Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
hand
میلههای تسخیرشده حریف در پایان
handing
میلههای تسخیرشده حریف در پایان
Other Matches
outrun
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outruns
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrunning
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
mixer
انداختن میلههای بولینگ با میلههای دیگر
mixers
انداختن میلههای بولینگ با میلههای دیگر
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
christmass tree
ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
eol
پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
head and arm
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
loop
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
bucket
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
buckets
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
terminate
پایان دادن پایان یافتن
terminates
پایان دادن پایان یافتن
terminated
پایان دادن پایان یافتن
side sweep and over under
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
picket fence
جاگذاشتن میلههای 1 و 2 و4 و 7 یا 1 و 3 و 6 و 01
net posts
میلههای تور
grated
میلههای اهنی
connections
میلههای رابط
rods of corti
میلههای کورتی
split
میلههای باقیمانده
grate
میلههای اهنی
seal bars
میلههای اب بندی
grates
میلههای اهنی
parallel bars
میلههای پارالل
leaving
میلههای جامانده
leave
میلههای جامانده
four horsemen
جا گذاشتن میلههای 1 و 2 و4 و 7 یا 1 و 3 و 6 و 01
maples
میلههای بولینگ
bacillary
بشکل میلههای کوچک
seat bars
میلههای تکیه گاه
stanchion
میلههای عمودی ناو
grates
پنجره میلههای اهخنی
cross barred
دارای میلههای عرضی
driving bit
هویزه میلههای اسب
grate
پنجره میلههای اهخنی
bacillar
بشکل میلههای کوچک
grated
پنجره میلههای اهخنی
setup
وضع قرارگرفتن میلههای بولینگ
hig low jack
ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
ends
میلههای تحت دفاع بازیگرمعین
gridiron
خطوط یا میلههای فلزی مشبک
pin deck
قسمت زیر میلههای بولینگ
wicketkeeper
توپگیر مدافع میلههای کریکت
ended
میلههای تحت دفاع بازیگرمعین
spiller
انداختن تمام میلههای بولینگ با
end
میلههای تحت دفاع بازیگرمعین
bedpost
ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد
pocket split
باقی ماندن میلههای 5 و 7یا 5 و 9 بولینگ
converts
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
big four
ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
converting
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
square out
ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
studs
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
convert
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
dead wood
میلههای افتاده بولینگ که درجا می ماند
sour apple
ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
half worcester
ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
golden gate
پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
throw out
سوزاندن توپزن با ضربه به میلههای کریکت
converted
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
double pinochle
ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
pumpkin
پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
fills
تعداد میلههای افتاده بولینگ با گوی دوم
pumpkins
پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
pick a cherry
ناتوانی در انداختن تمام میلههای اسان بولینگ
blow
ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
fill
تعداد میلههای افتاده بولینگ با گوی دوم
baby split
وضعی که میلههای 2 و 7 یا3 و 01 بولینگ باقی می ماند
take guard
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
grids
بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
pinspotter
وسیله گذاشتن میلههای بولینگ بجای خود
pinsetter
وسیله گذاشتن میلههای بولینگ بجای خود
grid
بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
blows
ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
foundation
انداختن تمام میلههای بولینگ در دور نهم
pits
منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
worcester
باقی گذاشتن تمام میله هابجز میلههای 1 و 5 بولینگ
pit
منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
wood
چوب گلف با دسته دراز و سرچوبی میلههای بولینگ
lanternpinion
چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
pinfall
تعداد میلههای افتاده با یک گوی بولینگ ضربه فنی کشتی
counting
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counted
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counting
تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
chopsticks
میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
counts
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counts
تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
count
تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
count
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
sash
قاب دورشیشه در یاپنجره که شامل میلههای چوبی بین شیشه ها نیزمیباشد
counted
تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
sashes
قاب دورشیشه در یاپنجره که شامل میلههای چوبی بین شیشه ها نیزمیباشد
bar graph
گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده میشود
columnar
گرافی که مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی نمایش داده می شوند
crankpin
قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
spread eagle
سرخوردن با عقب اسکیتهای چسبیده بهم بجا گذاشتن میلههای 2 و 3 و 4 و 6 و 7 و01 بولینگ
histogram
گرافی که روی آن مقادیر به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده می شوند
bar chart
گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده شده اند
screw picket
میلهای که سر ان پیچی شکل باشد میلههای پیچ دار پایه سیم خاردار
chart
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charts
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charted
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charting
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
closest
پایان
closes
پایان
endless
بی پایان
finis
پایان
never ending
بی پایان
out
<adv.>
پایان
closer
پایان
close
پایان
never-ending
بی پایان
finishes
پایان
finish
پایان
end all
پایان
windup
پایان
to sit out
تا پایان
cessation
پایان
endings
پایان
ending
پایان
interminate
بی پایان
incessant
پی در پی بی پایان
unfinished
بی پایان
inconclusive
بی پایان
unending
بی پایان
point
پایان
conclusions
پایان
ends
پایان
end
پایان
finality
پایان
eternity
بی پایان
fruition
پایان
conclusion
پایان
foreverness
بی پایان
eternities
بی پایان
sempiternity
بی پایان
perpetuity
بی پایان
eternity
بی پایان
eternality
بی پایان
immortality
بی پایان
infinite time
بی پایان
ended
پایان
forever
بی پایان
finallist
پایان رس
hexapod
شش پایان
initiator terminator
پایان ده
unbound
بی پایان
abyss
بی پایان
abysses
بی پایان
abysm
بی پایان
decapoda
ده پایان
periods
پایان
period
پایان
end line
خط پایان
issue
[outcome]
پایان
illmitable
بی پایان
limit
پایان
illimitable
بی پایان
bourne
پایان
finish line
خط پایان
aeon
بی پایان
termination
پایان
spot bowler
بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
wickets
میلههای چوبی کریکت نوبت توپزنی در کریکت
wicket
میلههای چوبی کریکت نوبت توپزنی در کریکت
subjunction
افزایش در پایان
eternal
بی پایان دائمی
termination
پایان یابی
end mark
علامت بی پایان
end of block
پایان یک بلوک
endless loop
حلقه بی پایان
endnote
پایان مدرک
eob
پایان یک بلوک
eof
پایان فایل
eoj
پایان کارob
ominscience
دانش بی پایان
inexhaustibility
پایان نا پذیری
come off
پایان مسابقه
myriapoda
هزار پایان
last a
دم اخر پایان
endless
بدون پایان
to get oven
به پایان رساندن
sequel
نتیجه پایان
abend
پایان غیرعادی
sequels
نتیجه پایان
jikan
پایان وقت
normal termination
پایان عادی
interminableness
پایان ناپذیری
tapes
نوار خط پایان
termination
پایان دهی
taped
نوار خط پایان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com