Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 91 (8 milliseconds)
English	Persian
home	میهن وطن
homes	میهن وطن
Search result with all words
chauvinist	میهن پرست متعصب
home	میهن
homes	میهن
public-spirited	میهن پرست
patriot	شخص میهن پرست
patriots	شخص میهن پرست
patriotic	میهن دوست
repatriation	برگشتن یا برگرداندن به میهن
repatriations	برگشتن یا برگرداندن به میهن
parricide	خائن به میهن پدر کش
parricides	خائن به میهن پدر کش
homecoming	عازم میهن مراجعت به وطن یامحل تحصیل
homecomings	عازم میهن مراجعت به وطن یامحل تحصیل
flag waving	میهن پرستی بحد افراط وجنون
flag-waving	میهن پرستی بحد افراط وجنون
immigrate	میهن گزیدن
immigrated	میهن گزیدن
immigrates	میهن گزیدن
immigrating	میهن گزیدن
fatherland	میهن
fatherlands	میهن
mother countries	میهن
mother country	میهن
motherland	میهن
motherland	مادر میهن
motherlands	میهن
motherlands	مادر میهن
countryman	هم میهن
countrymen	هم میهن
compatriot	هم میهن
compatriot	هم وطن هم میهن هواخواه
compatriots	هم میهن
compatriots	هم وطن هم میهن هواخواه
homesick	در فراق میهن
nostalgia	دلتنگی برای میهن
expatriate	ترک کردن میهن تبعیدی
expatriates	ترک کردن میهن تبعیدی
patriotism	میهن پرستی
patricide	خائن به میهن پدرکش
patricides	خائن به میهن پدرکش
partisan	میهن پرست
partisans	میهن پرست
home-made	ساخت میهن
chauvinism	میهن پرستی از روی تعصب
chauvinism	میهن پرستی افراطی شوونیسم
chauvinism	افراط کورکورانه در میهن پرستی ناسیونالیسم در حد افراطی و غیر منطقی
bound for home	اماده رفتن به کشور میهن
hom ward bound	اماده رفتن به کشور میهن
civism	دلبستگی به میهن
compatriotic	هم میهن
country man	هم میهن
countrywoman	هم میهن
f.countryman	هم میهن
fenow country men	هم میهن
fellow countryman	هم میهن
homemade	ساخت میهن
incivism	بی علاقگی به میهن
jingo	کسی که به عنوان میهن پرستی از سیاست جنگجویانه و تجاوزکارانه دولت خودطرفداری میکند
jingo	میهن پرست متجاوز
landsman	بومی هم میهن
maccabees	خانواده میهن پرستان مکابی یهود
mother land	میهن
natire country	میهن
native country	میهن
native land	میهن
parricidal	خائن نسبت به پدر و مادر یا میهن یاپادشاه
patiot	میهن پرست
patiot	هم میهن
patiot	میهن دوست
patrioism	میهن پرستی
patriotically	از روی میهن دوستی
patriotically	میهن پرستانه
public spirit	خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public spiritedly	ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
public spiritedness	میهن پرستی
sickfor home	دلتنگی کننده برای میهن وخانه خود بیماروطن
silk manufactures of home	کالاهای ابریشمی ساخت میهن
spread eagle	میهن پرستی افراطی
to bleed for one's country	برای میهن خود خون دادن
to expatriate oneself	جلای میهن کردن
to pine for home	دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
homeland	میهن
homelands	میهن
one's native soil	میهن زمین
home	میهن
homeland	میهن
patriot	میهن پرست
patriots	میهن پرستان [مرد]
patriots	میهن پرست ها [مرد]
Partial phrase not found.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com