English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
bottom mine مین شناور عمقی
Search result with all words
datum dan buoy علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
Other Matches
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
shallowness کم عمقی
bathetic عمقی
deep seated عمقی
depth analysis تحلیل عمقی
depth interview مصاحبه عمقی
depth psychology روانشناسی عمقی
depth therapy درمان عمقی
file firing اتش عمقی
intensive agriculture کشت عمقی
retrocede عمقی شدن
intensive cultivation زراعت عمقی
deep sensibility احساسهای عمقی
lift pass پاس عمقی
icebergs کوه یخ شناور توده یخ شناور
iceberg کوه یخ شناور توده یخ شناور
float شناور شدن شناور بودن
floats شناور شدن شناور بودن
floated شناور شدن شناور بودن
capital deepening افزایش عمقی سرمایه
weapon alpha نوعی خرج انفجاری عمقی موشکی
gull هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
nectonic شناور
above water <adj.> شناور
afloat شناور
free swimming شناور
flying bridge پل شناور
pontoons پل شناور
pontoon پل شناور
bouyant foundation پی شناور
vessels شناور
drift ice یخ شناور
floating شناور
buoyant شناور
floating bridge پل شناور
floating fundation پی شناور
float bridge پل شناور
floaty شناور
vessel شناور
ballcocks شناور
ballcock شناور
floats شناور
on the float شناور
float شناور
pack ice یخ شناور
floated شناور
adrift شناور مهارشده
bouyant foundation پایه شناور
carburetor float شناور کاربراتور
barge تراده شناور
barged تراده شناور
barges تراده شناور
bay پل رابط در پل شناور
bayed پل رابط در پل شناور
baying پل رابط در پل شناور
bays پل رابط در پل شناور
antisurface ضد ناوهای شناور
levitative شناور در هوا
bouyancy pump پمپ شناور
oil slicks نفت شناور
floating gyro ژایرو شناور
floating mine مین شناور
floating point با ممیز شناور
floating point ممیز شناور
submersible pump پمپ شناور
ice field یخزار یخ شناور
immersion thermometer دماسنج شناور
submergible pump پمپ شناور
nekton جانور شناور
pontoon bridge پل شناور قایقی
plunger piston پیستون شناور
plunge valve سوپاپ شناور
life bouy رهنمای شناور
phytoplankton گیاهان شناور
floating grid شبکه شناور
zooplankton جانوران شناور
dipped electrode الکترود شناور
fluxed electrode الکترود شناور
dipping enamel لعاب شناور
dipping varnish لاک شناور
floater جسم شناور
drifting mine مین شناور
float guage اشل شناور
oil slick نفت شناور
float into position شناور شدن
float test ازمون شناور
float valve دریچه شناور
float well چاه شناور
floating audress نشانی شناور
floating charactep دخشه شناور
floating dock حوض شناور
natatores مرغان شناور
vessels یگان شناور
floe تخته یخ شناور
wafted شناور ساختن
floats شناور بودن
wafts شناور ساختن
floats شناور شدن
floated شناور بودن
wafting شناور ساختن
buoys رهنمای شناور
floated شناور شدن
swim شناور شدن
float شناور بودن
iceberg توده یخ شناور
waft شناور ساختن
plunger پیستون شناور
plungers پیستون شناور
lifebuoy گوی شناور
lifebuoys گوی شناور
immersion heater اب گرم کن شناور
immersion heaters اب گرم کن شناور
boom دستگاه شناور
boomed دستگاه شناور
booming دستگاه شناور
booms دستگاه شناور
icebergs توده یخ شناور
swims شناور شدن
buoy رهنمای شناور
buoying راهنمای شناور در اب
buoyed راهنمای شناور در اب
buoying شناور ساختن
buoying جسم شناور
buoying رهنمای شناور
buoyed شناور ساختن
buoyed جسم شناور
buoyed رهنمای شناور
buoy راهنمای شناور در اب
floating aquatics ابزیان شناور
vessel یگان شناور
buoy شناور ساختن
buoy جسم شناور
buoys جسم شناور
pontoons اسکله شناور
float شناور شدن
buoys راهنمای شناور در اب
pontoon طراده شناور
pontoons طراده شناور
pontoon اسکله شناور
buoys شناور ساختن
wreck شناور غرق شده
submersible غوطه ور شناور زیرابی
watching mine مین شناور در سطح اب
floating point representation نمایش با ممیز شناور
floating point constant ثابت ممیز شناور
rafts دسته الوار شناور بر اب
float روی اب نگهداشتن شناور
floating point arithmetic حساب ممیز شناور
floating point operation عملیات ممیز شناور
floating point number عدد با ممیز شناور
floating point operation عملکردبا ممیز شناور
plunge battery باتری با الکترد شناور
floating rate of exchange نرخ شناور ارز
floated روی اب نگهداشتن شناور
natant شناور یامتحرک دراب
power driven vessel یگان شناور موتوری
light buoy راهنمای شناور چراغدار
floats روی اب نگهداشتن شناور
popping plug طعمه ماهیگیری شناور
raft دسته الوار شناور بر اب
short scope buoy بویه شناور قائم
floating point ممیز شناور [ریاضی]
snagline mine مین با شاخک شناور
floating point rutine روال ممیز شناور
plunger شناور کاربوراتور غوطه ور
drift fishing ماهیگیری از قایق شناور
consolidated pack ice مجموعه یخهای شناور
poppers طعمه شناور ماهیگیری
back float شناور شدن روی اب
floating base پایگاه شناور دریایی
wrecks شناور غرق شده
wrecking شناور غرق شده
popper طعمه شناور ماهیگیری
plungers شناور کاربوراتور غوطه ور
floating exchange rate نرخ شناور ارز
buoyant mine case جعبه مین شناور
floating drydock حوضچه شناور خشک
floats شناور ساختن روی اب ایستادن
immersed غوطه ور کردن شناور نمودن
deadman's float شناور بودن با دستهای باز
drifts جسم شناور برف باداورده
immerse غوطه ور کردن شناور نمودن
immerses غوطه ور کردن شناور نمودن
immersing غوطه ور کردن شناور نمودن
drifting جسم شناور برف باداورده
release sinker رها کننده مین شناور
drifted جسم شناور برف باداورده
floated شناور ساختن روی اب ایستادن
float شناور ساختن روی اب ایستادن
buoyage تنطیم محل راهنماهای شناور
hover پلکیدن شناور واویزان بودن
wreck vessel شناور کشتی غرق شده
floating dock حوضچه شناور تعمیر کشتی
drift جسم شناور برف باداورده
chess سطح شیب دار پل شناور
floating island جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
center of buoyancy مرکزتعادل اتصال وسایل شناور
bouquet mine نوعی مین شناور خوشهای
wafter چیز شناور بر روی هوایا اب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com