English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
gaff میله مایل
Other Matches
tenpin میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
double wood ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
feinting حرکت از میله بالا به میله پایین
feint حرکت از میله بالا به میله پایین
feints حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted حرکت از میله بالا به میله پایین
shaft میله ستون میله چاه
shafts میله ستون میله چاه
standard دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
declivous مایل
nothing loath مایل
willful مایل
desirous مایل
interested مایل
loxodrome خط مایل
oblique مایل کج
studious of doing a thing مایل
studious to do a thing مایل
agreeable مایل
gauche مایل
sloping مایل
bevelled مایل
mile مایل
miles مایل
pitching مایل
oblique مایل
propense مایل
sideling مایل
willing مایل
slanting مایل
bevel مایل
rathe مایل
italic مایل
f. of books مایل به کت اب
sidling مایل
bevel پخ مایل
skew مایل
skewing مایل
rath مایل
skews مایل
slantingly کج یا مایل
inclinable مایل
inclined مایل
lickerish مایل
statute mile مایل رسمی
oblique lattice شبکه مایل
he has a good mind مایل است
recessive مایل ببازگشت
solicitous مایل نگران
mile ohm مایل- اهم
chamfer مایل شدن
solicitously مایل نگران
greyish مایل به خاکستری
geographical mile مایل جغرافیایی
greeny مایل بسبز
centripetal مایل به مرکز
oblique perspective پرسپکتیو مایل
oblique projection تصویر مایل
nautical mile مایل دریایی
nautical miles مایل دریایی
side flow weir سر ریز مایل
liked مایل بودن
oppositive مایل به ضدیت
obliquely بطور مایل
solicitous to go مایل به رفتن
oblique system سیستم مایل
oblique section مقطع مایل
comatant مایل بجنگ
oblique rotation چرخش مایل
like مایل بودن
yellowish مایل بزردی
flavescent مایل بزردی
likes مایل بودن
caramel مایل به قرمز
caramels مایل به قرمز
slant range برد مایل
purply مایل به ارغوانی
viridescent مایل به سبز
he was found of her مایل او بود
whitey مایل به سفید
inclined compression فشار مایل
whity مایل به سفید
inclined drilling حفاری مایل
inclined face of dam نمای مایل سد
xanthic مایل به زردی
fond مایل مشتاق
fonder مایل مشتاق
cant سطح مایل
fondest مایل مشتاق
lief مطلوب مایل
bitterish مایل به تلخی
purplish مایل به ارغوانی
blueish مایل به ابی
albescent مایل به سفیدی
reddish مایل بقرمز
three point perspective پرسپکتیو مایل
sourish مایل به ترشی
to incline to green یا مایل بودن
bluish مایل به ابی
awry بطور مایل
he is f. her مایل اوست
the mast has raked مایل شدن
aslant بطور مایل
aslant حرکت مایل
incline plane سطح مایل
wilful مشتاق مایل
the mast has raked مایل کردن
isabella زرد مایل به خاکستری
isabel زرد مایل به خاکستری
roll piercing process روش نورد مایل
inclined barrel arch طاق ضربی مایل
incilnable to do something مایل کردن بکاری
purple red قرمز مایل به ارغوانی
inclined coil meter سنجه با پیچک مایل
inclined barrel arch طاق گهوارهای مایل
inclined shear plane سطح برش مایل
i am unwilling to go مایل نیستم بروم
oblimax rotation چرخش مایل بیشینه
he is indisposed to go مایل نیست برود
oblimin rotation چرخش مایل کمینه
griseous خاکستری مایل به ابی
homosexuals مایل به جنس خود
homosexual مایل به جنس خود
oblique shock wave موج ضربهای مایل
rubicund رنگ مایل به قرمز
he is not willing to go مایل برفتن نیست
pea green زرد مایل بسبز
grege اردهای مایل به خاکستری
green with a blue tint سبز مایل به ابی
luteovirescent زرد مایل بسبز
loxodromics کشتی رانی در خط مایل
he was found of her باو مایل بود
he was not inclined to go مایل برفتن نبود
scarlet قرمز مایل به زرد
sloping barrel vault طاق ضربی مایل
canescent سفید مایل به تار
they canŠif they so wishŠ..... اگر مایل باشندمیتوانند...........
swart سبزه مایل به سیاه
suntan قهوه مایل بسرخ
suntans قهوه مایل بسرخ
tattletale gray سفید مایل بخاکستری
sloping barrel vault سقف گهوارهای مایل
buffyy مایل به رنگ نخودی
auburn قهوهای مایل به قرمز
umber قهوه ای مایل به زرد
reddish مایل بسرخی زننده
cuesta جلگه مایل یااریب
to be prepared to go مایل به رفتن بودن
blackish مایل به سیاه تیره
bay سرخ مایل به قرمز
brownish مایل به قهوهای یاخرمایی
hoary سفید مایل به خاکستری
low oblique عکس مایل پایین
baying سرخ مایل به قرمز
bays سرخ مایل به قرمز
mph مخفف مایل در ساعت
bayed سرخ مایل به قرمز
pinkish مایل به رنگ صورتی
petunias رنگ قرمز مایل بابی
petunia رنگ قرمز مایل بابی
ti turn in سوی پایین مایل بودن
decline مایل شدن رو بزوال گذاردن
taupe رنگ خاکستری مایل به قهوهای
auburn رنگ قرمز مایل به زرد
loxodromic وابسته به کشتی رانی در خط مایل
tan مازویی قهوهای مایل به زرد
cedars رنگ قرمز مایل به زرد
cedar رنگ قرمز مایل به زرد
lamas رنگ زرد مایل بقرمز
matelot رنگ ابی مایل بقرمز
It's about 2 miles from ... آن تقریبا 2 مایل دور از ... است.
hoar سفید مایل به خاکستری موسفید
raisins رنگ قرمز مایل به ابی
raisin رنگ قرمز مایل به ابی
mikado رنگ زرد مایل به قرمز
rust رنگ قرمز مایل به قهوه ای
pansies رنگ قرمز مایل به ابی
indian red خاک سرخ مایل بزرد
ruffous بور خرمایی مایل بقرمز
backswept برگشته بطور مایل واریب
carbuncle رنگ نارنجی مایل به قرمز
nautical miles مایل دریایی معادل 0581متر
slate blue رنگ ابی مایل به خاکستری
nautical mile مایل دریایی معادل 0581متر
declined مایل شدن رو بزوال گذاردن
slate black رنگ ارغوانی مایل بسیاه
shell pink رنگ قرمز مایل به زرد
mahogany رنگ قهوهای مایل به قرمز
carbuncles رنگ نارنجی مایل به قرمز
What's the charge per mile? اجاره هر مایل چقدر است؟
lama رنگ زرد مایل بقرمز
declining مایل شدن رو بزوال گذاردن
declines مایل شدن رو بزوال گذاردن
sea green رنگ سبز مایل بابی
rufous بور خرمایی مایل بقرمز
pansy رنگ قرمز مایل به ابی
gooseberries رنگ سیاه مایل به ارغوانی
tawny تیره زرد مایل بقهوهای
peacock blue رنگ ابی مایل بسبز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com