English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (7 milliseconds)
English Persian
apishness میمون صفتی
baboonery میمون صفتی
hokeypokey میمون صفتی
monkeyishness میمون صفتی
Search result with all words
apery میمون صفتی کارهای بوزینه وار
Other Matches
lemurs میمون پوزه دار میمون لمور
lemur میمون پوزه دار میمون لمور
effeminacy زن صفتی
adjectival صفتی
epithetical صفتی
womanishness زن صفتی
impishness شیطان صفتی
old womanishness پیرزن صفتی
mannishness مرد صفتی
kingliness شاه صفتی
cattiness گربه صفتی
bestiality حیوان صفتی
foxiness روبه صفتی
guile روباه صفتی
wolfishness گرگ صفتی
felinity گربه صفتی
devilishness شیطان صفتی
fiendishness شیطان صفتی
piggishness خوک صفتی ناپاکی
technician شخص متخصص در امور صفتی
fiendishly ازروی دیوخویی یاشیطان صفتی
infernality دیو خویی شیطان صفتی
technicians شخص متخصص در امور صفتی
animalist مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
pronominal adjective صفتی که اگر موصوف آن را بیندازند ضمیر میشوند
soever واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
aping میمون
pygmies میمون
pigmies میمون
pygmy میمون
snapdragons گل میمون
aped میمون
apes میمون
ape میمون
propitious میمون
simian میمون
snapdrayon گل میمون
snapdragon گل میمون
monkeys میمون
monkey میمون
jackanapes میمون
guenon میمون دم درازافریقایی
monkey's fist مشت میمون
monkeyish میمون صفت
pithecoid شبه میمون
colugo میمون جهنده
apelike میمون مانند
simian میمون مانند
simian بوزینه شبیه میمون
anthropoids میمون ادم نما
mongoose میمون پوزه دراز
mongooses میمون پوزه دراز
orangutan میمون درختی برنئوسوماترا
rhesus میمون دم کوتاه هندی.
tarsier میمون شبگرد هندی
rhesuses میمون دم کوتاه هندی.
gibbons میمون دراز دست
gibbon میمون دراز دست
aping میمون انسان نما
apes میمون انسان نما
aped میمون انسان نما
ape میمون انسان نما
orangoutang میمون درختی برنئوسوماترا
lemur میمون پوزه دارماداگاسکار
lemurs میمون پوزه دارماداگاسکار
anthropoid میمون ادم نما
monkey fist گره پنجه میمون
great ape میمون ادم وار
chimpanzees میمون ادم وار
zany مقلد میمون صفت
chimpanzee میمون ادم وار
baboons یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
baboon یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
gorillas بزرگترین میمون شبیه انسان
gorilla بزرگترین میمون شبیه انسان
macaca نوعی میمون دنیای قدیم
pithecanthrope برزخ میان انسان و میمون
macaque نوعی میمون دنیای قدیم
cynocephalus [مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
homo جانورانی که انسان وانواع میمون ها نیز جزو ان بشمارمیروند
grivet نوعی میمون خاکستری مایل به ابی افریقای جنوبی
pithecanthropus انسان اولیه میمون نمای دورهء پلیوسن که جمجمه اش در جاوه کشف شده
larkspur [نوعی گل میمون که در تهیه رنگ های گیاهی خصوصا زرد و بنفش بکار می رود.]
uberrima fides صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
flavonal dyes فلاون [مجموعه ای از رنگینه های زرد که از گیاهان مختلفی همچون زردچوبه، میمون و اسپرک بدست آمده و ریشه آنها از ترکیب کیتون می باشد.]
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com