English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
probe میله مدرج ستون
probed میله مدرج ستون
probes میله مدرج ستون
Other Matches
graduated rod میله مدرج
leveling rod میله مدرج سطح سنج
shafts میله ستون میله چاه
shaft میله ستون میله چاه
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
jamb-shaft میله ستون
edge-shaft میله ستون لبه
contractura [کاهش میله ستون در کف]
fust [میله استوانه ای ستون ها]
hypotrachelion [um] [در معماری کلاسیک قسمتی بین سرستون و میله ستون]
fusarole [حلقه ای به شکل نیم دایره در تزئینات میله استوانه ای ستون ها]
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
columns در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
column در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
tenpin میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
moving pivot نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
pilaster هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
herma ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
pilaster شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
double wood ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
blocked [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
eustyle [دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
baluster ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
feinted حرکت از میله بالا به میله پایین
feinting حرکت از میله بالا به میله پایین
feints حرکت از میله بالا به میله پایین
feint حرکت از میله بالا به میله پایین
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> از این ستون به آن ستون فرج است
columna rostrata [ستون های توسکانی با پایه ستون]
rudder post ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
cell دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
from pillar to post از این ستون بان ستون
band of shaft [چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
tabulates مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulated مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
graded مدرج
line gauge خط کش مدرج
scaled مدرج
scalar مدرج
measuring pipet پی پت مدرج
graduation line خط مدرج
limbs دایره مدرج
graduate استوانه مدرج
dial collar حلقه مدرج
limb دایره مدرج
graduates استوانه مدرج
calibrates مدرج کردن
gradients مدرج متحرک
gradient مدرج متحرک
calibrate مدرج کردن
calibrated مدرج کردن
calibrating مدرج کردن
graduating استوانه مدرج
dialed صفحه مدرج
gauge=gage مدرج کردن
graded potential پتانسیل مدرج
dial صفحه مدرج
graduated cylinder استوانه مدرج
graduated dial صفحه مدرج
gage=gauge مدرج کردن
dials صفحه مدرج
marked levelling staff میر مدرج
dialled صفحه مدرج
pace setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
slide rule dial صفحه مدرج خط کش محاسبهای
calibrates واسنجیدن مدرج کردن
dial indicator دستگاه نشاهدهنده مدرج
calibrate واسنجیدن مدرج کردن
interlinear مدرج در میان سطور
dial cable کابل صفحه مدرج
calibrating واسنجیدن مدرج کردن
vernier dial صفحه مدرج ورنیهای
calibrated واسنجیدن مدرج کردن
dial indicator micrometer میکرومتر با صفحه مدرج
progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج
buret لوله شیشه مدرج
dial depth gage عمق سنج مدرج
dial light لامپ صفحه مدرج
graduate مدرج یادرجه بندی کردن
gaduate لوله مدرج درجه دار
colored progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج رنگی
graduating مدرج یادرجه بندی کردن
rpmt ار پی ام تی ازمون ماتریسهای مدرج ریون
graduates مدرج یادرجه بندی کردن
hour circle نصف النهار حلقه مدرج
buretto لوله شیشه مدرج بورت
standard progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج معیار
advanced progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج پیشرفته
raven's progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج ریون
cadre strength column ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
standards دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
pile ستون ستون لنگرگاه
piled ستون ستون لنگرگاه
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
acentrous فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
socle پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
orphan خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
barbette ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
bubble tray column ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
graduated circle of an alidade دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
digital read out نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
dial صفحهء مدرج ساعت صفحهء عقربک دار
dials صفحهء مدرج ساعت صفحهء عقربک دار
dialed صفحهء مدرج ساعت صفحهء عقربک دار
dialled صفحهء مدرج ساعت صفحهء عقربک دار
elevation indicator صفحه مدرج درجه طبلک درجه
scalar توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
slats میله میله
mandrel میله
stems میله
stem میله
bars میله
mandril میله
pivot میله
stemming میله
axles میله
mandrel or dril میله
axis میله
pinning میله
pinned میله
tige میله
axle میله
stilt میله
pin میله
rodless بی میله
spill میله
pivots میله
beam میله
slats میله
shank میله
slat میله میله
shafting میله ها
scape میله
spilled میله
bar میله
spilling میله
spills میله
stilts میله
pivoted میله
stemmed میله
beams میله
slat میله
bacillar میله میله
trib میله
firing shaft میله
bard میله
bards میله
rods میله
virgule میله
piped میله
pipe میله
shaft میله
shafts میله
gad میله
bacillary میله میله
barcode کد میله ای
tie rod میله کش
lever میله
levers میله
rod میله
trabecula میله میله
trabecular میله میله
spike میله
filaments میله
trabeculate میله میله
filament میله
plinth ته ستون
columns ستون
hypophyge پا ستون
army corpa ستون
astylar بی ستون
strut ستون
column by column ستون به ستون
escape ستون
column base ته ستون
column ستون
overhead سر ستون
filed ستون
cantilever bridge ستون پل
file ستون
column ستون
columns ستون ها
strutted ستون
stapled ستون
stapling ستون
staple ستون
plinths ته ستون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com