکار اجرا می شوند وقتی که کار ویندوز را آغاز میکند
voice کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com