Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (8 milliseconds)
English
Persian
mh
میلی هنری
millihenry
میلی هنری
Other Matches
fine art
آثار هنری نمایشگاه آثار هنری
indispositions
بی میلی
lassitude
بی میلی
dismay
بی میلی
dismayed
بی میلی
indisposition
بی میلی
disinclination
بی میلی
milli
میلی
grudge
بی میلی
grudged
بی میلی
unwillingness
بی میلی
grudges
بی میلی
disaffection
بی میلی
dismaying
بی میلی
dismays
بی میلی
disapprobation
بی میلی
disrelish
بی میلی
inappetence
بی میلی
indisposedness
بی میلی
reluctance
بی میلی
reluctancy
بی میلی
discretional
میلی
unwillingly
از روی بی میلی
half heartedness
بی میلی سردی
m.h.
میلی هانری
milisecond
میلی ثانیه
inclination compass
قطبنمای میلی
listlessness
بی علاقگی بی میلی
milliroentgen
میلی رونتگن
anaphrodisia
بی میلی جنسی
milliammeter
میلی امپرسنج
mv
میلی ولت
ribbed
میل میلی
distaste
بی میلی بدامدن
mmn
میلی میکرون
reluct
بی میلی نشاندادن
millivolt
میلی ولت
millisecond
میلی ثانیه
afraid
از روی بی میلی
millimicrosecond
میلی میکروثانیه
millimicron
میلی میکرون
millimeter
میلی متر
milliampere
میلی امپر
millibar
میلی بار
with a bad grace
به اکراه ازروی بی میلی
deprecatory
حاکی از نارضایتی یا بی میلی
millivoltmeter
میلی ولت سنج
hang back
بی میلی نشان دادن
henry
هنری
artlessness
بی هنری
artistical
هنری
milliequvalent weight
وزن هم ارز میلی گرمی
objets d'art
چیز هنری
henry the f.
هنری یکم
chujjah
معماری هنری
henry the f.
هنری اول
chiyjah
به سبک هنری
chiyjah
معماری هنری
inartistic
غیر هنری
chujjah
به سبک هنری
connoisseur
منتقد هنری
mongram
امضای هنری
artistic sense
ذوق هنری
objet d'art
چیز هنری
worked
اثارادبی یا هنری
work of art
کار هنری
works of art
کار هنری
composition
ترکیب هنری
compositions
ترکیب هنری
studios
کارگاه هنری
artist's workshop studio
کارگاه هنری
artistic aptitude
استعداد هنری
atelier
کارگاه هنری
studio
کارگاه هنری
athenaeum
مدرسهء هنری
atheneum
مدرسهء هنری
work
اثارادبی یا هنری
impenitence
بی میلی نسبت بتوبه توبه ناپذیری
my unwillingness to study
بی میلی من نسبت بتحصیل بیزازی من از تحصیل
piracy
دزدی هنری یاادبی
Art Nouveau
مکتب هنری آرنوو
artistically
بطور هنرمندانه یا هنری
chef d'oeuvre
شاهکار ادبی یا هنری
fine art
هر مهارت هنری وفریف
ballets
رقص ورزشی و هنری
idealism
سبک هنری خیالی
ballet
رقص ورزشی و هنری
romanticism
مکتب هنری رومانتیک
prolusion
اثر هنری مقدماتی
chef-d'oeuvre
شاهکار ادبی یا هنری
chefs-d'oeuvre
شاهکار ادبی یا هنری
composition
سرایش قطعه هنری
compositions
سرایش قطعه هنری
masterstrokes
نازک کاری هنری
masterstroke
نازک کاری هنری
ontos
تفنگ 601 میلی متری دو لولهای خودکششی
howtar
خمپاره انداز 701 میلی متری سنگین
potboiler
هنرمند یا کار هنری مبتذل
cubist
وابسته به مکتب هنری کوبیسم
meier art judgement test
ازمون قضاوت هنری مایر
tp perfect oneself in an art
در هنری سرامد یا کامل شدن
galleries
نقب اصلی نمایشگاه هنری
blazonry
نمایش و جلوه هنری پرشکوه
bric-a-brac
[اشیا عتیقه و هنری کوچک]
cubistic
وابسته به مکتب هنری کوبیسم
inartistic
فاقد اصول هنری بی هنر
magnum opus
مهمترین اثر ادبی یا هنری
gallery
نقب اصلی نمایشگاه هنری
epigone
مقلد اثار ادبی و هنری
parliamentary train
قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
vandalize
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalized
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizes
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizing
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
virtuosos
خوش قریحه دارای ذوق هنری
vandalised
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
virtuoso
خوش قریحه دارای ذوق هنری
cognoscente
متخصص در اثار هنری عتیقه شناس
postimpressionism
سبک هنری تجسم عین منافر
vandalises
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
Impressionism
سبک هنری امپرسیونیسم یاتئوری هیوم
schmalz
موسیقی یااثر هنری خیال انگیزورویایی
vandalising
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
virtuosi
خوش قریحه دارای ذوق هنری
plagiary
سارق اثار ادبی و هنری دیگران
to roll one's eyes
<idiom>
نشان دادن بی میلی
[بی علاقگی]
به انجام کاری
[اصطلاح مجازی]
sgraffito
تزئینات هنری روی فروف سفالین وغیره
rococo
سبک هنری قرن 81 میلادی عجیب و غریب
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours.
ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
outside art
[هنری که خارج از چهارچوب رسمی و فرهنگی اجتماع باشد]
eroticism
تحریک احساسات شهوانی بوسیله تخیل ویابوسایل هنری
dramatics
کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
potboil
برای امرار معاش نویسندگی یاکارهای هنری مبتذل کردن
gauging rod
میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
PhotoCD
استاندارد ذخیره سازی نگاتیوها یا قط عات فتوگرافیک میلی متی به صورت دیجیتال روی ROM-CD
High Renaissance
[سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
apophasis
افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
bureaus
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
bureau
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
dragon style
[سبک دراگون که سبک هنری وایکینگ های اسکاندیناوی بوده است.]
civil censorship
سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
reluctate
مقابله کردن بی میلی کردن
dusters
توپ 04 میلی متری ضدهوایی داستر نوعی توپ ضدهوایی
duster
توپ 04 میلی متری ضدهوایی داستر نوعی توپ ضدهوایی
flatbed
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com