Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
claustrophilia
میل به مکانهای بسته
Search result with all words
claustrophobia
هراس از مکانهای بسته
Other Matches
training locations
مکانهای آموزشی
agoraphobia
ترس از مکانهای شلوغ
agoraphobia
هراس از مکانهای باز
packets
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
assembly
نمایش یک برنامه اسمبلی که به ترتیب مکانهای حافظه مرتب شده است
push down stack
مجموعهای از مکانهای حافظه یا ثباتهای کامپیوترکه لیستی از نوع push-down را اجرا می کنند
wire frame model
نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
cluster bombs
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
quadratic quotient search
الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
heap
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heaping
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heaps
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
cluster bomb
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
clusters
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
selenodesy
اندازه گیری مکانهای ماه یانقشه برداری محاسباتی کره ماه
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
solid
بسته
solids
بسته
strikebound
بسته
fronted
صف بسته
bunged up
بسته
bagful
یک بسته
imperforate
بسته
shutting
بسته
ice bound
یخ بسته
grumous
بسته
pinioned
کت بسته
shut
بسته
packed
بسته ای
closed
بسته
parcels
بسته
shuts
بسته
packet
بسته
jellied
بسته
barred
بسته
packaged
بسته
connected
بسته
package
بسته
interdependent
به هم بسته
shook
بسته
pent
بسته
packages
بسته
clotted
بسته
uncrossed
بسته
packets
بسته
trusser
بسته
kits
بسته
kit
بسته
parcel
بسته
pack box
بسته
pack
بسته
clotty
بسته
stack
بسته
datagram
یچ بسته
bundles
بسته
bundle
بسته
stacked
بسته
crossed cheque
چک بسته
curdy
بسته
packs
بسته
logical
یچ بسته
bundling
بسته
fardel
بسته
stacks
بسته
corked
بسته
crossed chaque
چک بسته
kits
بسته لوازم
closed mind
ذهن بسته
closed network
شبکه بسته
closed system
نظام بسته
closed system
سیستم بسته
closed routine
روال بسته
dumber
زبان بسته
closed subroutine
زیرروال بسته
lamblkin
زبان بسته
lappermilk
شیر بسته
it is a question of money
موضوع بسته به
large n
سر بسته همینطوری
closed society
جامعه بسته
kit
بسته لوازم
packages
بسته بندی
coagulum
خون بسته
coil of rope
بسته طناب
on the rope
بهم بسته
congealable
بسته شدنی
dumbest
زبان بسته
dumb
زبان بسته
shutt down
بسته شدن
shook
بسته کردن
occlusion
بسته شدگی
mare clausum
دریای بسته
packaged
بسته بندی
closed system
سازگان بسته
closed traverse
پیمایش بسته
package
بسته بندی
closed variation
واریاسیون بسته
closed universe
جهان بسته
icebound
یخ بند یخ بسته
lockfast
محکم بسته
finite universe
جهان بسته
food packet
بسته غذایی
dunnage
بسته بندی
disk pack
گروه بسته
disk pack
بسته دیسک
disk pack
گرده بسته
assumed
بخود بسته
case numbers
شماره بسته ها
cruor
خون بسته
internal drainage
ابریز بسته
investment castings
ریخته گی بسته
investment foundry
ریخته گی بسته
iron bound
با اهن بسته
close column
ستون بسته
box trail
سهم بسته
homogamy
زناشویی بسته
as the case may be
بسته بمورد
application package
بسته کاربردی
aleatory
بسته به بخت
gelidity
بسته شدگی
flat pack
بسته مسطح
blind fold
با چشم بسته
grume
خون بسته
blocked opening
درگاه بسته
bound charge
بار بسته
vans
کامیون سر بسته
van
کامیون سر بسته
bound electron
الکترون بسته
tongue-tied
زبان بسته
blindfolds
چشم بسته
closed circuits
مدار بسته
closed file
ستون بسته
closed circuit
مدار بسته
closed file
فایل بسته
closed fist
مشت بسته
closed game
بازی بسته
dogs
دفاع بسته
closed group
گروه بسته
closed loop
حلقه بسته
dogging
دفاع بسته
dog
دفاع بسته
closed shop
سیستم بسته
closed economy
اقتصاد بسته
blindfolding
چشم بسته
blindfolded
چشم بسته
blindfold
چشم بسته
closed shops
سیستم بسته
closed area
منطقه بسته
ironbound
با اهن بسته
packet
بسته کوچک
shut
بسته شدن
covers
بسته بندی
coverings
بسته بندی
shut in personality
شخصیت بسته
shut down
بسته شدن
cover
بسته بندی
packaging
بسته بندی
set in
بسته شدن
barred
<adj.>
<past-p.>
بسته شده
packers
بسته بند
post
بسته پستی
shuts
بسته شدن
shutting
بسته شدن
packer
بسته بند
manacled
<adj.>
دست بسته
post-
بسته پستی
posted
بسته پستی
packets
بسته کوچک
posts
بسته پستی
young ice
یخ تازه بسته
to shut down
بسته شدن
close-fisted
<adj.>
دست بسته
drafts
بسته کالا
drafted
بسته کالا
draft
بسته کالا
survival pack
بسته نجات
unopened
بسته - بازنشده
tied up
<adj.>
دست بسته
closed
محرمانه بسته
program package
بسته برنامه
barricaded
<adj.>
<past-p.>
بسته شده
parcel post
بسته پستی
packs
بسته کردن
closure
بسته شدن
clogging
بسته شدن
pack
بسته کردن
package tour
گشت بسته ای
tongue tied
زبان بسته
package holiday
گشت بسته ای
right parenthesis )
پرانتز بسته
right round bracket
پرانتز بسته
all-expense tour
گشت بسته ای
packing
بسته بندی
closures
بسته شدن
pre assembled
پیش بسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com